دستانی که امید می‌نوازند

کوروش نصیری آشنایی ارزشمند با موسیقی را مدیون استادش، کوفگر می‌داند که بیش از دو دهه از عمرش را جوانمردانه و بی‌هیچ چشمداشتی با تمام دشواری‌ها صرف آموزش موسیقی به بیماران مبتلا به سرطان، قطع نخاعی، روشندل، مبتلا به ایدز، کودکان کار و زندانیان کرده است.

دستانی که امید می‌نوازند

از سردرد پتو را روی سرش کشیده‌بود و حوصله هیچ کس را نداشت. داروها که تزریق می‌شدند سردردش شروع می‌شد. از راهروی بیمارستان، صدای موسیقی می‌آمد، انگار ضبط صوت روشن کرده بودند. از مادر که آرام کنار تختش ایستاده بود و ظل زده بود به او خواست که برود و بگوید که صدا را قطع کنند. مادر چند دقیقه بعد از راهرو برگشت و گفت که مرد جوانی در راهرو نشسته و تار می‌زند.

درد نمی‌گذاشت که از آن نوای خوش موسیقی لذت ببرد. این صدا بارها از راهروی بیمارستان امید شنیده شد بی‌آنکه کوروش 12 ساله از تختش بلند شود، برود و نوازنده تار را ببیند تا مثل خیلی از بچه‌ها که دور او جمع شده بودند، لحظاتی درد و رنج بیماری را از یاد ببرد.

کوروش نصیری در کنار استادش، بهرنگ کوفگر

آنچه در نهایت او را از تخت پایین کشاند تا به راهروی بیمارستان برود و کنار نوازنده تار بنشیند و به نوای خوش ساز او گوش دهد یک سی‌دی بود که آن هنرمند به مادرش داده بود تا به او بدهد. در فیلم چند دختربچه و پسربچه را دید که دور هم نشسته بودند و در کنار مرد نوازنده تنبک، سنتور و سه‌تار می‌نواختند. آنها هم مثل خودش مبتلا به سرطان بودند. کوروش هم کم‌کم به جمع آنها پیوست و ساز به دست گرفت و روزها و سال‌های سخت بیماری را با موسیقی که مونس درد و رنجش شده بود، سپری کرد.

این داستان آشنایی کوروش نصیری با موسیقی و بهرنگ کوفگر، هنرمند موسیقی بود. حالا کوروش، جوان 20 ساله‌ای است که همراه با استادش در «گروه موسیقی پیام هنر» ساز می‌زند و امید و سرزندگی را همراه با نوای خوش موسیقی به مردم هدیه می‌دهد.

کوروش این آشنایی ارزشمند با موسیقی را مدیون استادش، کوفگر می‌داند که بیش از دو دهه از عمرش را جوانمردانه و بی‌هیچ چشمداشتی با تمام دشواری‌ها صرف آموزش موسیقی به بیماران مبتلا به سرطان، قطع نخاعی، روشندل، مبتلا به ایدز، کودکان کار و زندانیان کرده است.

از سردرد پتو را روی سرش کشیده‌بود و حوصله هیچ کس را نداشت. داروها که تزریق می‌شدند سردردش شروع می‌شد. از راهروی بیمارستان، صدای موسیقی می‌آمد، انگار ضبط صوت روشن کرده بودند. از مادر که آرام کنار تختش ایستاده بود و ظل زده بود به او خواست که برود و بگوید که صدا را قطع کنند. مادر چند دقیقه بعد از راهرو برگشت و گفت که مرد جوانی در راهرو نشسته و تار می‌زند.

درد نمی‌گذاشت که از آن نوای خوش موسیقی لذت ببرد. این صدا بارها از راهروی بیمارستان امید شنیده شد بی‌آنکه کوروش 12 ساله از تختش بلند شود، برود و نوازنده تار را ببیند تا مثل خیلی از بچه‌ها که دور او جمع شده بودند، لحظاتی درد و رنج بیماری را از یاد ببرد.

