بهروز غریبپور در نشست« شیوه ما مردمان» مطرح کرد
نابودی هویت ملی؛ ارمغان فراموشی فرهنگعامه
فراموش کردهایم چه هستیم؟ از کوچه و پسکوچههای تاریخی شهر عبور میکنیم و با حسرت به زیباییهایی که در حال ویرانی است، نگاه میکنیم، دیگر هیچچیز مثل گذشته نیست، همه امکانات یک زندگی مدرن داریم اما رضایت نداریم، دلمان هوای خانه پدربزرگ را کرده، هوای پخش قصههای ظهر جمعه از رادیو و با تردید نگران آینده فرزندانمان هستیم که آنها چه داشته ای از گذشته خود را برای آیندگان به ارمغان میبرند
وقتی همه این موارد بهعنوان یک پازل در کنار هم قرار میدهیم، درخواهیم یافت که فرهنگعامه از زندگی ما ایرانیان روزبهروز در حال فراموشی است و این فراموشی چه بهای سنگینی داشته و دارد.
باید کاری کرد، شاید مرور و یادآوری آن برای عموم شهروندان بتواند بخشی از هویت ملی ازدسترفتهمان را برگرداند؟ «فرهنگعامه، نشان هویت» موضوع محوری و مهمی بود که بهروز غریب پور، نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما در پانزدهیمن نشست «شیوه ما مردمان» که توسط دفتر فرهنگعامه شهرداری اصفهان در موزه عصارخانه شاهی برگزار شد، به آن پرداخت.
ما دچار آلزایمر ملی شدهایم
بهروز غریبپور اظهار کرد: ما ایرانیان در حال از دست دادن هویت خود هستیم، ما به گذشته فقط در قالب لغات و واژگان احترام میگذاریم. رسانههای کشور، رسانههای بیتوجه به ارزشهای ملی و هویت ما ایرانیان هستند، آقای جلیلی رئیس صداوسیما چند روز پیش عنوان کردند که برای انتخاب نزدیک به 200 شبکه را در خدمت این رویداد قرار خواهیم داد، اما پرسش اصلی که مطرح میشود این است که این شبکهها چه تعدادشان راجب معماری، شعر، موسیقی، آداب و سنن ما؛ برنامههای عمیق دارند که باید در پاسخ گفت این رسانهها فاقد برنامه عمیق در این حوزهها هستند.
او گفت:در اثر غفلت از گذشته ما دچار آلزایمر ملی شدهایم، با خود میگویم:«یادش بخیر» انگار آن اتفاق یا هر چیز دیگر مربوط به 500 سال گذشته بوده است در صورتیکه بسیاری از این اتفاقات و یا داشتههایمان مربوط به دهههای گذشته است که هماکنون یادآوری اینچنین مواردی برای ما حس حسرت عمیق ایجاد میکند، وقتی دلیل این امر را بررسی میکنیم، درخواهیم یافت ما برنامه تصویری نداریم و بیشتر درگذشته در قالب برنامه رادیویی بوده است. زمانی مرحوم اخوان ثالث، انجوی شیرازی و... در برهه زمانی برنامههای رادیویی داشتند اما این برنامهها هماکنون کفایت نمیکند.
قصههایمان، اندیشه معماریمان در حال از دست رفتن است
این نویسنده تصریح کرد: با تأسف باید گفت ما قصههایمان، اندیشه معماریمان در حال از دست رفتن است. اصفهان هنوز دارد به معماری عهد صفویه مینازد و این دردناک است به همین جهت است که میگویند که شهری که بنای تاریخی ندارد، همچون انسانی است که حافظه ندارد و این نداشتن حافظه خیلی عواقب ناگوار فرهنگی و اجتماعی را برای جامعه و شهروندان آن شهر به وجود میآورد.
او ادامه داد: ما درگذشته مباحثی همچون احترام به قبور، سلام به بناهای تاریخی، احترام به بزرگان و غیره بسیار پررنگ بود اما امروزه این مباحث هرروز کمرنگ و در حال فراموشی است، ممکن است با خود بگوییم این فراموشی و از بین رفتن ایرادی ندارد، اما باید گفت اتفاقا این فراموشی بسیار خطرناک است زیرا اگر ما نتوانیم این گذشته را به یاد بیاوریم، بهطورقطع آیندهمان را به یاد نخواهیم آورد، آینده ما تبدیل به ملغمهای غیر باورکردنی میشود.
