کارآفرینان منفی گرا!

حسن روانشید- اصفهان امروز: نخستین پادشاه ایرانی که پایش به اروپا باز شد ناصرالدین‌شاه قاجار بود که بعد از این سفرها ظواهر غرب کعبه آمالش شد تا سوغات هر نوبت از سفرش از شهرفرنگ وسایل و اسباب خوش‌گذرانی‌های آن قاره باشد. مقصد نهایی بیشتر این سفرها فرانسه و درنهایت شهر پاریس بود که خیابان شانزه لیزه آن شاه را شیفته و واله خود کرده بود به‌طوری‌که بلافاصله پس از بازگشت تصمیم گرفت باغ بزرگ لاله‌زار را به خیابانی همچون شانزه لیزه تبدیل کند تا علاوه بر اینکه شاهزادگان و اعیان محلی برای خوش‌گذرانی داشته باشند، شهره آن به سراسر جهان برسد که البته تا حدودی هم موفق شد این خیابان را برای بیش ازنیم قرن به پایگاه هفت هنر تبدیل کند. مجموعه آنچه در این محدوده احداث شد حاکی از بزم بود و طرب و شبانه‌روزی کردن این محدوده برای آنهایی که از خانه و کاشانه خود فراری بودند و این اواخر یعنی دهه چهل و نیمه نخست دهه پنجاه به مرکز توزیع و مصرف مواد مخدر پایتخت تبدیل ‌شده بود که درنهایت بساط آن برچیده و ساختمان‌هایش که تعداد زیادی از آنها جنبه تاریخی داشتند به انبار و فروشگاه لوازم برقی تبدیل شد تا نه از تاک ‌نشان ماند و نه از تاکنشان! آنچه از یک قرن تاریخ لاله‌زار باقی مانده نوعی پوچ‌گرایی است تا نسل جوان را از مسیر اصلی سازندگی به‌سوی غربزدگی بکشاند که امروز در لابه‌لای کوچه‌هایش آثار ویرانه‌های آغاز آن باقی است! در این خیابان پیدا کردن مثبت‌ها همانند یافتن سوزنی در انبار کاه بود زیرا بیشتر کسانی که در آن پرسه می‌زدند نیتی جز شیادی نداشتند، از این نظر کلانتری این منطقه واقع در میدان توپخانه شبانه‌روز پر بود از بساط اندازان، جیب بران، موادفروشان و دیگر حرف منافی عفت عمومی که بیشتر با دادن رشوه یا تعهدنامه‌ای آزاد و بلافاصله به محل کار خود بازمی‌گشتند تا دوباره روز از نو و روزی از نو باشد! اگرچه داستان لاله‌زار و دروازه غار و تا حدودی خیابان ناصرخسرو تهران ختم به خیر شده است اما هنوز ریشه کارآفرینان منفی گرا کنده نشده که هرروز در لباسی تازه در جامعه ظاهر می‌شوند تا به گوش‌بری بپردازند. مدیرکل بحران سازمان پزشکی کشور می‌گوید: بعضی افراد اجازه می‌دهند تا عده معدودی قسی‌القلب به‌وسیله اسباب و وسایلی خاص به آنها صدمات جسمی وارد نمایند تا بتوانند از دیه بیمه‌ها کسب درآمد کنند! این روند نه موردی است بلکه نوعی دسته‌بندی و باندبازی می‌باشد که با مدیریت و برنامه‌ریزی به انجام می‌رسد! حاصل آن بویژه در شهر تهران چیزی نیست جز گستردگی در خسارت عمومی تا علاوه بر ایجاد نقص عضو نیروهای بالقوه جامعه، هزینه کلانی را به بیمه‌های کشور تحمیل کند. تصادف‌های ساختگی آنچنان وسعت یافته که باوجود دقیق بودن نحوه آنها اما همچنان شک‌برانگیز است! دراین‌باره بیشتر مصدومان از شکستن بعضی از استخوان‌های قابل‌ترمیم سخن می‌گویند که بابت آن می‌توان رقمی حدود 32 میلیون تومان از بیمه‌ها خسارت دریافت کرد! اگرچه از سال گذشته بیشتر شرکت‌های بیمه با نرم‌افزاری جدید توانسته‌اند اطلاعات دقیق‌تری از نحوه تصادف‌ها به دست آورند که تکراری نباشد اما کارگزاران این روش حرفه‌ای‌تر از آن هستند که لو رفته و کار پردرآمد اما تأسف‌بار خود را از دست بدهند! آنها هم در این بازار مکاره و مدرن خلق ابتکارات خود را نوعی از کارآفرینی منفی گرا می‌پندارند!

ادامه دارد

ارسال نظر