نمایش اغراق آمیز ویرانی های یک زن!
جدیدترین ساخته حمید نعمت الله آشکارا بهترین ساخته اش نیست. فیلمسازی که با شکل جدیدی از سورئالیسم در روابط، قدم در دنیای سینما گذاشت و عمدتا قهرمانان آثار خود را در میان زنان جست وجو کرد؛ فمینیست نبود؛ اما فیلمساز دنیای زنانه است که این بار نیز به سیاق همیشه، به همین رویکرد توجه داشته فارغ از آنکه رگ خواب فاقد زیباشناسی های عمیق روان شناسانه ای است که همواره در آثار نعمت الله دنبال می کردیم.
جدیدترین ساخته حمید نعمت الله آشکارا بهترین ساخته اش نیست. فیلمسازی که با شکل جدیدی از سورئالیسم در روابط، قدم در دنیای سینما گذاشت و عمدتا قهرمانان آثار خود را در میان زنان جست وجو کرد؛ فمینیست نبود؛ اما فیلمساز دنیای زنانه است که این بار نیز به سیاق همیشه، به همین رویکرد توجه داشته فارغ از آنکه رگ خواب فاقد زیباشناسی های عمیق روان شناسانه ای است که همواره در آثار نعمت الله دنبال می کردیم.
یک زنانه بی شناسنامه
نعمت الله در «رگ خواب» به سراغ تنهایی های زنانه رفته است و این بار برخلاف دیگر آثارش، زمختی های صریح آسیب های این تنهایی را با بیانی انتزاعی به تصویر می کشد. کاراکتر مینا، سادگی غیر قابل باوری دارد که نمی توان آن را پذیرفت. در مقابل او مردی را می بینیم که اساسا مشکل شخصیت پردازی دارد. کامران در «رگ خواب»، حکم اهرمی برای مظلوم نمایی مینا را دارد؛ عنصری که تا به امروز در سینمای نعمت الله دیده نشده و این استفاده ابزاری، آن هم در کاراکتر اصلی فیلم، شالوده مهندسی شخصیت را زیر سوال برده و با توجه به کمبود کاراکتر و فضاهای داستانی، این مظلوم نمایی به عنوان خط اصلی داستان، جلوه گری کرده و آسیب های وارد آمده از این فضای غیرحرفه ای داستانی، بیشتر به چشم می آید.ضمن آن که عاشقانه های اغراق آمیز و بی پروای مینا در قاموس عاشقانه نمای کامران، نه بار عاشقانه داستان را تقویت کرده و نه درام را به جلو می اندازد. تمام این صحنه ها به نوعی پیش مقدمه ای است برای ورود مظلوم نمایی در داستانی که اساسا چنین قصدی ندارد؛ اما خالی بودن فیلمنامه از شخصیت ها و فضاهای داستانی، راه دیگری را پیش پای نعمت الله قرار نمی دهد.
رسالت بزرگی که پوچ شد
«رگ خواب» قصد نمایش ویرانی های پیاپی یک زن را دارد؛ می خواهد تصویر ملموس و میلیمتری از متلاشی شدن یک زن سالم در جامعه روز را بدهد؛ اما این مهم با اغراق بیشتر به یک تصور رنگ و رو رفته از کلیت داستان، محدود می شود.عمق بصری و مفهومی پیدا نمی کند و دلیل آن، تناقض های متعدد رفتاری و شناختی در کاراکتر کامران است. مینا تا حدودی درست نوشته شده؛ یک زن ساده، عاطفی و زودباور که جهان و آدم هایش را مانند درون خودش، صاف و بی غل و غش می بیند.نعمت الله با چند ساخته معدود خود، نشان داده که تبحر بی نظیری در نشان دادن غیرملموس روند اضمحلال یک شخص یا خانواده است.او این بار، تمام سنگینی این وزنه را بر وجه ساده بینی و کوته نگری مینا انداخته و به گونه ای فطری، وی را مستحق این متلاشی شدن می داند. حال آن که سابقه نداشته کارگردان در پروسه جبری روزگار، تقصیرات را به گردن امور فطری بیندازد !این مهره چینی های نادرست اگر سر جای خودشان قرار می گرفتند، می توانست به شدت تکان دهنده و سراسر رنج باشد که متاسفانه این رویای آرمانی که در ادامه سینمای دغدغه مند نعمت الله، به شدت اجتناب پذیر بود و قوس سینوسی کارهای وی را در طراز بالایی قرار می
داد، کاملا عکس نتیجه داد و شاخص کیفی آثار این کارگردان دوست داشتنی را پایین آورد.
