عشق فوتبال؛ عشق درس
مصدومیتهای ناحیه زانو مانند پارگی رباط صلیبی کابوسی برای فوتبالیستهاست که میتواند بهراحتی بازیکنی را چندین ماه خانهنشین کند. نمونه در دسترس چنین مصدومیتهایی فصل گذشته برای مسعود حسنزاده مهاجم سرحال سپاهان اتفاق افتاد و او از اوج به زیر کشید؛ اما دیگر بازیکنان بینامونشان فوتبال ایران هم از گزند چنین آسیبهایی در امان نیستند و حتی جوانانی که تازه در ابتدای زندگی فوتبالی قرار دارند هم ممکن با تراژدی ترسناک پارگی رباط صلیبی روبرو شوند.
مصدومیتهای ناحیه زانو مانند پارگی رباط صلیبی کابوسی برای فوتبالیستهاست که میتواند بهراحتی بازیکنی را چندین ماه خانهنشین کند. نمونه در دسترس چنین مصدومیتهایی فصل گذشته برای مسعود حسنزاده مهاجم سرحال سپاهان اتفاق افتاد و او از اوج به زیر کشید؛ اما دیگر بازیکنان بینامونشان فوتبال ایران هم از گزند چنین آسیبهایی در امان نیستند و حتی جوانانی که تازه در ابتدای زندگی فوتبالی قرار دارند هم ممکن با تراژدی ترسناک پارگی رباط صلیبی روبرو شوند. البته بیشتر حرفهایها این مقطع حساس از عمر ورزشیشان را به هر شکل ممکن و باوجود دشواریها بسیار پشت سر گذاشته و دوباره به میدان بازمیگردند؛ اما این جریان درباره بازیکنان جوانی که تقریباً بییاور هم هستند تا حدود زیادی متفاوت است و آنها باید بهتنهایی و با کمک خانواده البته اگر قدرت مالی لازم را داشته باشند به دنبال رویاهای شیرین خودشان باشند. نمونه چنین فوتبالیستهایی محمدرحیمی است که درست زمانی که در اوج قرار داشت با یک مصدومیت به قول خودش غیرمنتظره روبرو شد و ماهها این کابوس تلخ را تجربه کرد. او که تازه از بند مصدومیت رهاشده و تمرینات ابتداییاش را شروع کرده است ازجمله جوانان مؤدب و با حجب حیایی است که زندگیاش را در دو بخش ورزشی و تحصیلی بهطور همزمان دنبال میکند و بیصبرانه چشمانتظار نتایج کنکور امسال است. از سویی همچشم به مستطیل سبز دوخته تا دوباره درون دروازه تیم جوانان سپاهان خودنمایی کند. گفتگو با این بازیکن 19 ساله کم صحبت کم چنین طولانی از آب درآمد.
ابتدای پیرامون آن مصدومیت وحشتناک صحبت کنید...
دهم آذرماه سال گذشته در چهارچوب لیگ برتر جوانان کشور با تیم ذوبآهن بازی داشتیم که یک دربی خانگی محسوب میشد. در جریان بازی و حدود دقیقه 60 الی 70 طی یک اشتباهی که از خودم سر زد میخواستم با دست توپ را پرتاب کنم اما منصرف شدم و تصمیم گرفتم با یک چرخش حرکت دیگر انجام دهم که به زمین خوردم و زانویم متورم شد. ظاهراً زانویم یک چرخشی داشته و چند تا از تاندونها و رباطهایم دچار پارگی شده بود. یکی رباط صلیبی ACL بود و دیگری مینیسک و رباط داخلی بود که دچار آسیبدیدگی شده بود. بعدازاین مصدومیت روند درمان را شروع کردم که تاکنون نیز ادامه دارد. این اتفاق بسیار غیرمنتظره بود چراکه هیچکس فکر نمیکرد هنگام یک چرخش ساده این آسیبدیدگی شدید به وجود آید. متأسفانه بدترین آسیبدیدگی هم همین پارگی ACL است که جدا از عملی که بر روی پا صورت میگیرد چندین ماه همروند درمانیاش طول میکشد. من حدود هفت ماه است که بازی نکردهام و در این مدت و پس از عملی که توسط دکتر مهران رادی روی زانویم انجام شد مشغول فیزیوتراپی، آبدرمانی، بدنسازی و... بودم. درمجموع و طی ماههای گذشته فعالیت بدنی سنگین مانند دویدن را هنوز انجام ندادهام.
