اُشین، روستایی با یک سکنه
دنیا اگر نمیخواهد در فهم و درک خود تجدیدنظر کند و آگاه باشد، ایران سرزمین باورهایی است که نمیتوان آنها را ناباورانه جلوه داد زیرا این ملت بهرغم اوج تعاملی که از فرهنگ غنی اسلامی نشأت میگیرد اما در مقابل نیرنگهای خصمانه قابل پیشبینی نیست و اگر برایش مسلم شد که مسیر انتخابشده مستقیم و بهسوی مقدس الهی ترسیم شده است، برای رسیدن از آن عبور کرده و اکسیر خون هزینه میکند چون آگاه است میراث داران پس از او قدر این ایثارها را بهخوبی میدانند و از آن حراست میکنند
حسن روانشید| دنیا اگر نمیخواهد در فهم و درک خود تجدیدنظر کند و آگاه باشد، ایران سرزمین باورهایی است که نمیتوان آنها را ناباورانه جلوه داد زیرا این ملت بهرغم اوج تعاملی که از فرهنگ غنی اسلامی نشأت میگیرد اما در مقابل نیرنگهای خصمانه قابل پیشبینی نیست و اگر برایش مسلم شد که مسیر انتخابشده مستقیم و بهسوی مقدس الهی ترسیم شده است، برای رسیدن از آن عبور کرده و اکسیر خون هزینه میکند چون آگاه است میراث داران پس از او قدر این ایثارها را بهخوبی میدانند و از آن حراست میکنند. هفت هزار سال تاریخ مکتوب این ملت گواه و شاهدی بر حفظ رویههای آن است که تاریخ مکتوب و شفاهی طلایهداران اسلام به آن جلایی تازه بخشیده و انرژی میدهند تا روح خود را به پروازهای اینچنین ملکوتی عادت دهند. حماسه جاننثاران انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مدافعان حرم و این روزها بهداشت را نمیتوان در یک منظومه گنجاند زیرا هرکدام بهاندازه طول تاریخ بشریت امتداد دارند و نیازمند است که گذر تاریخ آنها را قضاوت کند و به گوش آیندگان برساند. اینجا دیار اصفهان و دورترین نقطه محدوده آن را شهرستان خور و بیابانک در فاصله ۴۲۰ کیلومتری و عمق کویر تشکیل میدهد و یکی از شهرهای آن انارک میباشد که در میان تپههای شنی واقع شده است. روستای متروکه اشین که روزگاری سیوپنج خانواده در آن زندگی میکردند امروز تنها به زهرا خانم ۷۶ ساله و مادر شهیدی تعلق دارد و مزارش میعادگاه همیشگی این شیر زن است که روستا را ترک نکرده و همچون کوهی استوار در آن باقی مانده است تا روزها به کشاورزی، دامداری و پذیرایی از بوم گردانان و شبها را به عشق در کنار خاک پاک اسطوره خود در رویای بهشت برین سپری کند. این شیر زن یکی از میلیونها جواهر بیبدیل نژاد ایرانی و مسلمان است که به فرزند و آبوخاک و میراث خود وفادار مانده تا از میهمانانی که به اینسو میآیند و شبها دست دراز کرده و از آسمان ستاره میچینند اینگونه درس معرفت دهد و از سویی غافلان را در غرب متحیر سازد تا پیش وجدان خود بپذیرند مشت نمونه خروار است و مادیات دنیوی نمیتواند عقاید محکم اخروی را تحت تأثیر قرار دهد زیرا این شیر زن در شرایطی تنها ساکن روستای کویری اشین است که در آن هیچگونه خدماتی از قبیل آب، برق، گاز، تلفن، جاده و خدمات درمانی وجود ندارد تا مونس شبهای تنها سکنه آن ستارههای کویر و روزها مزرعه و دام و طیور باشند. شاید این پدیده برای بسیاری از روستانشینان کشور تازگی چندانی ندارد زیرا به عینه شاهدند که چگونه شهرها به دلیل دارا بودن امکانات بالقوه میتوانند جاذبههای لازم را برای پذیرش نسلهای جدیدی داشته باشند تا در برابر عرضه تواناییهای خود تنها به دریافت دستمزد و مزایای مختصری قناعت کنند درحالیکه آنچه از دست میدهند هویت و امتیازات فراوان جسمی و روحی است و این ثروت و سرمایه ارزشمند در روستاها بهوفور یافت میشود تا شاید به یاری شوراهای عالی آموزش کشور این بحثها بهصورت دائم در کلاسهای مدارس و دانشگاهها ارائه شود و پژوهشگران نیز تمام جزوههای پیرامونی آن را مطالعه و درک کنند تا میراثها به حاشیه نروند. اما آیا به فراگیری دروس تئوری در این بار با عمل توأم خواهد بود که بهطورقطع اینچنین نیست تا یک جوان جاذبههای شهرنشینی را به استناد مطالعات دروس ارائهشده با سکونت در روستا سودا بزند. بنا بر مراکز مطالعات مدنیتی بجای الگوبرداری از بیگانگان چهبهتر که بر اساس آموزش علاوه بر دروس تئوری از فنونی میدانی هم بهره جویند و دانشجویان رشتههای مربوطه را بهصورت اردوهای یکروزه تحقیقات عملی به روستاهایی همچون اشین ببرند تا این پژوهشگران ضمن مشاهده نوع زندگی پا به صحنه انجام گذاشته و به کمکهای یدی در تمام زمینهها بپردازند. شاید اصل جاذبه تولید انگیزه کند که اگر تنها ۱۰ درصد از شهرنشینان جوان توشه آموزش خود را بهمنظور ارتقاء و کمک به زنده و فعال شدن روستاهای فاقد سکنه صرف این امر مهم نمایند، بحران درراهی به نام تخلیه و انحطاط مراکز تولید غذا برای شهر نشینان ایجاد نخواهد شد.
ادامه دارد