رد پای شتاب زدگی
سابقه نداشته که نعمت الله این همه پرکار باشد. سه سال پیش«آرایش غلیظ» را به روی پرده داشت و در عرض یک سال، دو فیلم «رگ خواب» و«شعله ور» را ساخت.«شعله ور» که هنوز رونمایی نشده؛ اما مخاطب در «رگ خواب» به راحتی می تواند نشانه های متعددی از شتابزدگی را درک کند؛ همین که کارگردان وسواسی ما، نقش چندانی در فیلمنامه این کار نداشته، نخستین سوال مهمی است که در دلایل عدم توفیق این اثر گفته می شود. میزانسن های آشفته و کم رمق با نورهای کم مایه که اصلا نمی توانیم آن را یک هارمونی با احوالات درونی مینا بدانیم به شدت وجه اجرایی کار را زیر سوال برده و در مهم ترین قسمت، آن پایان بندی عجولانه و فاقد استدلال است که حتی نارضایتی دوستداران اثر را نیز به همراه دارد. پایان فیلم در یک خلأ بی محتوا میان رئالیسم و سوررئالیسم به تصویر کشیده می شود و نه تنها نمی تواند این میزان آشفتگی را جمع و جور کند، بلکه استیصال نویسنده در رتق و فتق احوالات درونی یک کاراکتر را نشان می دهد که حتی نمی تواند یک پایان خوب یا بد برای او در نظر بگیرد.یکی از مولفه های ساختاری کارنامه نعمت الله، بیان نرم کمیک آن است که رد پای آن، در تمام آثار وی دیده می شود.
شتابزدگی در ترسیم چارچوب های داستانی «رگ خواب» این فضای درست را از فیلم سلب کرده است تا اثر در هژمونی کسل کننده ای از صحنه های ساکت و آزار دهنده و با نریشن هایی که مدت هاست دیگر برای بیان حالات درونی و تنها در سینما استفاده نمی شود، محصور می ماند و حقیقتا از حوصله مخاطب خارج می شود.نعمت الله نباید فیلمنامه فرد دیگری را می ساخت؛ کارگردان مولفی که سینمای به خصوصی دارد و فضای سورئال آثارش تنها و تنها در انحصار خود او است؛ فضایی که سبب می شود تا حرف زدن درباره آثارش به غایت سخت باشد؛ چرا که منجر به یک کار سهل و ممتنع می شود که در عین سادگی مضمون، از دشواری های اجرایی و ساختاری بهره مند بوده و این، هنر نعمت الله است که متاسفانه در این اثر، دیده نمی شود.
واکنش های احساسی در مواجهه با «رگ خواب»
مخاطبان زن ارتباط بهتری با فیلم برقرار می کنند چون فیلم، کلی گویی کرده و همان گونه که اشاره کردیم به شکلی غیرمستقیم، از ابزار مظلوم نمایی بهره می برد و این برای مخاطب پراحساس ایرانی، دوست داشتنی است. در سوی دیگر مخاطبان حقیقی سینما، علیرغم تمام امتیازاتی که فیلم در تبلیغات از آن بهره مند شد، استقبال چندانی از آن به عمل نیاورده و شکستی دیگر را در کارنامه این فیلم رقم می زند.