شهرداری معلولان؛ نخستین قدمهای یک راه ناهموار
یک گروه حدود 10 نفره از معلولان اصفهان، شهرداری معلولین اصفهان را تأسیس کردهاند، سازمانی مردمنهاد که شهرداری اصفهان نیز خود را ملزم به همکاری با این گروه کرده و آنها را در خانه جوان، فرهنگسرایی در خیابان زینبه استقرار داده است. اعضای این تشکل مردمی، خیابان به خیابان این شهر را به شکل داوطلبانه بررسی میکنند و به لحاظ مسائلی که برای معلولان دارد، اعم ناشنوایان، نابینایان یا معلولان ویلچرنشین گزارشهایی را به شهرداریهای مناطق پانزدهگانه ارائه میکند تا در جهت رفع این مشکلات اقدام های لازم اجرایی شود.
احمدرضا جلوه نژاد/اصفهان امروز: یک گروه حدود 10 نفره از معلولان اصفهان، شهرداری معلولین اصفهان را تأسیس کردهاند، سازمانی مردمنهاد که شهرداری اصفهان نیز خود را ملزم به همکاری با این گروه کرده و آنها را در خانه جوان، فرهنگسرایی در خیابان زینبه استقرار داده است. اعضای این تشکل مردمی، خیابان به خیابان این شهر را به شکل داوطلبانه بررسی میکنند و به لحاظ مسائلی که برای معلولان دارد، اعم ناشنوایان، نابینایان یا معلولان ویلچرنشین گزارشهایی را به شهرداریهای مناطق پانزدهگانه ارائه میکند تا در جهت رفع این مشکلات اقدام های لازم اجرایی شود.
ارسطو نحوی، مسئول روابط عمومی شهرداری معلولین درباره شکلگیری این نهاد میگوید: «ایده شهرداری معلولین از حمید هنرکار است که سالها سمن نصر آفتاب را در زمینه معلولین اصفهان اداره میکرد. سال پیش وی پیشنهادش را به شهردار اصفهان ارائه داد و این پیشنهاد پذیرفته شد. این نهاد داوطلبانه است و فعالیت در آن بدون هیچ انگیزه مالی و تنها برای رفع مسائل معلولین شهر از سوی اعضا انجام میشود.»
آمار دقیقی از معلولین در شهر اصفهان در دست نیست ولی تخمینزده میشود بین 10 تا 15 درصد مردم شهر با معلولیتهای مختلف مواجه هستند که 200 تا 300 هزار نفر ارزیابی میشوند. بااینوجود کمتر میتوان معلولین را در سطح شهر دید. دلیل این امر خانهنشینی عمده معلولان شهر است.
نحوی درباره علل خانهنشینی معلولان میگوید: «فرض کنید یک نابینا میخواهد یک کار اداریاش را انجام دهد. در اداره کاغذ را به دستش میدهند که برو اتاق 10 طبقه سوم. چگونه آسانسور را پیدا کند؟ چگونه اتاق 10 را پیدا کند. ناگزیر این فرد نابینا حتماً نیازمند یک همراه است. درحالیکه باید هر ادارهای یک بخش کارگشایی معلولان داشته باشد که یک نفر از طرف خود اداره با معلول همراه شود و مراحل را با او طی کند. وقتی در ادارهها چنین پستی تعریفنشده، نابیناها برای انجام امور اداری خود محتاج یک فرد همراه میشوند، این امر استقلال او را خدشهدار میکند و بهتبع آن سبب کاهش اعتمادبهنفس فرد معلول میشود. نهتنها در این مورد که به ویژه در مواجهه با بیشتر فعالیتهای اجتماعی، نیازهای شهروندان معلول نادیده گرفتهشده و این رفتهرفته آنها را منزوی و خانهنشین کرده است.»
وی ادامه میدهد: «معلولان پیش از آنکه معلول بهحساب آیند، شهروند محسوب میشوند، اما در منشور حقوق شهروندی هم در بسیاری از جاها یا اصلاً دیده نشدهاند یا اگر دیدهشدهاند، نگاه به آنها نگاه ناقص و ناکارآمدی بوده است همانگونه که در بهزیستی نیز نگاه به معلولان بیشتر به شکل یک مددجو است تا یک شهروند با محدودیتهای خاص.»
