مکتب اصفهان، منبع سرشار فرهنگ موسیقیایی ایران

هر آهنگسازی نیاز به دستمایه اولیه دارد. در غرب این دستمایه و مرجع، آثار بتهوون و موتزارت است و آن‌ها براساس قطعات چنین آهنگسازانی و اتودها، ملودی‌ها و علوم رایج مربوط به آن نوع موسیقی، آهنگ می‌سازند. در موسیقی سنتی ایران هم شالوده اصلی موسیقی، ردیف است و به همین دلیل، هر چه آهنگساز آشنایی بیشتری با ردیف داشته باشد، آهنگ‌های متنوع‌تری خواهد ساخت.

اصفهان امروز- حسن منصوری*: هر آهنگسازی نیاز به دستمایه اولیه دارد. در غرب این دستمایه و مرجع، آثار بتهوون و موتزارت است و آن‌ها براساس قطعات چنین آهنگسازانی و اتودها، ملودی‌ها و علوم رایج مربوط به آن نوع موسیقی، آهنگ می‌سازند. در موسیقی سنتی ایران هم شالوده اصلی موسیقی، ردیف است و به همین دلیل، هر چه آهنگساز آشنایی بیشتری با ردیف داشته باشد، آهنگ‌های متنوع‌تری خواهد ساخت. همین، اهمیت جمع‌آوری ردیف‌های موسیقی را بیشتر می‌کند و به همین دلیل من چند سال پیش، مجموعه «ردیف‌های سازی و آوازی مکتب اصفهان» را تألیف کردم. منبع من برای جمع‌آوری گوشه‌ها و ردیف‌های این کتاب هم، سه استاد ردیف‌ام، یعنی عباس کاظمی، عباس قاضی و احمد هنرمند بودند.

باید گفت که ردیف موسیقی ایرانی، به سه دسته مکتب تهران، مکتب تبریز و مکتب اصفهان تقسیم می‌شود. این تقسیم‌بندی به این معنی است که هرکدام از این سه مکتب، ترکیبی از گوشه‌های موسیقی نقاط گوناگون ایران هستند. درواقع ردیف موسیقی ایرانی، منحصر به یک منطقه نیست، بلکه به‌واسطه جمع شدن تعدادی هنرمند در یک منطقه به دلیل پایتختی آن ناحیه، ردیف‌های موسیقی گوناگونی در آن منطقه جمع می‌شود. این اتفاق در دوره‌ای در قزوین، در دوره‌ای دیگر در هرات، در زمان دیگری در تبریز و در دوران صفویه در اصفهان افتاد، درنتیجه موسیقی ردیف ایرانی، منحصر به اصفهان، تبریز و تهران نیست و گوشه‌هایی از موسیقی شمال، جنوب، شرق و غرب ایران در ردیف موسیقی این شهرها وجود دارد. مثلاً گوشه اورامانت، گوشه باکو و گوشه کهگیلویه‌ای که مربوط به غرب و شمال ایران است، در ردیف موسیقی اصفهان دیده می‌شود.

ضمن این‌که باید توجه کرد که همیشه پایتخت، محل جمع شدن هنرمندان، پیشه‌وران و متخصصان نقاط مختلف کشور بوده و اصفهان هم در دوران صفویه که بعد از دو دوره هخامنشی و ساسانی، دوران اوج هنر ایرانی است، پایتخت بود. گرچه در دوران شاه‌طهماسب صفوی توجه چندانی به موسیقی نمی‌شد، اما پس از او، موسیقی ایرانی در دوره صفوی رشد کرد و با موسیقی هند رقابت کرد. هند در آن دوران، نزدیک‌ترین پایگاه هنری به ایران بود و ایران و هند در جذب هنرمندان به دربار خود باهم رقابت می‌کردند و هنرمندانی از هر دو کشور به دربار کشور دیگر می‌رفتند. از همان دوران زبان فارسی در هندوستان رواج پیدا کرد و هنوز هم، ریشه‌هایی از این زبان در آن سرزمین وجود دارد. در ابتدای دوران صفوی هم به دلیل بی‌مهری دربار ایران به شعر و موسیقی، هنرمندان به دربار هند جذب شدند.

نکته دیگر این است که موسیقی فولکلور به موسیقی بافت روستایی می‌گویند و به موسیقی شهر هم موسیقی ردیفی. موسیقی ما در ابتدا، موسیقی مقامی و فولکلور بوده و بعد تغییر شکل داده و شهری‌تر شده و هر چه فرهنگ‌ها بالاتر رفته، موسیقی هم پیچیده‌تر شده و به همین دلیل، در موسیقی مقامی، نوعی بکری دیده می‌شود و در موسیقی ردیفی، پیچیدگی بیشتری مشهود است.

باوجود همه ظرفیت‌های موسیقی سنتی و بومی ایران، این نوع موسیقی مظلوم واقع‌شده، این در حالی است که اگر موسیقی صحیح به مردم عرضه شود، آن‌ها به آن عادت خواهند کرد، لذت روحی خواهند برد و دچار آشفتگی روحی نخواهد شد. اشکال کار این است که در حال حاضر بخش زیادی از موسیقی رایج در دنیا نازل است و به همین دلیل با توجه به پتانسیل فراوان موسیقی سنتی باید بیشتر به این نوع موسیقی پرداخت و عادت موسیقیایی مردم را با تکرار این جنس موسیقی، تغییر داد.

مسئله اینجا است که در شرایط فعلی، داده‌های مناسبی درزمینه موسیقی به مردم عرضه نمی‌شود. درواقع گرچه عده‌ای معتقدند سبک زندگی افراد یک جامعه، نوع موسیقی موردنیاز آن جامعه را مشخص می‌کند و نتیجه‌گیری می‌کنند که به دلیل ریتم بالای زندگی امروز، مردم به گوش دادن موسیقی‌های تندی مثل رپ تمایل دارند، اما باید گفت که این، یک استدلال غلط است، چراکه اتفاقاً باید وقتی ریتم زندگی تند است، با گوش دادن به موسیقی آرامش‌بخش به تعادل رسید.


*مؤلف مجموعه «ردیف‌های سازی و آوازی مکتب اصفهان»
ارسال نظر