سریالی که میخواست خاص باشد
«شهرزاد» از هر منظر، نخستین سریال مدون ایرانی شبکه نمایش خانگی است؛ سریالی که طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کرد و توانست برخلاف تمام حواشــی ریز و درشت اطرافش، سر موعد پخش شده و این روزها هم سری دوم آن، با نظم خاصی در حال توزیع است.کسی فکرش را نمی کرد که چنین سریالی بتواند رقیب دست و پاگیری به خود ببیند؛ اما «عاشقانه» خیلی زود به رقیبی با ابهت برای «شهرزاد» تبدیل شد. هر چند در میانه های توزیع، مدتی پخش این سریال با وقفه مواجه شد که در ادامه با افزوده شدن یک تهیه کننده دیگر، مشکل رفع شده و حتی دو قسمت به پانزده قسمت ابتدایی افزوده شد و«عاشقانه» در 17 قسمت به بازار آمد.
«شهرزاد» از هر منظر، نخستین سریال مدون ایرانی شبکه نمایش خانگی است؛ سریالی که طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کرد و توانست برخلاف تمام حواشــی ریز و درشت اطرافش، سر موعد پخش شده و این روزها هم سری دوم آن، با نظم خاصی در حال توزیع است.کسی فکرش را نمی کرد که چنین سریالی بتواند رقیب دست و پاگیری به خود ببیند؛ اما «عاشقانه» خیلی زود به رقیبی با ابهت برای «شهرزاد» تبدیل شد. هر چند در میانه های توزیع، مدتی پخش این سریال با وقفه مواجه شد که در ادامه با افزوده شدن یک تهیه کننده دیگر، مشکل رفع شده و حتی دو قسمت به پانزده قسمت ابتدایی افزوده شد و«عاشقانه» در 17 قسمت به بازار آمد.
البته این گمانه زنی ها از روی بدبینی نیست بلکه حرکتی مسبوق به سابقه است آن هم برای سریالهایی هم ردیف «عاشقانه» چون «قلب یخی» و «عشق تعطیل نیست» که با انبوهی از ستارگان و سرمایه گذاران دست به نقد نتوانستند فرجام خوبی را برای خود رقم زده و نیمه کاره رها شدند.به هر روی قسمت آخر این سریال محبوب، چهارشنبه گذشته به بازار آمد و طبق گزارش های دریافتی، استقبال بسیار خوبی نیز از آن به عمل آمده است؛ استقبالی که صاحبان اثر را راغب کرده تا فصل دوم آن را در آینده جلوی دوربین ببرند.
داستانی کم رمق تر از حد انتظار
اصولا داستان های امروز کارهای شبکه نمایش خانگی، داستان هایی پرکشش و پرتعلیق هستند که با کمک گرفتن از ستاره ها، مخاطبان بسیار را برای خود دست و پا می کنند.آنچه در «عاشقانه» دیده شد، یک داستان کلاسیک رابطه محور از چند زوج و کاراکتر اصلی است که به شکلی مرسوم که همیشه وجود داشته، اتفاق های خاص خود را رقم می زنند که برخی از این اتفاقات، به صورت مشترک، تمام آنها را به هم مرتبط می کند.این ریسک اول و مهم «عاشقانه» بود که نه تنها داستان پیچیده ای را برای روایت برنگزید بلکه به شکل عجیبی، از کمترین میزان تعلیق برای پیشبرد داستانش بهره گرفت که این میزان تعلیق کم، تاکنون در سریال های هم طراز با «عاشقانه»، اصلا دیده نشده است.«عاشقانه» تنها یک تعلیق پررنگ (کشته شدن یا نشدن گیسو) آن هم در یک سوم پایانی داشت که تکلیف آن تعلیق هم با غیب شدن جنازه گیسو، از همان ابتدا مشخص بود بنابراین ریسک دوم، کم خطرتر از ریسک اول نبود.اما با وجود خالی بــودن داستان «عاشقانه» از پیچهای دراماتیک و ایضا تعلیق های جاندار، پس چرا این سریال تا این اندازه توانست مورد علاقه مخاطبان قرار بگیرد؟پاسخ تا حدود زیادی روشــن است.«عاشقانه» مهندسی بسیار
خوبی در شخصیت پردازی ها داشت؛ مهره چینی کاراکترها در این سریال بسیار عالی است. هر کاراکتر، لبریز از حوادث فردی است که به راحتی قابلیت مطرح شدن در جمع را دارند.این برنامه ریزی ماهرانه، تا قسمت هشتم، به کمک داستانک های فرعی ماجرای کلیپ و «فرزاد فرزین» تقلبی، به راحتی می تواند مخاطبش را سرگرم کند و از قسمت هشتم به بعد، دیگر ورق داستانی بر می گردد و اصلا داستان وارد فاز دیگری می شود.به عبارتی، تم داستان تا پیش از قسمت هشتم، یک جمع دوستانه بگو بخند بود که تکانه ها به صورت جدی درآن طرح مسئله نمی کردند؛ اما از قسمت هشتم که «عاشقانه» توانست میخ شخصیت پردازی هایش را به زمین مخاطب بکوبد یک بیوگرافی کامل از روحیات و خانواده هر یک از شخصیت هایش به مخاطبان بدهد، حالا روابط کاراکترها، جابه جاییها را به خود دید که تنش های رفتاری را بالا برد و دوز جذابیت اثر را دو چندان کرد.اگر این مهندسی حساب شده بر روی مهره چینی ها و شخصیت پردازی ها نبود، این ریسک بزرگ به یک آبروریزی بزرگ برای کارگردان و بازیگران تبدیل می شد که چطور نیم جین ستارگان این سینما نتوانستند در مدیومی که دست نویسنده در طرح مسئله باز است، به نتیجه برسند.