آنچه در نهایت او را از تخت پایین کشاند تا به راهروی بیمارستان برود و کنار نوازنده تار بنشیند و به نوای خوش ساز او گوش دهد یک سی‌دی بود که آن هنرمند به مادرش داده بود تا به او بدهد. در فیلم چند دختربچه و پسربچه را دید که دور هم نشسته بودند و در کنار مرد نوازنده تنبک، سنتور و سه‌تار می‌نواختند. آنها هم مثل خودش مبتلا به سرطان بودند. کوروش هم کم‌کم به جمع آنها پیوست و ساز به دست گرفت و روزها و سال‌های سخت بیماری را با موسیقی که مونس درد و رنجش شده بود، سپری کرد.

این داستان آشنایی کوروش نصیری با موسیقی و بهرنگ کوفگر، هنرمند موسیقی بود. حالا کوروش، جوان 20 ساله‌ای است که همراه با استادش در «گروه موسیقی پیام هنر» ساز می‌زند و امید و سرزندگی را همراه با نوای خوش موسیقی به مردم هدیه می‌دهد.

کوروش این آشنایی ارزشمند با موسیقی را مدیون استادش، کوفگر می‌داند که بیش از دو دهه از عمرش را جوانمردانه و بی‌هیچ چشمداشتی با تمام دشواری‌ها صرف آموزش موسیقی به بیماران مبتلا به سرطان، قطع نخاعی، روشندل، مبتلا به ایدز، کودکان کار و زندانیان کرده است.

کوروش که در اوج جوانی، منش و روش استادش را در پیش‌ گرفته و به شکرانه سلامت پا در این مسیر انسانی و اخلاقی گذاشته، می‌گوید: استادم می‌گوید که همه هنرمندان باید بیایند و هنرشان را در این مسیر عرضه کنند. اهالی موسیقی باید سازشان را بردارند و بیاورند و در بیمارستان، زندان و چنین مکان‌هایی بزنند، نه اینکه فقط در کنسرت‌هایشان ساز بزنند. من هم با حرف او موافقم. فقط من و استادم که نباید برویم و ساز بزنیم!

کوروش از دوستی‌های ارزشمندی می‌گوید که در این سال‌های بیماری و آشنایی با موسیقی به دست آورده؛ دوستانی که حالا مثل خودش جوانند و مشغول کار یا تحصیل هستند.

او که در این سال‌ها سه ساز تار، سه‌تار و تنبک را آموخته، همراه با دیگر اعضای گروه پیام هنر در کنسرت‌ها و برنامه‌های مختلف می‌نوازند و امید و عشق می‌آفریند و هدیه می‌دهد.

گروه موسیقی پیام هنر

کوروش که در اوج جوانی، منش و روش استادش را در پیش‌ گرفته و به شکرانه سلامت پا در این مسیر انسانی و اخلاقی گذاشته، می‌گوید: استادم می‌گوید که همه هنرمندان باید بیایند و هنرشان را در این مسیر عرضه کنند. اهالی موسیقی باید سازشان را بردارند و بیاورند و در بیمارستان، زندان و چنین مکان‌هایی بزنند، نه اینکه فقط در کنسرت‌هایشان ساز بزنند. من هم با حرف او موافقم. فقط من و استادم که نباید برویم و ساز بزنیم!

کوروش از دوستی‌های ارزشمندی می‌گوید که در این سال‌های بیماری و آشنایی با موسیقی به دست آورده؛ دوستانی که حالا مثل خودش جوانند و مشغول کار یا تحصیل هستند.

او که در این سال‌ها سه ساز تار، سه‌تار و تنبک را آموخته، همراه با دیگر اعضای گروه پیام هنر در کنسرت‌ها و برنامه‌های مختلف می‌نوازند و امید و عشق می‌آفریند و هدیه می‌دهد.

ارسال نظر