علم بهتر است یا ثروت؟
این موضوع انشاء دانش آموزان در دهههای سی تا همین چند سال پیش بود که به علت تکرار وجاهت خودش را از دست داد و امروز تقریبا خبری از آن نیست! همانطور که دوچرخه جای الاغ و موتورسیکلت جای دوچرخه و اتومبیل جای همه آنها را اشغال کرد موضوع های انشاءهای امروز هم می توانند مدرن و بروز شوند.
حسن روانشید- اصفهان امروز: این موضوع انشاء دانش آموزان در دهههای سی تا همین چند سال پیش بود که به علت تکرار وجاهت خودش را از دست داد و امروز تقریبا خبری از آن نیست! همانطور که دوچرخه جای الاغ و موتورسیکلت جای دوچرخه و اتومبیل جای همه آنها را اشغال کرد موضوع های انشاءهای امروز هم می توانند مدرن و بروز شوند. برای مثال از دانش آموزان بخواهند تا تیتر «رابطه بهتر است یا ضابطه» را موضوعی تازه برای نگارش فرض کنند تا اینگونه بتوان نظرات جامعه را پیرامون این مسئله مهم جویا شد! دلیل دگرگونی اساسی پس از تغییر دو مدیریت در دستگاههای دولتی و وابسته به آن بعضی وقتها بهجاهای باریک ختم میشود تا جایی که مقام ارشد یک استان نیز گلایهمند این مدیریت است! در مقابل مدیر نیز علیرغم اینکه نقد از جانب مسئولی بالاتر نوعی اعلامخطر برای موقعیت اوست معتقد است این گله و شکایتها طبیعی است و ارسال یک وانت گز برای وزارتخانه را که حراست از ورود آن جلوگیری کرده عادی میداند! و هزینه 2 میلیونی ماهانه را که بر اساس مدیریت پروازی همه ماهه به سازمان خود تحمیل میکنند میپذیرند و بازهم امری عادی میدانند! وقتی سؤال میشود شما در
سالهای 95 و ۹۶ به ترتیب 35 و 50 میلیون تومان از یکی از واحدهای نظارتی دریافت کردهاید؟ جوابشان این است که بیخود میگویند، اینها هزینه مربوط بهحق جلسه کمیسیون نظارت و بازرسی است که هرسال پرداخت میشود و پیش از مدیریت ما نیز پرداخت میشده، ازاینرو حق هر نفر به خودش داده میشود! مدیر قبول دارد که 8 میلیون تومان گز به وزارتخانه فرستاده و رد هم نمیکند چون هرساله این موضوع تکرار میشده و با پول سازمان گز میخرند که برای همکاران ببرند تا در سبد کالای آنها قرار دهند! این مدیر پروازی ضمن اتکا به شهادت دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور به قانونی بودن پروازها و هزینههایش این موضوع را نیز همچنان رد نمیکند! پیش خود میاندیشیم اصفهان یکی از نزدیکترین شهرها به پایتخت است که خود از صادرکننده عمده مدیران کلان به تهران و دیگر استانها است که گروهی وزارتخانهها را قبضه کردهاند، حال چگونه میتواند سازمان حساسی در آن را به مدیر پروازی سپرد که هفتهای سه یا چهار روز را سرکار خود حاضر باشد؟! اما پیرامون حمایت از شرکتی که چهار پروانه کار دارد و بهقولمعروف چهارلپه میخورد درحالیکه شرکتهای دیگری هم در همین زمینه هستند که از
فرط بیکاری غاز میچرانند و میتوانستند این چهار پروانه را بین آنها تقسیم کنند! مدیر در مقابل سوأل پیرامون این مسئله جواب جالبی میدهند که من این شرکت را نمیشناسم اما داشتن چهار پروانه بهرهبرداری هیچ ایرادی ندارد! جلالخالق که مدیر یک سازمان علیرغم اینکه خود پروانهها را امضا کرده است از اسم آن اطلاعی ندارد که البته اینها از عوارض بیماری پروازی است! بنابراین ادامه میدهند اگر شرکتی باشد که طبق اساسنامه، نفرات و ارزیابیهای ما میتواند چند پروانه بگیرد. حالا که شما گفتید وجدانا یادم نمیآید مدیرعاملش کیست و نه خود شرکت چیست؟ دولت از این شرکتها سالیانه 25 درصد مالیات میگیرد و ما باید کار آنها را راه بیندازیم ازاینرو من والله به همه کمک میکنم و مدیرعاملی را که نام بردید را وجدانا نمیشناسم، البته من این را به شما نباید بگویم اما چون پرسیدید و مطلبی که منتشر شد خوب نبود و برای من سنگین بود عرض میکنم. مگر ما تخلفی کردیم و الآن پرونده ما در دادگاه است و باید حکم صادر شود؟ بعد از دیدن مطلب با محیطزیست تماس گرفتم و پرسیدم وجدانا شما شکایتی از ما کردید؟ گفتند: نه. او هم البته قانونا نمیتواند برعلیه مدیر
دولتی شکایت کند بلکه ابتدا باید به استانداری برود. بخش خصوص میتواند از ما شکایت کند. البته طاقچه بالا هم نمیگذارم اما بهتر از اینجا هم بود که برای خدمت بروم اما دوستان نگذاشتند و گفتند باید اینجا بیایی! میدانید که من سابقه بالایی دارم و پیشنهاد ریاست مکانهایی را که ارزش ریالی آنها بالاتر از اینجا بود، اما نرفتم، الحمدالله تمام تلاشم را در جهت رفاه کارمندان انجام دادم و از دستگاههایی که بودجه رسان و کمک ما هستند هم تشکر میکنم. البته شاید دومین یا سومین دستگاهی باشیم که کمترین حقوق را در سطح استان داریم و در عوض پرکارترین دستگاه هستیم! ما که از خواننده متن این مصاحبه یک رئیس سازمان چیز تازهای به دستمان نیامد، امیدواریم مخاطبان التفات فرموده باشند!
ادامه دارد
ادامه دارد