غریب پور با اشاره به اینکه برای ما ایرانیان کار فرهنگی نشده است، اظهار کرد: 150 سال گذشته رابطه ما ایرانیان با فرانسویها تحکیم شد، از آن زمان تاکنون در مراودات اجتماعی خود از واژه«مرسی» استفاده میکنیم، آیا دولت هزینهای کرده است که واژههایی همچون درود، متشکرم، ممنونم را جایگزین این واژه بکند این مثال من بدین معنی نیست که ما هر لغتی را عوض کنیم زیرا بسیاری از لغات را نباید عوض کرد بلکه این مثال نشانگر بیتوجهی ما مقوله فرهنگی و داشتههای گذشته خودمان است.
او تأکید کرد: ما اگر همت و تلاش نکنیم بهزودی قصهها، ضربالمثلها و متلهایمان، را فراموش میکنیم و وقتی فراموش کنیم همچون شهری هستیم که بنای تاریخی ندارد. عالم بی عمل در حقیقت بی موثر است، اگر من نویسنده، کارگردان، پژوهشگر راجب هویت ملی خودمان تعصب نداشته باشم که این تعصب نه از منشا دلدادگی، وابستگی هر چیزی راجب هویت ملی بلکه از منشا عصبیت باشد، غلط است.
توجه ما به گذشته نباید همانند توجه توریست باشد
این کارگردان تئاتر با اشاره بهجایگاه تعزیه در فرهنگعامه ایرانیان، گفت: تعزیه گنجینه موسیقی ایرانی است، یعنی فرد وقتی تعزیه را مورد بررسی قرار می دهد،درخواهد یافت در تعزیه گوشههایی وجود دارد که دقیقا فراموششده بوده است اما در زمان خودش این مردمانی که ازلحاظ روشنفکرهای ما بیسواد، کمسواد و یا عامی نامبرده میشوند، این گوشهها را حفظ کردند ضمن اینکه هنر تعزیه یک کار تألیفی فوقالعاده کرده است، در تعزیه ائمه مثل اشقیا(دشمنان امام حسین(ع)) صحبت نمیکنند وقتی این تألیف فوقالعاده را بررسی میکنیم این تألیف از گذشته به نام فضائلخوانی و منابع خوانی آمده است.
او تصریح کرد: موردی که باید به آن توجه داشت، این است که توجه ما به گذشته نباید همانند توجه توریست باشد، هرچند بسیاری از توریستها آمدهاند و آن چیزی که خوب بوده را از کشور ما فراگرفته و در کشور خود اجرا و به نام خودکردهاند وقتی دلیل اینکه نتوانستهایم این داشتهها هایمان را به نام خود در جهان ثبت کنیم را بررسی کنیم، درخواهیم یافت متأسفانه ما ایرانیان قدرت پرورش گذشتهمان نداریم، همیشه نگاهمان به کشورهای دیگر بوده که چه کردهاند؟ ماحصل این اتفاق باعث شده هماکنون به نقطهای برسیم که اسفانگیز است.
او گفت: ما گذشته بسیار غنی داریم که باید آن را حفظ کنیم البته حفظ با تداوم فرق دارد در گذشته ما بسیاری از مؤلفههای فرهنگی، هنری و اجتماعی مهم در قالب فرهنگعامه وجود دارد اما متأسفانه از آن استفاده نمیکنیم، آن عالم بیعملی که به آن اشاره کردم مهندسان معمار امروزی هستند که در حقیقت غلطترین طراحی را میکند نهفقط در معماری بلکه در طراحی شهری، هنرهای تجسمی و حتی موسیقی یکچیز بیاصل و نصب درست کردیم که هیچ ربطی به گذشته ندارد و آن را با واژه جوانپسند بزک میکنیم، درصورتیکه چیزی ارائه نکردهایم که جوان متوجه شود موسیقی ایرانی چه شان و منزلتی دارد.
هویت ملی ما درخطر بسیار جدی است
غریب پور تاکید کرد: هویت ملی ما درخطر بسیار جدی است و این خطر روزبهروز بدتر میشود و اگر فکری برای رفع حفظ این هویت ملی نکنیم تبعات ناگواری برای ما و نسلهای آیندهمان خواهد داشت همین روزها است که فرزندان ما بسیاری از چیزها را فراموش نکنیم.
