در گفتوگو با یک معمار مطرح شد
یکقدمی نابودی معماری خانههای معاصر اصفهان
اصفهان را با خانههای تاریخی زیبای آن میشناسند، خانههایی از دوره صفوی تا قاجار که هرکدام از آنها دارای معماری و هنر خاصی هست، معماری و هنری که به جزئیترین نکات مهم برای زندگی افراد توجه کرده است اما در کنار این شکوه تاریخی نمیتوان از معماری خانههای معاصر اصفهان که به دوران پهلوی اول و دوم برمیگردد، غافل بود دورهای که از آن بهعنوان دوره گذار در معماری یاد میکنند، معماری که هرچند جنبه پستمدرن دارد اما همچنان داری ارزشهای منحصربهفرد است
اما افسوس این نوع معماری و بناها در اصفهان مورد بیمهری قرارگرفته است و بهواسطه اینکه نمیتوان این خانهها را ستارهدار کرد، بیش از هر بنای دیگری این بناها و خانهها در حال تخریب هستند، بناهایی که هرکدام فاقد از ارزش معماری و میراثی که دارد، بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی شهر اصفهان به شمار میرود، اما افسوس امروزه این نوع معماری و خانهها در سایه بیتدبیریها در حال تخریب هستند و جای آن برجها و مجتمعهای مسکونی ساخته میشود که از کمترین ارزش معماری برخوردار هستند، آخرین این تخریبها را در مجتمعهای مسکونیها واقع در شهرک نیرو هوایی خانه اصفهان شاهد هستیم، مجتمعهای مسکونی ویلایی که هرکدام با معماری خاص زمانی بهعنوان شکوه معماری خانههای معاصر اصفهان شناخته میشد اما افسوس حالا با تخریب گسترده شاهد تعداد اندکی از این خانهها هستیم که نیاز است از این تعداد اندک حفظ و حراست شود ازاینرو اصفهان امروز پس از مشاهده و تهیه گزارش میدانی از وضعیت این خانه با سبحان راطبی، معمار و مدرس دانشگاه درباره اهمیت معماری این خانهها و حفظ و حراست آنان گفتوگویی انجام داده است، که در ذیل ازنظر میگذرانید.
توضیحی درباره مجتمعهای مسکونی که در شهرک نیروی هوایی خانه اصفهان در حال تخریب و ساختوساز هستند، توضیح دهید؟
این خانهها بهعنوان خانهی آمریکایی در خانهی اصفهان شناخته میشدند. این مجتمعها توسط عبدالعزیز فرمانفرمائیآنکه از معماران اولیهی مدرن ایران بودند ، طراحیشده و فکر میکنم شهرک چهارتا پنج تیپ ساختمان بیشتر ندارد و چون احتمالا به خانههای آمریکایی معروف است ، متعلق به پرسنل آمریکایی نیروی هوایی در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است.
درمورد تاریخ پروژههای این مجتمعهای مسکونی چه میدانید؟
این مجتمعهای مسکونی در سال 53 بوده با در نظر گرفتن فضای شهری عمومی ، مدرسه و پارک به 400 پلاک تفکیکشده و برای پرسنل خاص نیروی هوایی ساخته میشود و حریم واحدها از یکدیگر با دیوار کوتاه بوده و همسایگان خارجی داشتند. در شاهینشهر هم حریم واحدها از یکدیگر همینطور است و حدود 90 سانتاست ؛ یک سری از آنها دوطبقه هستند و بقیه ویلایی یک طبقه هستند .
این مجتمعهای مسکونی ازلحاظ معماری و میراث فرهنگی واجد چه ارزشهایی است که نیاز است از تخریب و ساختوساز آن جلوگیری به عمل آید؟
پلاکها حدود 600 متر ، 800 متر ، 500 متر و بزرگ و ویلایی و دورتادور بزرگ هستند . البته بعضی از پلاکها قرینهی هم و مجاور بودند اما وقتی از حیاط جنوبی وارد ملک میشدید ، دورتادور باز بود ، مگر اینکه به لحاظ قرینگی و ساختار به هم چسبیده باشند . یک حالت پستمدرن هم دارد. یکی از ویژگیهای خاص این ساختمانها این است که با ایوانهای متناسب توانستهاند نور آفتاب اصفهان را کنترل کنند و آفتاب داخل واحد نیامده است .
اگر میراث فرهنگی برای این دوره از معماری شهری ما ارزش قائل بود، قاعدتا حداقل این مجموعه و مجموعهی مشابه آنکه بازهم نمونههایی مثل آن راداریم ، حفظ میکرد و میتوانستند روی آنها کارهای ویژهای انجام بدهند و آنها را تبدیل به مجموعههای لاکچری بکنند یا مجموعههای اقامتی ویژهای از آنها را ارائه کنند .
این شهرک ازنظر فضای سبز و فضای باز بسیار پتانسیل این را داشت که حداقل یکچهارم این ویژگیها را حفظ بکنند . ایکاش از هر قسمت ، یکگوشهای را بهعنوان آرشیو معماری معاصر ایران حفظ میکردند، که در این صورت بسیار خوب بود .