حالا برویم سراغ پرسشهای جزئیتر پیرامون محل تولد، پیشینه خانوادگی و اینکه فوتبال را از کجا شروع کردید.
محل تولدم اصفهان است اما پدرم و مادرم فرهنگی و اصالتاً اهل روستای خویگان سفلی فریدن هستند. از همان بچگی و داخل کوچه بازی فوتبال را شروع کردم. در مدرسه راهنمایی فرهیختگان هم بازیکن و هم دروازهبان هندبال بودم حتی برای تیم منتخب استان اصفهان هم انتخاب شدم اما به دلیل مشکلات زانو نتوانستم به بازی در زمینهای سفت ادامه دهم. پزشکان متخصص گفتند که این مشکل تا 18 سالگی وجود دارد و بعد برطرف میشود. به همین دلیل بازی در زمین چمن که زمین نرم محسوب میشود را انتخاب کردم. کلاس سوم راهنمایی در محله خودمان تیمی به نام طلایی پوشان بود که ارتباطی هم با باشگاه سپاهان نداشت و حالت خانوادگی هم داشت. از همانجا بهطورجدی فعالیت فوتبالیام را شروع کردم و در ابتدا دروازهبان نبودم. در یک بازی دوستانه گلر تیم نیامده بود و من هم که سابقه دروازهبانی هندبال را داشتم درون دروازه تیم قرار گرفتم. از این بازی به بعد چون خوب کارکردم، شدم دروازهبان همان تیم محلی که در خیابان آتشگاه فعال بود. سپس تمرینات اختصاصی دروازهبانی ر ا هم از همان زمان شروع کردم و در آسیا ویژن هم طی چند بازی به میدان رفتم. در همان مقطع، با اینکه رده سنیام نونهالان بود با جوانان بازی میکردم. بعد از اتمام مسابقات خبر قبولی تیزهوشانم آمد و همین موضع عاملی شد تا فوتبال را رها کنم و اولویتم درس خواندن شد. در همین زمان تیم هندبال استان پیشنهاد داد تا با آنها دوباره همکاری کنم که من هم این کارکردم و حتی انتخاب شدم. پس از مدتی به معلم ورزشمان گفتم دوست دارم فوتبال بازی کنم و از او خواهش کردم تا من را به یک تیم فوتبال معرفی کند. ایشان هم به من را به تیم «ب» نوجوانان سپاهان معرفی کرد. در آنجا تست دادام و پذیرفته شدم. در تمام مسابقات نوجوانان بازی کردم و در آن زمان آقای ظفریان مربی ما بودند. تیم ما در آسیا ویژن و استانی قهرمان شد. سال بعد آمدم نوجوانان «الف» که آقای بابک یاروی مربیمان بودند. این مرحله را هم با قرار گرفتن بهعنوان دروازهبان سوم، دوم و اول تیم پشت سر گذاشتم.
ظاهراً خیلی سریع مراحل رشد و ترقی را سپری کردهای؟
من هیچ زمان تمرینات تخصصی دروازهبانی فوتبال را انجام نداده بودم. حتی تکنیکهای خاص دروازهبانی را هم یاد نگرفته بودم. در مرحله نهایی لیگ برتر نوجوانان کشور که بهطور متمرکز در مجموعه صفائیه مبارکه برگزار میشد و شش تیم قدرتمند کشوری هم حضور داشتند بهعنوان گلر اصلی همه بازیها را به میدان رفتم. در مرحله بعد که اهواز میزبان بود در بازی اول گلر اصلی تیم بودم اما در دو بازی دیگر که نیمهنهایی و نهایی محسوب میشد به من بازی نرسید و آن سال ما نایبقهرمان شدیم. پسازاین مرحله به تیم جوانان راه پیدا کردم. انتخاب شدن برای تیم جوانان بسیار دشوار است چراکه سه سال رده سنی دارد. در آن زمان من را انتخاب کردند درحالیکه رقیبی به نام آقای علی کیخسروی داشتم که قدی حدود دو متر داشت و ازنظر فیزیک بدنی از من خیلی بهتر بود. بااینوجود توانستم بر این رقیب غلبه کنم و به تیم اصلی جوانان سپاهان راه پیدا کنم. البته او اکنون جایم را در تیم جوانان گرفته است و حالا باید با او برای بازپسگیری پیراهن شماره یک بجنگم. من در رده جوانان زیر نظر آقایان جهانگیری و اورنگی کار کرده ام و در حال حاضر هم آقای اورنگی سرمربیگری تیم را بر عهدهدارند.
