اسفند 98 تکرار میشود
سناریوی اسفند 98 بار دیگر به روی صحنه رفته و میرود تا بار دیگر نگرانیهای ادامه این سونامی را به همراه داشته باشد زیرا علیرغم داشتن آن تجربه تلخ و فراوانی ماسک و بخصوص واکسنهای متنوع اما جامعه همچنان بیتفاوت با آن رفتار میکنند و میهمانیها و مسافرتها و اجتماعات فراوان چنان گسترده است که انگار هیچ اتفاق تازهای در راه نیست
اصفهان امروز - حسن روانشید |زمستان نفسهای آخر را میکشید و بهمنماه تلاش داشت تا هرچه زودتر پست را تحویل آخرین ماه سال بدهد. شهرها روز به روز شلوغتر میشدند و کارگاههای تولید کفش و پوشاک و شیرینیهای خشک همراه با مکانهایی که آجیل تفت میدادند شبانهروزی شده بودند، کارگران شهرداریها مشغول نظافت زیربنایی شهر شده و نقاشان دیوارهای قدیمی و رنگ و رو رفته و جدولها و خطوط عابر پیاده را تجدید رنگ میکردند. بوی آمدن عید از باغچههای زیر و رو شده جهت کاشت گلهای شب بو توسط باغبانها به مشام میرسید. همهچیز بوی نو میداد و بازار بزرگ لبریز از خانوادههایی بود که در کنار فرزندانشان به دنبال لباس و کفشی تازه میگشتند. حراجیها در هر سو بنر و تابلوهای خود را آویزان و جوانانی پرشور در گذر آنها مشتریان و رهگذران را تبلیغ به ورود و تماشای اجناس مینمودند. چهرههای خسته از طولانی شدن زمستان و رکود مضاعف بازار با دیدن رهگذران کنجکاو قیمتها بازتر و گشودهتر و در نهایت امیدوارتر میشدند که میتوانند باقیمانده بهمن و یک ماه اسفند را چهار نعل بتازند و آنچه در انبارها تلنبار شده را با چوب حراج به فروش برسانند. این کودکان و نوجوانان بودند که میتوانستند پدران و مادران خود را سرکیسه کنند تا عیدیهای دریافت نشده را برای خرید عیدانه آنها پیش خور نمایند. از آن روز که بازار هنوز هم خلوت بود چانهزنیها شروع میشد زیرا مادرها برخلاف پدرها در این امر تخصص دارند و اگر بتوانند در کنار خریدهای بزرگی همچون کفش، پیراهن و شلوار چند جفت جوراب بچگانه، زنانه و مردانه و احیانا تیشرتهای از مد افتاده را اشانتیون بگیرند، کار بزرگی صورت دادهاند. حالا باید برای خرید آجیل، میوه و شیرینی خیلی زود بود چون توسط موشهای خانگی که فرزندان و احیاناً پدران باشند تا قبل از نوروز خورده میشد بنابراین توجهی به آنها و سبزهها و کوزههای شب بو و تنگهای ماهی زنده نداشتند و منحصراً به خرید پوشاک قبل از گران شدن بازار داغ میاندیشیدند. شنیده بودند که در کشورهای اطراف نوعی بیماری آنفلوانزا دیده شده اما کسی به این موارد توجه چندانی نداشت، حتی دوم اسفند که رسانه ملی ورود ویروس کرونا و مشاهده چند مورد مشکوک آن را در قم اطلاعرسانی کرد بازهم کسی نگران نمیشد زیرا عید نوروز نقطه پایانی تفکرات کسانی بود که میخواستند مراسم بگیرند یا به مسافرتهای چند روزه بروند و این غفلتها بود تا اسفند به نیمه نرسیده جامعه را به شدت نگران کرد و تعداد قابل ملاحظه مبتلایان و بستریها روح و روآنها را آزرد که هرکس را میدیدی در به در خرید ماسک و الکل و دستکشهای پلاستیکی در صف داروخانهها ایستاده است. این پایان تراژدی ورود به عید و نوروز و سال نو بود تا به بحرانی به نام کووید 19 بینجامد و گروهی از جامعه آغاز بهار را با عزای از دست دادن یک یا چند نفر از اعضای خانواده شروع کنند. دو سه هفته ایست سناریوی اسفند 98 بار دیگر به روی صحنه رفته و میرود تا بار دیگر نگرانیهای ادامه این سونامی را به همراه داشته باشد زیرا علیرغم داشتن آن تجربه تلخ و فراوانی ماسک و بخصوص واکسنهای متنوع اما جامعه همچنان بیتفاوت با آن رفتار میکنند و میهمانیها و مسافرتها و اجتماعات فراوان چنان گسترده است که انگار هیچ اتفاق تازهای در راه نیست اگر سازمان بهداشت جهانی علاوه بر امواج متنوع با سویه اومیکرون به روایتی 18 برابر دلتای کرونا قدرت ابتلا دارد بیماری جدیدی به نام آبله میمونی نیز در قاره اروپا را در بر گرفته و در دیگر قارهها را موارد متعددی از آن دیده شده که امکان دارد همین روزها در کنار ویروس کرونا جامعه را مختل نماید. نگرانی بیشتر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای افراد بزرگسال و سالمند همچنین دارندگان بیماریهای زمینهای است که در مقابله با این موج 18 برابری در خطر مطلق هستند و این بیتفاوتیها پیرامون عدم رعایت شیوهنامههای بهداشتی میتواند مخاطرات موجود را به شدت افزایش دهد تا بار دیگر اسفند پراضطراب و تشنج 98 تکرار شود و ضمن تعطیلی بازار، مدارس و دانشگاهها همگی به قرنطینه مطلق بروند.
ادامه دارد