شاید این پرسش برای مخاطب روزنامه پیش بیاید که فضای این شهرک مسکونی چه ویژگیهایی دارد که باید آن را حفظ کرد ؟
من فکر میکنم هویت ما درکاراکتر معماری، پروسهای را طی کرده است بهویژه آنجایی که ما دچار گسست شدیم (یعنی دورهای که از معماری سنتیمان وارد معماری مدرن شدیم) و یک حالت قدم به قدم داشتیم تا گامبهگام بهجایی که در حال حاضر در آن ایستادهایم رسیدیم . همانطوری که ما برای خانههای صفوی و خانههای قاجاری قدر قائل میشویم ؛ برای اینکه آنها هویت معماری ما را شکل میدادند ، در معماری معاصر هم ما یکروند پلهپله را طی کردیم و بهجایی رسیدیم که در حال حاضر در آن هستیم . و اتفاقا در این پلهپلهها، آن دستهی اول جلوتر از معماری جدید ما هستند ؛ زیرا ما اکنون درگیر شرایط اقتصادی هستیم و ارزش ملی بالا رفته و تکنیکهای ساخت رشد کرده اما اگر تاریخچهی آن و هویت ساخت آن باقی میماند نشان میداد که ما کجا بودیم و به کجا رسیدیم و اگر این شهرک بهطورکلی یا بخشی از آن حفظ میشد، نوع زندگی آن افراد بهطورقطع نشان میداد که ما کجا بودیم و راه درست را میرویم یا اشتباه؛ یعنی وقتی شما نمونه داشته باشید آنهم نمونههای خوب و موفق - اینها ارزش هستند و میتوانند مجددا الگو شوند. هم اکنون با توجه به وضع اقتصادی ، شاید مردم در مورد ساختوسازها توان کافی نداشته باشند اما آنهایی که توانایی خرید دارند هرگز دوست ندارند واحدهای خفهی 250 تومانی ملاصدرا و مهرآباد را تجربه کنند و ترجیح میدهند در چنین خانهها و فضای مسکونی زندگی کنند که در حال حاضر متری 70 تا 80 تومان است . بهطور بازسازی چنین خانههایی برای زندگی کردن در آنها، مانند جنس عتیقه ، گامی در جهت حفظ هویت تاریخی زندگی است .
معماری این خانهها چه اندازه با معماری ایرانی مطابقت دارد؟
اولین قابسازیهای نما در این ساختمان آرک گرفته و قوسی شکل است که اتفاقا نمایی کاملا ایرانی است یا ایوانهای طویل با ستونهای پیچیده که باز حاکی از معماری ایرانی است و حالت پستمدرنیته دارد و فقط سابقه تاریخی آن مهم است مانند یک جنس قدیمی که از اجداد ما به ما میرسد؛ الزاما شاید ایرانی نباشد، اما حکم یادگار تاریخی دارد و هویت و اصالت ما را نشان میدهد.
در حال حاضر با اینکه این شهرک خشکیده و درختان آن مدتهاست که پرورش داده نشده و آبیاری نشدهاند ، اما همچنان اصالت و هویت خود را نشان میدهد چه رسد به زمانی که سرپا بود. در این واحدهای مسکونی، حال ساکنین خوب بود، چون دارای روح و معماری بود، اما متأسفانه قدر این نوع معماری را ندانستیم همانطور که کارهای آقای فرشچیان، که بهعنوان یک هویت تاریخی نگهداشته میشود ، باید این بنا هم بهعنوان یک بنای قدیمی معماری شهری کار ایشان حفظ میشد.
اگر قرار باشد روی این بنا بازسازی صورت بگیرد، باید به چه مواردی دقت شود؟
اصل اول این است که خواسته به وجود بیاید، بعد معماران درجهی یک هستند که در این زمینه کار کنند. اگر با من باشد تغییری در آن ایجاد نمیکنم اما هویت اولیهاش را به آن برمیگردانم و نیازی نمیبینم که کار خیلی عجیبوغریبی انجام دهم و به شکل اولیهاش آن را بازسازی میکنم .
چگونه میشود از این نوع بناها و معماری حفظ و حراست کرد ؟
اصل این است که دغدغهی فرهنگی لازم وجود داشته باشد . البته ما باید تعدادی از افراد را داشته باشیم (NGO) یا مرکزی مانند سازمان میراث فرهنگی یا یک سیستم دولتی دلسوز یا افراد یا گروههایی که پیگیری کنند و این شهرک را از ساکنین آن خریداری کنند یا بخشی از آن را خریداری کنند یا قانونی وضع شود که بتوان کاری از پیش برد و از خریداران آزاد درخواست شود به لحاظ پتانسیل شهرک، دستبهدست دهند و آنجا را به یک اقامتگاه فرهنگی تبدیل کنند، ولی آنچه مسلم است کار بسیار پیچیدهای است .