یک کلاس درس بازیگری
«ساره بیات» برای چندمین بار ثابت کرد که نگاهش به بازی، بر اساس مدیوم نیست.به شدت دوست داشتنی، با نقش درگیر می شود و با اکت هایی غیرقابل پیش بینی، ظرافت های متفاوتی از بازی خود به نمایش می گذارد.«هومن سیدی» هم در میان آقایان، بهترین بازی را، از آن خود کرده؛ سیدی با بهره مندی صحیح از زبان بدن، توانست طنازیهای یک کاراکتر نه چندان جدی را برای مخاطب آسان کرده به نوعی که در هنگام تماشای «عاشقانه» تصور کنیم، نقش او، راحت ترین نقش سریال است در حالی که اصلا این گونه نیست.«حسین یاری» به مانند همیشه، درگیرکننده و خوب بازی کرد؛ اما نکته چندانی در این سریال، به بازی خوب خود اضافه نکرد.به «محمدرضا گلزار»ی می رسیم که در این سال ها، کمی روان تر از قبل بازی می کند؛ اما هنوز خیلی جا دارد که بخواهیم بازی او را مثلا با سه بازیگری که نام بردیم، مقایسه کرده و زبان به تحسین آن بگشاییم.همین اتفاق، تا حدودی برای بازی«مهناز افشار» صادق است.تنها بازیگری که احساس می شود، انتخاب اشتباهی برای نقش «گیسو» بود و گروه، تنها برای بازاریابی، از او استفاده کردند.فن بیان پراشکال افشار در کنار مظلومیت ساختگی وی، اصلا نمیتوانست قالتاق بودن
کاراکتر گیسو را نشانه بگیرد.
عاشقانه ای که طعم عشق نداشت
برخلاف فراز و فرودهای عاشقانه ای که میان زوج های اصلی داستان برقرار بود؛ اما این سریال در بازپروری مفهوم عشق و خلق صحنه های عاشقانه، تا حدودی ناموفق بود.اصلا گویا چنین برنامه ای را برای خود نچیده بود و در این مورد هم ترجیح داد به مانند داستانش، رویکردی کلاسیک داشته باشد با این مضمون که یک زوح باید قدر خود را بدانند! فارغ از این موضوع، «عاشقانه»، به شدت به جریانات روز جامعه وفادار است.خیلی خوب از کارکردهای صنعت ســـرگرمی اســـتفاده کرد و با استفاده از سلبریتی های سینما و موسیقی و همچنین نقب زدن به ورژن امروز جوانان بالاشهری، توانست مخاطب را تا انتها برای خود نگه دارد.در این هفده قسمتی که از «عاشقانه» توزیع شد، هیچ گاه مخاطب از سریال رویگردان نشد و کار، همواره، به فروش های خوبی دست می یافت.وفاداری مخاطبان سریال از حدود یک ماه و نیم پیش که پخش فصل دوم «شهرزاد» آغاز شد، اجازه نداد که «عاشقانه» در برابر لشکر «شهرزاد» سر خم کند و به عنوان یک رقب پرتوان، تا انتها در گود رقابت ماند و سربلند از آن بیرون آمد. فینال «عاشقانه» را می شد حداقل برای کاراکتر گیسو حدس زد؛ اما در بقیه موارد، همه چیز تابع روال منطقی و درستش
بود؛ تکلیف کاراکترهای اصلی مشخص شد و ابهام چندانی در فصــل نخســـت احســـاس نشــــد کمـــا اینکــــه پایانبندی به گونه ای بود که فصل دوم «عاشقانه» با دست بازتر و راحت تری ساخته شود.«عاشقانه» را نباید صرفا از روی بازیگرانش با ســـریال های مشــابه مقایســــه کرد.ســــطح تکنیکی بالاتری دارد و همدلی گروه در به مقصد رسیدن آن، برخلاف چنــد بار خوابیدن ضبط، قابل تحسین است.چندان به ســمت مفاهیــم رکیک نرفت و ترجیح داد مخاطبانش به مدد تیم بازیگری شناخته شده، جذب کار شــوند تا متـــد رایج این ســـال ها در بهره مندی از الفاظ و مفاهیم رکیک.