بی‌توجهی تاکی؟! قسمت ۲۵۳۸

استانبار!

از کجا باید شروع کرد که معضلات از سال به ‌روز و به‌مرورزمان لحظه‌ای تبدیل شده تا عنان زندگی را از دست همه خارج کند! زیرا انتخاب‌های آزمون‌وخطا در امر مدیریت‌های کلان همچنان سال‌هاست ادامه دارد که هیچکدام جنبه تجربه برای رفع چالش در آینده را پیدا نمی‌کنند!

استانبار!

از کجا باید شروع کرد که معضلات از سال به ‌روز و به‌مرورزمان لحظه‌ای تبدیل شده تا عنان زندگی را از دست همه خارج کند! زیرا انتخاب‌های آزمون‌وخطا در امر مدیریت‌های کلان همچنان سال‌هاست ادامه دارد که هیچکدام جنبه تجربه برای رفع چالش در آینده را پیدا نمی‌کنند! حتی اگر یک‌به‌یک زیرمجموعه‌ها از افراد کارکشته باشند و همه امکانات فنی شهر به‌صورت برخط یا همان آنلاین جریان پیدا کند اما با همه این احوال درصورتی‌که والی استان تجربه مدیریت کلان را پیدا نکرده باشد و با یک ابلاغ دوخطی بر اریکه بنشیند و در ادامه زیرمجموعه استراتژیکی خود را هم به‌صورت اتوبوسی جابجا نماید، انتظاری بیش از این نیست تا هرلحظه منتظر حوادثی باشیم که قبلا بارها پیش آمده اما در فرصت مناسب رفع نشده است. نمی‌توان سال‌ها همه تقصیر حوادث غیرمترقبه را به گردن طبیعت انداخت زیرا امکان آ ن هست که در صورت تکرار راهکاری سریع برای رفع ادامه آن پیش‌بینی کرد اما سال‌هاست متولی اینگونه بحران‌ها که اتفاقا از زیرمجموعه دستگاه والی استان است به یک گزارشگر آماری برای قبل و بعد از اتفاقات ناخواسته تبدیل شده تا به‌محض هر اتفاق خواسته یا ناخواسته همه‌چیز به پایان برسد و هیچ مقام مسئولی در پی پیشگیری تکرار آن نباشد. درحالی‌که استان اصفهان به دلایل سوق‌الجیشی همه فصول را باید در انتظار و نگران بحران‌هایی چون زلزله، فرونشست، آلودگی هوا، بی‌آبی و سیل‌هایی باشد که از خواص مناطق خشک و کویری است و اگر درایت به کار برده شود و به جای منتظر حوادث بودن به پیشگیری از آن بپردازیم، می‌توان هر چالشی را به فرصت تبدیل کرد. مفهوم مدیریت دانا در عمل همین است اما اکثر مدیران ما تنها آموزش تجربی قابل قبولی را که برای پذیرفتن سمت‌ها به همراه دارند «وعده‌ووعید» است تا هرکدام به نسبت سمتی که به آن‌ها تحمیل یا تفویض و یا رانت شده با رویکرد وعده‌ووعید بپذیرند زیرا می‌دانند عمر اینگونه پست‌ها بسیار کوتاه است و به همین دلیل قابل‌تحمل می‌باشد! چند سال پیش در یکی از ژورنال‌های آلمانی آگهی استخدامی برای مدیرعاملی یکی از بانک‌های آلمانی خواندم که خلاصه آن اینگونه بود «نظر به اینکه سمت مدیرعاملی و رئیس هیأت مدیره این هلدینگ سه سال دیگر به پایان می‌رسد در نظر است، فردی از بین توانمندان این سمت بدون توجه به ملیت و آیین از بین 5 نفر کاندیدای دارای شرایط ذیل پس از برگزاری یک دوره سه‌ساله کارآموزی و آزمون در پایان آن برای پذیرش این مسئولیت به مدت ۳۰ سال استخدام شود.» درحالی‌که در بعضی از کشورها شرایط پذیرفتن و یا ارجاع مدیریت به افراد کاملا متفاوت است و به همین دلیل زمان و فرجه مشخصی ندارد تا همین امر انگیزه‌ها را در مسئولان به‌شدت کاهش دهد و تلاش کنند اگرچه ابزاری بخصوص از نوع اعتبارات ضروری و لازم در اختیارشان است، زمان را با وعده‌ووعید بخرند! که این امر می‌تواند در بین جامعه داستان چوپان دروغگو را تداعی نماید! حالا اگر رئیس‌جمهور در طول دو سال و نیم گذشته دور سوم دیدار از استان‌ها را شروع