خاکی که از استان بر سر اصفهان ریخت
با هجوم ریزگردها به اصفهان در غروب چهارشنبه، شهروندان اصفهانی عمدتاً با شهروندان مظلوم خوزستانی ابراز همدلی و همنوایی کردند. اگرچه این همدلی ستودنی است اما نباید از نظر دور داشت که ریزگردهایی که اصفهان را درنوردید از شمال شرق آمده بود نه از جنوب غرب. ریزگردهای اصفهان منشأ داخلی داشت از دشت کویر گرفته تا کویر خور و نیز دشت سگزی. از ماست که برماست.
احمدرضا جلوهنژاد/اصفهان امروز: اصفهان در چهارشنبه تقریباً آلودگیای همپایه اهواز را در این روز تجربه کرد اما برخلاف آنچه تصور میرود، ریزگردهایی که روز چهارشنبه و پنجشنبه اصفهان و اهواز را درنوردید، از دو منبع متفاوت بودند. اهوازیها از ریزگردهای عربی به تنگی نفس افتادند و اصفهانیها از ریزگردهایی که منشأ آن دشت کویر و نیز کویر خور و بیابانک و دشت سگزی آمده بود. یعنی کانون ریزگردهای اصفهان از استانهای سمنان، خراسان و البته اصفهان بر این شهر فرود آمدند.
غروب چهارشنبه صف خرید ماسک در داروخانههای شهر تشکیل شد. این زمانی بود که پس از ساعتها فضای سنگین از حضور گردوغبار، به ناگاه وزش بادهایی با سرعت 15 کیلومتر و بیشتر که از شمال شرقی وارد اصفهان شد وضعیت را به وخامت برد. اداره کل محیطزیست استان اصفهان شاخص کیفیت هوای اصفهان را طی 24 ساعت منتهی به 7 صبح روز پنجشنبه 222 عنوان کرد که حاکی از وضعیت بنفش یا وخیم میدهد که برای همه افراد در تمامی گروههای سنی هشدارآمیز و بسیار خطرناک است.
سنجشهای ماهوارهای نهادهای بینالمللی نیز از فراز اصفهان آلودگی بعدازظهر اصفهان را وخیم نشان میداد. نقشههایی که بر مبنای دادههای ماهوارهای کوپرنیک توسط نهاد نیچرال ارث مخابره شد، میزان ذرات زیر 10 میکرون بر فراز اصفهان را در ساعت 21:30 روز چهارشنبه 175 میکروگرم بر مترمکعب نشان داد. بنا بر استانداردهای بریتانیا تا 75 میکروگرم بر مترمکعب سالم و بیش از آن بر درجه مخاطرهآمیز بودنش افزوده میشود و بیش از 100 میکروگرم بر مترمکعب آن وارد مرز وخیم میشود. بهاینترتیب میزان ریزگردها در هوای اصفهان تا حد بسیار زیادی از مرزهای وخامت نیز گذشته بود.
ریزگردهای زیر 10 میکرون میتوانند روی ریه افراد نشسته و بیماریهای تنفسی را سبب شوند. خطرناکتر از ذرات زیر 10 میکرون، ذرات زیر 5/2 میکرون بهحساب میآیند که مستقیماً وارد جریان خون میشوند و به بروز سکته یا اخلال در ارگانهای حیاتی بدن منجر میشوند. بر این مبنا هجوم ریزگردها در چهارشنبه و پنجشنبه در اصفهان نیز چنین وضعیتی را به وجود آورد. میزان ذرات زیر 2.5 میکرون هم در ساعت 10 چهارشنبهشب و هم در ظهر پنجشنبه از سوی ماهواره کوپرنیک حدود 60 میکروگرم بر مترمکعب برآورد شده است که بسیار خطرناک را نشان میدهد بهویژه آنکه از این میزان بیش از 60 درصد ذرات زیر یک میکرون اندازه داشتهاند که فاجعهآمیز است.
این هجوم ریزگردها در مناطق شمالی اصفهان ازجمله شاهینشهر نیز بهخوبی عیان بود و بهاصطلاح محلیها از نوع خاک سرخه بود، تأییدی بر منشأ کویری این ریزگردها.