او افزود: در سبک داستانها، متلها و ضربالمثلها نباید خودسانسوری کرد یا برخیها معتقدند دوره گفتن داستانهای خرافاتی جن و پری برای کودکان گذشته است که باید در پاسخ به این منتقدین گفت چرا نباید بگوییم؟، «هری پاتر» مگر داستانی بهغیراز داستان جادوگری است این مثال بحث تأیید خرافات نیست بلکه بحث این است که کشورهای دیگر مهارت استفاده از داشتههای گذشته خود و پرورش آن رادارند اما ما فاقد این مهارت هستیم.
این نویسنده گفت: متأسفانه بسیاری از داشتهای گذشتمان را ثبت نکردهایم در دورهای روزهای جمعه ما کودکان دلمان خوش بود که« صبحی مهتدی» یکی از قصههای گذر قالب برنامه رادیویی تعریف کند و بعد رسیدیم به دورهای که «انجوی شیرازی» یکی از نابترين قصههاي عامیانه ايراني را تعریف کند اما دورهای هستیم که هیچچیزی نیست کسی نیست این قصهها را تعریف کند هماکنون دوره داستانهای بیسروته و خطوربط است.
او اظهار کرد: کافی است سری به کتابفروشی بزنیم و داستانهای کودک و نوجوانان را بررسی کنید، آن زمان است که درخواهید یافت در دورهای زندگی میکنیم که قصههای قدیمان در حال محو شدن است. مرحوم«آذر یزدی» اقدام به تولید ادبیات پاستوریزه کودکان کرد، این ادبیات پاستوریزه کودکان شاید دورهای بدرد بخورد اما وقتی اصلاحات، متلها و مثلها را حفظ نکنیم و دقیقا بیان نکنیم، درواقع در حال نابودی یک بنا هستید.
غریب پور اضافه کرد: هویت، شاهنامه، بوستان و گلستان سعدی، دیوان حافظ و... است اما چگونه خواندن آنهم باید مدنظر و موردتوجه قرار گیرد، عوام ما، افرادی که به نظر میرسد آنها مطلقا نباید به فردوسی بزرگ به دلیل اینکه قدرت تشخیص شعری ندارند، احترام بگذارند و حفظ این اشعار برایشان مهم نیست در صورتیکه وقتی گذشته خود را بررسی کنیم همین افراد این اشعار را در قالب نقالی و پردهخوانی حفظ کردند.
ما اگر نتوانیم گذشتهمان را امروزین بکنیم، مدرن نیستیم
او ادامه داد: نقالی و پردهخوانی مال روشنفکرها نیست بلکه روشنفکر در ایران تبدیلشده به فردی بهسرعت به گذشته پشت میکند، بهسرعت به فکر جای متفاوت است به همین جهت باید این نکته را مدنظر داشت ما اگر نتوانیم گذشتهمان را امروزین بکنیم، مدرن نیستیم. وقتی اسناد و منابع تاریخی که در مورد کشورمان را بررسی میکنیم درخواهیم یافت متأسفانه درباره گذشته خودمان ایرانیان بسیار کم نوشتهاند و بهجای آن غربیها از گذشته پرکار بودهاند.
این نویسنده تصریح کرد: همین صادق هدایت که بسیاری فکر میکنند، فرنگی ماوابانه بوده است همت میکند آداب نوشتن قصهها، افسانهها و آیینها را شرح میدهد و امروز اولین و آخرین راهنمای ما ایرانیان در فرهنگعامه صادق هدایت است هرچند این فرد علاقه داشته در فرانسه زندگی کنند اما به آداب و فرهنگعامه ایرانیان کاملا مسلط بوده است برای اثبات این موضوع کافی است کتاب فرهنگعامه نوشته این نویسنده را از نشر چشمه مطالعه کنیم.
او در پایان بیان کرد: من به اندیشههای صادق هدایت، احمد شاملو ، جعفر شهری، انجوی شیرازی، کوهی کرمانی کاری ندارم اما این افراد خدمت گذاران و حافظ فرهنگعامه ایران بودهاند و تأکید میکنم هویت ملی یکچیز نامرئی نیست، بلکه مجموعهای از همه آن چیزی است که مردمان ما در همه روابطشان مدنظر دارند.