در حاضر آمادگی بازگشت به درون دروازه رادارید؟
تمرینات دروازهبانیام را از چند روز پیش شروع کردم چون آسیبدیدگیام کاملاً برطرف نشده است. البته دکتر رادی گفت طی هشت الی 9 ماه این آسیبدیدگی بهطور کامل برطرف خواهد شد. هنوز دو ماه دیگر تا رسیدن به مرحله رفع کامل مصدومیتم مانده است. البته خودم پنج ماه پس از تمریناتی همچون نرم دویدن، سریع دویدن، پرشها را شروع کردم.
چند عمل بروی پایت صورت گفت؟
تنها یک عمل
حالا کجا تمرین میکنید؟
با تیم جوانان سپاهان تمرین میکنم اما در برخوردها شرکت نمیکنم چراکه ممکن است دوباره رباط صلیبی پاره کنم
از هدف گذاریت بگو؟
ابتدا تلاش میکنم که سلامتیام را دوباره به دست آورم و پایم خوب شود. بعد اینکه جایگاهم را دوباره در تیم به دست آورم. هدفم بعدیام راهیابی به تیم بزرگسالان است که هرکدام از این اهداف زنجیروار به هم وابسته است. همهچیز به شرایط و شانس خودم برمیگردد که اتفاقات در آینده چگونه برایم رقم بخورد. بههرحال هنوز امیدوارم که دوباره همان شرایط سابق را پیدا کنم اما کار بسیار سختی پیش رودارم. الآن ازنظر حجم عضلهای پای چپم که عمل کردهام بسیار کمتر از پای راستم است.
افقهای آیندهات چیست و کجا را برای خودت در نظر گرفتهای؟
نمیخواهم با تخیل و رؤیا حرف بزنم اما تا پیش از اینکه مشکل آسیبدیدگی پیدا کنم صحبتهایی برای اینکه لژیونر شوم انجام دادم. حتی با چند مدیر برنامه هم وارد مذاکره هم شدم تا در لیگ یک تایلند و یا ترکیه تست بدهم. البته آنها تضمینی برای انتخاب شدن نمیدهند و میگویند باید با آنجا بروی تا بازیات را ببیند شاید خوششان بیاید و انتخاب شوی. با این مصدومیتی که برایم پیش آمد همهچیز منتفی شد.
چرا از طریق باشگاه اقدام نکردی؟
تنها برای بازیکنان تیم بزرگسالان آنهم اگر پیشنهادی داشته باشند امکان لژیونر شدن فراهم است. بازیکنی که در رده جوانان بازی میکند حتی از لیگ داخلی هم پیشنهادی ندارد.
حالا در چه مقطع تحصیلی قرار دارید؟
تازه امتحان کنکور دادهام. رشتهام ریاضی است و مشاوران به من پیشنهاد دادهاند که رشته تربیتبدنی را انتخاب کنم. البته تصور میکنم رتبه بسیار بهتری را به دست بیاورم.
خوب اگر در رشته بهتری قبول شدی میان ورزش و درس کدام را انتخاب میکنی؟
زیاد علاقهای به ریاضی ندارم و اگر رشته خیلی بهتری هم قبول شوم شرکت نمیکنم چون دوست دارم فوتبال را ادامه بدهم. بههرحال فوتبال نزدیک 40 درصد در آینده تحصیلیام تأثیرگذار است.
و پرسش پایانی. آیا مسئولان و مربیان تیم طی این دوران مصدومیت سراغی از تو گرفتند یا به حال خودت رها شدی؟
بهطورکلی خیلی کممحبتی دیدم و هیچ سراغی از من نگرفتند. تنها یکبار پیش از عمل با من تماس گرفتند تا بازی تیم را از نزدیک ببینم که همان زمان وقت فیزیوتراپی داشتم و نتوانستم آن دیدار را از نزدیک تماشا کنم. ارتباط مربیان و مسئولان باشگاه به همین تماس محدود بود و دیگر هیچ.