کرده و اینگونه وعده‌های ضمنی را هم شاهد بوده است تنها به دلیل این است که می‌داند چهار سال مسئولیت قوه مجریه را در کشور به عهده دارد و ضمنا سازمان برنامه‌وبودجه تابع توافق‌های ایشان است اما در سطح استان نمی‌توان اینگونه مانورها را موفق دانست و بالتبع از والی گرفته تا مدیران پایین‌دستی تلاش بر استفاده از ابزارهایی چون وعده‌ووعید دارند تا اگر توانستند به آن عمل نمایند درحالی‌که عقل حکم می‌کند، معضلات طبقه‌بندی شوند تا اگر امکان حل هریک از آن‌ها بود قبل از وعده انجام شود. سال قبل در همین فصل باران‌های بهاری در استان و بخصوص کلان‌شهر اصفهان سیلاب‌هایی را به همراه داشت که نشان می‌داد، قبل از آن به علت بی‌توجهی مدیران، مسیر این مسیل‌ها بخصوص در جنوب کلان‌شهر طی سال‌های قبل از آن مسدود شده است که به زاینده‌رود بریزد؛ بنابراین بحران ترافیکی چندروزه را در بزرگراه خلیج‌فارس به شهر بهارستان ایجاد نمود تا علاوه بر خسارات مالی هنگفت، نارضایتی‌هایی را به همراه داشته باشد؛ اما مردم صبور این کلان‌شهر همه این خسارات حاصل از بی‌توجهی مدیران را نادیده گرفتند و فرصت دادند تا مقامات مسئول و بخصوص مدیریت عمری بحران زیرمجموعه استانداری به جای متکلم وحده بودن پیگیر رفع این معضل باشد و اگر هم با عدم همکاری مواجه‌اند صادقانه استعفا دهند، درحالی‌که هیچ‌یک از این اتفاقات مبارک نیفتاد و بازهم نیمه‌های اردیبهشت اصفهان محمل بارندگی‌های سیل‌آسا شد تا همین آزمون‌وخطاهای مدیریتی بازهم تکرار شود و سیلاب روند زندگی مردم در اقصی نقاط کلان‌شهر و حتی استان اصفهان را به چالش بکشد که بالتبع در ادامه بازهم با گزارش‌های رسانه‌ای مدیریت کل بحران استانداری مواجه هستیم که البته شهرداری اصفهان در محدوده مسئولیت نواحی خود نه‌تنها به رفع معایب گذشته در حد توان اقدام نموده بلکه آمادگی لازم را داشته تا با کمک نیروهای فراجا بن‌بست‌های ایجادشده ترافیکی را رفع نماید، اما بنا به شهادت شهروندان در گزارش رادیویی پنجشنبه‌شب ۱۳ اردیبهشت‌ماه اکثر ارگان‌های مسئول پاسخگوی رفع مشکلات نبوده‌اند تا والی استان بازهم به استانبار بیشتر شباهت داشته باشد تا استاندار! و در ادامه درحالی‌که مشکلات پیچیده از هر نظر همانند تارهای عنکبوت استان را فراگرفته اما والی آن‌ها در معیت همشهری یعنی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آخر هفته را در باغ ۵۲ هکتاری کاشان برای تماشای گلاب‌گیری سپری می‌کنند و مدیرعامل کانون بازنشستگان آموزش‌وپرورش اصفهان که عضو صندوق بازنشستگی کشوری است پستی در شبکه خود بدین مضمون می‌گذارد که اشک هر سنگدلی را جاری کند، متن کوتاه پست اینست «سلام و روزبه‌خیر، بیش از ۴۵ روز از سال ۱۴۰۳ می‌گذرد، هنوز بازنشستگان صندوق کشوری بیمه تکمیلی ندارند و سرگردان مراکز درمانی و بیمارستان‌ها هستند و متأسفانه هیچکس پاسخگو نیست. آیا مسئولان استانی و کشوری خبر دارند که بازنشستگان دیگر نمی‌توانند درمان خود را دنبال کنند، کانون‌های بازنشستگی دیگر قادر به پاسخگویی نیستند ازبس‌که مسئولان صندوق امروز و فردا می‌کنند، آیا استاندار و مدیرعامل صندوق و وزیر تعاون و نمایندگان مجلس چه پاسخی در برابر این وضعیت دارند، اگر بازنشستگان از این وضعیت آسیب ببینند مسئولیت می‌پذیرند؟ به داد بازنشستگان برسیم.» که بازهم استاندار همان استانبار است!

ادامه دارد

 

 

ارسال نظر