خشت اول گر نهد معمار کج

تلاش به‌منظور ارائه و پیگیری طرح آماده‌شده‌ای برای تقدیم به مجلس پیرامون ایجاد نهاد تعلیم ‌و تربیت کودک در کشور یکی از همان پروژه‌هایی است که با تعجیل فراوان تهیه شده تا قبل از اتمام دوران دولت دوازدهم به‌عنوان اقدامی کلان به یادگار بماند. 

خشت اول گر نهد معمار کج

حسن روانشید | شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۸۳۶ خود که هر سه رئیس قوه در آن حضور داشتند به بررسی مفاد آیین‌نامه آن پرداخت که نشان می‌داد محور این تربیت همچنان خانواده‌ها هستند اما معلوم نیست چرا قبل از انجام این کار بزرگ نگاهی به زیرساخت‌های همیشه گرفتار نان شب انداخته نمی‌شود تا نیاز به ایجاد چنین واحدهایی هزینه‌ساز نباشد؟ به‌جز نهادها و سازمان‌های دولتی و خصولتی، وزارت آموزش‌وپرورش دارای چندین مجموعه در این ‌رابطه است که هرکدام برای خود دم‌ودستگاهی دارند و بودجه‌های قابل‌توجهی را هم ازجمله کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان از خزانه دولت به خود اختصاص داده‌اند که آیا نمی‌توان این وظیفه مهم را به یکی از آن‌ها واگذار نمود و با ادغام و حذف همه این موازی‌کاری‌ها در وزارت آموزش‌وپرورش، سازمان بهزیستی و دیگر ارگان‌ها و نهادها، هزینه کلان آن‌ها را تحت عنوان حقوق به مادرانی اختصاص داد که آموزش‌دیده و فرزند به دنیا آورند و خود به استناد آموخته‌ها و حس مادری آن را به‌خوبی پرورش دهند؟ آنچه در اساسنامه ارائه‌شده توسط این نهاد به‌ظاهر ملی که ناچار است از بودجه دولت بهره‌مند شود، مشاهده می‌گردد همان گزینه‌های موجود، تکراری و دیکته شده است تا به‌عنوان راهبرد تربیت کودک ارائه شوند. حساسیت و مهارت‌های اجتماعی برای تربیت کودک یکی از داشته‌های ذاتی مادران است که از زمان بارداری بروز می‌کند تا به نوزاد خود ارائه دهند. کافی است این پدر و مادر فاقد دغدغه‌های اجتماعی پیرامون تربیت نونهال خود باشند و افکارشان در امر تأمین معاش، بهداشت و تحصیل مغشوش نباشد. آنچه از محتوای نشست سران سه قوه با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به دست می‌آید تکرار مکررات در دامنه ایجاد نهادهای تازه و به‌کارگیری افراد جدید به‌عنوان هیئت‌امنا، مدیران و بالطبع کارمندانی است که پستی سازمانی برایشان ایجاد شده و نمی‌توان به موفق بودن آن بیش از قبل امید داشت زیرا مبحث تعلیم‌ و تربیت در اسلام به خانواده‌ها سپرده شده است تا نونهالان را بر اساس آنچه صحیح بوده و با ساختار آنها مطابقت دارد پرورش دهند و دولت تنها می‌تواند موانع را از پیش پای این خانواده‌ها مرتفع سازد نه اینکه گرفتاری‌های تازه برایشان به وجود آورد. ابراز و گنجاندن مواردی ادبیات گونه در اساسنامه همچون پرورش مهارت‌های حسی، حرکتی، رفتار عاطفی، توانایی‌های مرتبط با مهارت‌های ذهنی، پرورش صفات اخلاقی و رفتارهای اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی، انس با قرآن و علاقه به یادگیری آن، تقویت ذوق هنری و زیبایی‌شناسی، تبیین امور مهم موردتوجه دینی مثل راست‌گویی، صداقت در رفتار، تعهد فردی و اجتماعی و احترام به حقوق دیگران، پرورش هویت ملی و احساس تعهد به هم‌وطنان، پرورش مهارت‌های زبان فارسی، ارتقاء سطح بهداشت و ایمنی، آشنایی به محیط‌زیست، علاقه و انس با طبیعت و مراقبت از آن، توانایی کار گروهی و جمعی، نظم اجتماعی و همچنین احترام به قوانین مقررات تنها یک سلسله شعارهای تکراری در آغاز ایجاد این‌گونه سازمان‌هایی است که پس از مدتی به دلایل مختلف کارایی خود را از دست می‌دهند زیرا مبدأ اصلی برای آموزش نهادینه‌شده در اطفال همان خانواده‌هایی است که تغییر آنچه در آن می‌گذرد با آنچه اساسنامه سازمان می‌گوید کاری به‌ظاهر سخت و غیرممکن است، پس چه‌بهتر که بجای هرگونه تلاش به‌منظور اصلاح نسل‌ها به زیرساخت‌های آنها یعنی اساس و بنیان خانواده قبل از تشکیل، توجه و سرمایه‌گذاری شود تا حداقل فرزندان بتوانند از این محیط مطمئن نیازهای فراگیری و تربیت را برداشت کنند. همین چند روز پیش بود که یک دامپزشک متخلف و سه نیروی کشتارگاه اصفهان که درصدد تأیید ذبح سیصد رأس گوسفند بودند تا در محل دیگری انجام شود اما پس از بیرون آمدن از محدوده محل قرنطینه تعیین سلامتی به‌سوی مرزهای خارج از کشور حمل می‌شوند که قبل از خروج، صاحبان آن همراه با دامپزشک و سه نفر دیگر که از عاملان این قاچاق بودند، دستگیر شدند. حالا باید مجسم کرد این دامپزشک و همدستان و امثالهم چگونه و با کدام فرهنگ پرورش‌یافته و چه تخلفات تأسف باری طی زمان‌های سپری‌شده در این زمینه انجام نداده‌اند تا برای بهداشت جامعه خطرآفرین باشد که این عاقبت هر تخم‌مرغ دزدی است که شتر دزد شود.

ادامه دارد

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار