موزه بزرگ اصفهان همچنان در صف وعدهها
: موزه بزرگ مصر (پروژهای عظیم و چند دههای) که به تازگی در مراسمی باشکوه افتتاح شده است و توجه جهانیان را جلب کرده است، برای ما اصفهانیها بیش از آنکه حس تحسین برانگیزد، یادآور یک حسرت قدیمی است؛ شهری که خود را «نصف جهان» میداند اما هنوز فاقد یک موزه بزرگ ملی و جامع است.
اصفهان امروز_ راضیه چنگیز نائین: موزه بزرگ مصر (پروژهای عظیم و چند دههای) که به تازگی در مراسمی باشکوه افتتاح شده است و توجه جهانیان را جلب کرده است، برای ما اصفهانیها بیش از آنکه حس تحسین برانگیزد، یادآور یک حسرت قدیمی است؛ شهری که خود را «نصف جهان» میداند اما هنوز فاقد یک موزه بزرگ ملی و جامع است.
این روزها پرسش مهم و جدی مطرح میشود که چرا کشوری دیگر توانسته رؤیاهای فرهنگیاش را در قالب یک موزه جهانی به تحقق برساند، اما شهر ما پس از سالها وعده، هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد؟
بگذارید اتفاقات و اخبار مربوط به موزه بزرگ اصفهان را کمی مرور کنیم شاید بتوانیم به پاسخ پرسشمان برسیم؛ سال ۱۳۹۵ یکی از مقاطع مهم در طرح «موزه بزرگ اصفهان» بود. در همان سال اعلام شد که پروژه ساخت موزه بزرگ اصفهان «بهزودی» آغاز میشود و حتی قرارداد انتقال کارخانه ریسباف برای تبدیل به موزه امضا شد. استاندار وقت نیز با اعتماد اعلام کرد که «پروژه روی ریل اجرا قرار گرفته است».
هفت سال بعد و در سال ۱۳۹۸، رسانهها گزارش دادند که طرح «هنوز رنگ عمرانی به خود نگرفته است». این یعنی ریلِ وعدهها مطلقا حرکت نکرده بود. اما ماجرا پایان نیافت. اردیبهشت ۱۴۰۳، امام جمعه اصفهان برای ضرورت تأسیس موزه بزرگ شهر را گوشزد کرد و خواستار «همت جمعی» مسئولان شد.
و اکنون که این پرسش همچنان پیشروی ماست: چند سال دیگر باید بگذرد تا برای ساخت «موزه بزرگ اصفهان» از نقطۀ حرف به نقطۀ عمل برسیم؟
اصفهان، شهری با تاریخ و تمدنی چندهزارساله، صاحب گنجینهای از اشیا فاخر و آثار بیبدیل است که بخشی از آنها امروز در انبارها خاک میخورند یا در موزههایی کوچک و پراکنده جا گرفتهاند. موزههای فعلی اصفهان هر کدام ارزشمندند، اما هیچکدام در قامت «موزه بزرگ» نیستند؛ موزهای که در شأن این شهر جهانی باشد و ظرفیت نمایشِ گسترده میراث را فراهم کند.
واقعیت این است که «موزه بزرگ اصفهان» یک نیاز لوکس یا تزیینی نیست؛ این موزه، یک زیرساخت هویتی، فرهنگی و اقتصادی برای شهر است.
موزهای که بتواند روایتگر تاریخ و فرهنگ شهر باشد، مقصد گردشگران بینالمللی و عامل افزایش اقامت آنان شود، مرکز پژوهش، آموزش و تولید علوم و روایتهای فرهنگی باشد و به شهروندان احساس غرور فرهنگی ببخشد.
بااینحال، امروز همچنان در آغاز مسیر هستیم. درحالیکه هر روز تأخیر یعنی ازدستدادن فرصتهای بزرگ گردشگری و فرهنگی. نکته مهم این است که مسئولان باید به پرسشهای مشخص پاسخ دهند که وضعیت حقوقی و اجرایی پروژه اکنون دقیقاً در چه مرحلهای است؟ آیا بودجه لازم تخصیصیافته یا همچنان سند و شعار داریم؟ زمانبندی رسمی آغاز عملیات چه سالی است؟ آیا سرمایهگذار مشخص شده یا فقط در حد مذاکره و طرح باقیمانده است؟ شفافیت در این باره، وظیفهای غیرقابلچشمپوشی برای مدیران شهری و استانی است؛ بهویژه در برابر مردم شهری که میراثشان سرمایه ملی است.
در این میان، نگاه دیگر استانها نیز به ماست؛ اینکه چگونه شهری با این حجم از آثار ثبت جهانی، بدون یک موزه مادر باقیمانده است؟ و چگونه قرار است روایت میراث اصفهان را در آیندهای نهچندان دور، در ویترینی شایسته عرضه کنیم؟ آیا نسل جوان این شهر باید تاریخش را در کتابها بخواند و آثارش را در انبارهای قفلشده رها ببیند؟
مطالبهگری رسانهای نه از سر گلایه، بلکه از سر دغدغه و مسئولیت اجتماعی ضروری است. وظیفه ماست که از مسئولان بپرسیم: اگر پروژهای در سال ۱۳۹۵ «روی ریل» بوده، چرا در سال ۱۴۰۴ هنوز به ایستگاه اول نرسیده؟
این تأخیر طولانی، اگر با سکوت همراه شود، بهمرور به یک «فراموشیِ تاریخی» تبدیل خواهد شد. فراموشیِ پروژهای که میتواند سرنوشت فرهنگی ـ گردشگری اصفهان را دگرگون کند.
افتتاح موزه بزرگ مصر باید برای ما یک پیام داشته باشد: فرهنگ را میتوان ساخت، اگر بخواهیم؛ نه با سخن، بلکه با عمل. امروز وقت آن است که مدیران فرهنگی استان، نه در مراسمها و نشستها، بلکه در کارگاههای پروژه دیده شوند. نه در وعدههای رسانهای، بلکه در آغاز عملیات واقعی.
امیدواریم روزی برسد که این یادداشت نه تذکری انتقادی، بلکه یادآوری تاریخی باشد؛ روزی که با افتخار تیتر بزنیم: «موزه بزرگ اصفهان افتتاح شد.» تا رسیدن به آن روز، پیگیری رسانهای و مطالبه شفافیت، وظیفه ماست.
مسئولان نیز باید به یاد داشته باشند: وعدههای فرهنگی، اگر به عمل نرسند، تبدیل به بدهی هویتی میشوند.