درد جامعه ما بیاعتمادی است
از همان ابتدای انقلاب بسیاری از آقایان مسئول سخنانی گفتند و به گفتههای خود عمل نکردند و مصداق این جمله در ادبیات ما شدند: «هزار وعده خوبان یکی وفا نکند». در آثار سعدی بارها به این نکته برمیخوریم که عملنکردن به آنچه گفته میشود، چه پیامدهایی دارد.
ا مانالله قراییمقدم: از همان ابتدای انقلاب بسیاری از آقایان مسئول سخنانی گفتند و به گفتههای خود عمل نکردند و مصداق این جمله در ادبیات ما شدند: «هزار وعده خوبان یکی وفا نکند». در آثار سعدی بارها به این نکته برمیخوریم که عملنکردن به آنچه گفته میشود، چه پیامدهایی دارد. او حکایات بسیاری را درباره خلف وعده، دروغگویی و تزویر مطرح کرده است. بسیاری که عمل نکردند و خطا کردند و سبب شدند اعتماد عمودی که مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی است، یا به اصطلاح سرمایه اجتماعی «پیونددهنده» است، در جامعه از بین برود. این مسئله اکنون درد جامعه ما شده است و امروز آثارش را میبینیم. درد مهمی در جامعه ما وجود دارد و آن هم بیاعتمادی است. چرا بیاعتمادی به وجود آمده است؟ چون به آنچه گفتند و به قولهایی که دادند، عمل نکردند. گفته شد که دزدها و رشوهگیرها را میگیرند و به زندان میاندازند. در مورد رشوهگیری، در مورد حقوقهای نجومی، دزدیها، اختلاسها، اینکه روابطمداری نخواهد بود و شایستهسالاری و قانونمداری برقرار خواهد بود، مدام گفته شد. وقتی این اتفاق نمیافتد، مردم بیاعتماد میشوند. وقتی بیاعتمادی عمودی -یعنی بین
مردم و مسئولان- به وجود بیاید، بیاعتمادی افقی هم بین مردم و مردم شکل میگیرد. چکها برگشت میخورد و سفته و سند هم مشکل پیدا میکند. نمونه و دلیلش را میتوانید در مسائل مربوط به فضای مجازی ببینید. الان فضای مجازی را بستهاند و بسیاری به فیلترشکنها روی آوردهاند و از پیامرسانهای توصیهشده استقبال نمیکنند. در فضای مجازی آیگپ و سروش و مانند آنها را ساختهاند اما مردم به این پیامرسانها اعتماد ندارند.
جامعهشناسانی مانند فرانسیس فوکویاما، جاکوب، کولمن، بنتام و فویره اساس جامعه را اعتماد میدانند. بسیاری از سرمایه اجتماعی بهعنوان «سرمایه چهارم» یاد میکنند و میگویند اگرچه زمین و منابع طبیعی و قابلیتهای سطحالارضی و تحتالارضی و سرمایه انسانی، سرمایه تکنولوژیک لازم است اما این سرمایهها کافی نیست. آنچه لازم است این سه سرمایه را به هم بچسباند، کارایی و بازدهی را بالا ببرد و سبب ابداع و اختراع و کارآفرینی شود، سرمایه اجتماعی است؛ موضوعی که از دهه 1920 جاکوب مطرح کرده است. سرمایه اجتماعی از جمله شامل همدلی، همزبانی و اعتماد میشود. در اشعار مولانا خواندهایم که «ای بسا هندو و ترک همزبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان/ پس زبان محرمی خود دیگرست/ همدلی از همزبانی خوشتر است». آنچه 700 سال پیش در ایران گفته شد، در دهه 20 میلادی در تئوری سرمایه اجتماعی مطرح شد که اگر آن سه سرمایه را داشته باشیم و سرمایه اجتماعی «پیونددهنده» را نداشته باشیم، سه سرمایه دیگر به جایی نخواهد رسید. از بنیامین هیگینز استاد جامعهشناسی دانشگاه هاروارد نقل شده که اگر کشورهای دارای درآمد ارزی فراوان بتوانند بزرگترین تکنولوژی را وارد
کنند ولی سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی پیونددهنده را نداشته باشند، به رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نمیرسند.
او جمله دیگری هم گفته که شایسته تأمل است: «بدبختانه هیچ سازمان و مقرراتی نمیتواند در زمینه رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مؤثر باشد، مگر مردانی که آن را اداره میکنند، بدانند چه کاری میخواهند انجام دهند».
ژوزف شومپیتر استاد هاروارد و امآیتی از غولهای اقتصاد دنیا که 12 اصل اقتصادی مشهور دارد، در اصل هشتم و یازدهم خود میگوید رشد و توسعه اقتصادی به فضای مناسب اجتماعی وابسته است. این آبوهوایی که باید سالم باشد، در واقع اعتماد است و سرمایه اجتماعی و یکدلی و یکزبانی و اینکه مردم خودشان را از حکومت و حکومت را از خودشان بدانند. جامعه مانند یک آزمایشگاه است. از نظر جامعهشناسانی مانند گورویچ و وسترمارک نمیتوانید کاری بکنید و انتظار داشته باشید بازخوردی نداشته باشد. هرچه به آن بدهید، بازخورد نشان میدهد.