همزمان هجوم ریزگردهای در مناطق متعدد دیگری از ایران نشان داد که مسئله زیستمحیطی در کشور تا چه اندازه بحرانی است. در آذربایجان غربی، کانون ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه چهارشنبه غلیان کرد و ارومیه را درنوردید. در مناطق جنوبی استان سمنان، قم و مناطق غربی استان خراسان جنوبی و البته مناطق شمالی اصفهان، کانونهای ریزگرد فعالشده و حکایت اصفهان را ایجاد کردند. اگر بارشهای چندساعته تهران نبود وضعیت پایتخت نیز روز پنجشنبه با دشواریهایی همراه میبود. در جنوب ایران، بهویژه جزیره قشم و بندرعباس ریزگردهای عربی که از مناطق مرکزی و شرقی شبهجزیره عربستان آمده بودند شرایط را دشوار کردند. همچنان که اهواز نیز با موج گستردهای از ریزگردهای عربی مواجه شد. زابل و شمال سیستان و بلوچستان که داستان خود را داشت با ریزگردهای دشت هامون که در پی بادهای 120 روزه منطقه دیروز نیز بهگونهای سنگین این مناطق را تحت تأثیر قرار داده بود.
حالا منطقه خاورمیانه نهتنها با آشوبهای نظامی که با ریزگردهایش نیز شناخته میشود، کنشها و واکنشهایی که دست به گردن یکدیگر دارد. شوک آور است که جنگ سوریه نیز حالا به ایجاد یک کانون بزرگ دیگر ریزگردها در منطقه منجر شده است. از بین رفتن کشاورزی در سوریه و جولان تانکها و بمبارانهای گسترده بر اراضی این کشور سبب شده که مراجع ناظر بر وضعیت جهانی ریزگردها اعلام کنند خاک سوریه خود به کانونی از ریزگردها بدل شده است.
مسئله اصلی در خوزستان اما منطقه هور العظيم است که تحت تأثير جنگ ايران و عراق بسياري از مناطق روستايي مسکوناش را از دست داد و بیتوجهی به حقآبه تالابهاي آن در پي سدسازیها در ترکيه و ايران به شرايط کنونياش دامن زد، یکی از کانونهای مهم ریزگردهای منطقه است که خوزستان ایران را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. هورالعظيم معرب ابرهور به معناي هور بزرگ، يا تالاب بزرگ است. تالاب در مرز ايران و عراق واقعشده و حدود یکسوم اين تالاب در ايران و مابقي آن در کشور عراق است. اين تالاب از آبهای اضافه رود کرخه و اروندرود تشکیلشده است و بخش ايراني آن حدود 118 هزار هکتار است.
بخش های جنوبي تالاب هورالعظيم و محور اهواز و ماهشهر کانونهای اصلي توليد ريزگرد در داخل، و جنوب شرقي کشور عراق به دليل توقف کويرزدايي و نابودي تالابهای بینالنهرین کانون برونمرزی ريزگردها هستند.
در سالهاي اخير به علت تسلط ترکيه بر رودخانههاي دجله و فرات، 90 درصد از تالابهاي بينالنهرين از بين رفته است که همين امر باعث تشديد ورود گردوغبار و ريزگردها به ايران شده است. ترکیه که تاکنون بیش از 600 سد کوچک بزرگ ساخته، 25 سال پیش سد عظیم آتاتورک را بر فرات افتتاح کرد با ذخیره 48 میلیارد متر مکعب آب و حالا سد ایلیسو را بر دجله در حال ساخت دارد با گنجایش مخزن 10 میلیارد متر مکعب. این سدها بر تالابهای بینالنهرین تأثیری بسیار منفی گذاشته است.
مسئولان سازمان محیطزیست در سال گذشته تأکيد کردند که بيش از 95 درصد از ريزگردهاي واردشده به خوزستان و ايران منشئي در بيرون از مرزهاي ايران دارند. برآورد آنها امسال حکایت از 80 درصد دارد، گو اینکه همین میزان هم تا حدی فرافکنی است.
انتقاداتي که از نحوه حفاريهاي نفتي شرکت نفت ايران در هورالعظيم و اثرات سوء سدسازيهاي اخير بر روي کرخه بر چرخه توليد ريزگردهاي منطقه انتشاریافته است، از جمله مواردی است که کمتر به آن اشاره میشود. سد کرخه بزرگترين سد کشور است و حدود 50 سد ديگر در اين حوزه آبريز در حال ساخت يا در دست مطالعه است.
همين سدسازیهای شتابآلود در سراسر کشور سبب شده تا کانونهاي توليد ريزگرد روندي رو به رشد به خود بگيرند. تاکنون بيش از 240 کانون ريزگرد در کشور شناسايي شده است و روز به روز این کانونهای داخلی فعالتر میشوند. دریاچه نمک قم، دریاچه ارومیه و باتلاق گاوخونی از این دست است، همچنانکه اواخر هفته پیش اصفهانیها دیدند که کانونهای نزدیکتر به آنها تا چه اندازه نفسگیر شدهاند. اگر کابوس گاوخونی هم تحقق یابد که تمام شواهد حاکی از آن است، فاجعه تکمیل خواهد شد، بدون هیچ ملاحظهای.
برای خواندن یادداشت این مطلب به این لینک مراجعه نمایید
http://esfahanemrooz.ir/?newsid=11225