ساحت شهر اما برای معلولان بهسرعت در حال مناسبسازی است اما ازنظر آنها این پروژهها ازجمله کفسازیها چندان کارآمد نیست. نحوی میگوید: «کفسازیهای انجامشده، منطبق بر استانداردهای تعریفشده نیست. در خیلی از پیادهروها با هزینههای زیاد، برای نابینایان راهسازیهایی شده است که برجستگیهای این راهسازیها تا حدود زیادی فاقد مفاهیمی که باید باشد است. مثلاً نوع برجستگی راه باید به فرد نابینا بگوید که اینجا ایستگاه اتوبوس است یا به یک بیمارستان یا مرکز خدماتی رسیده است؛ اما راهسازیهای فعلی چهبسا به یک میله یا جعبهتقسیم فلزی پست مخابراتی منتهی میشود و بوده است مواردی که باعث آسیبدیدن فرد نابینا شده است.»
بااینحال اعضای شهرداری معلولان بهسرعت در تلاشاند تا مشاهدات و گزارشهای معلولین از سطح شهر را فراوری کرده و به شهرداریهای مناطق ارائه دهند، حالآنکه اجرای این موارد و حل مسائل نیز بحث دیگری است.
نحوی میگوید: «اعضای گروه ما از دروازه شیراز تا چهارراه آبشار را بررسی کردند بیش از 350 فقره میله در پیادهروها نصبشده که عبور و مرور معلولین و نابینایان را بهکلی مختل کرده است.»
عارف صابری، نابینا و فعال حقوق معلولین میگوید: «اصلاح شرایط به وجود آمده نه نیاز به همایش و نشست و کمیته و کارگروه دارد و نه نیاز به بودجههای چند صدمیلیونی! اصلاح شرایط موجود تنها نیاز به یک نگاه درست انسانی نسبت به معلول دارد که او را همچون دیگر شهروندان بدانیم و بدانیم که همانگونه که انسانها با هر نژاد و رنگی که هستند، از هر قوم و با هر زبانی که هستند، بهواسطه انسان بودنشان از حقوقی برابر برخوردارند و اگر این انسان به هر دلیل اکتسابی یا مادرزادی دچار نقص یا معلولیتی شد چیزی از انسان بودنش کاسته نمیشود و باز بهواسطه انسان بودنش یک شهروند بوده و حق حیات انسانی و اجتماعی دارد و این مهم باید در فرهنگ عام و خاص جامعه متبلور شود تا همانگونه که شرایط عمومی شهر متناسب با نیاز روز شهروندان (از ساختوسازها و خیابانکشی تا ساخت مترو و بیآرتی و پلهای عابرپیاده و غیره) ایجادشده و اصلاح میشود، شرایط این گروه از جامعه نیز در نظر گرفته شود.»
امیرحسین چوپانی، یک معلول ویلچرنشین فرهنگ مردم سرزمینش را با اروپاییها مقایسه میکند: «در کشورهای اروپایی و آمریکایی برای مثال وقتی اتوبوس در ایستگاهی میایستد، اگر معلولی در آن ایستگاه باشد، تمام افراد موظفاند که صبر کنند تا اول فرد معلول سوار شود و برای صبر هم نهتنها اخمی به ابرو نمیآورند که با خوشرویی هم از او استقبال میکنند؛ اما اینجا جدای از اینکه در اتوبوسها جایی برای معلولان نیست، مردم همروی خوبی به این افراد نشان نمیدهند.» چوپانی همین فرهنگ را یکی از دلایلی میداند که معلولان در آن کشورها بهصورت بارز و فعال در جامعه حضور دارند، اما در ایران مجبورند خودشان را در خانه حبس کنند. او ادامه میدهد: «در همین اصفهان، شما روزانه چند معلول در سطح شهر میبینید؟ دوستان خود من که در انجمن هستند، تمام هفته را برای روز پنجشنبه که خانوادههایشان وقت بیرون آوردنشان را داشته باشند، لحظهشماری میکنند.»
اصفهان به لحاظ مباحث مرتبط با نابینایان از شهرهای پیشرو ایران به شمار میرود. در 1308 ارنست یاکوب کریستوفل، یک خیرخواه آلمانی آموزشگاه کریستوفل را در اصفهان بنا کرد؛ مجموعهای بهیادمانده از سالهای دوری که کمتر کسی دست یاری برای نابینایان دراز میکرد. آن زمان هنوز خط بریل به فارسی تبدیل نشده بود. این کشیش اما برای نخستین بار دست به ترجمهی فارسی و ترکی این خط زد. مدرسه 10 هزارمتری او که در خانهای بیرون شهر آن زمان اصفهان فعال بود، حالا مجموعه هفتم تیر سازمان بهزیستی است و از کارکرد پیشین خود نیز تا حدود زیادی فاصله گرفته است. طعنهآمیز اینکه باگذشت حدود 90 سال از آغاز به کار آموزشگاه نابینایان کریستوفل، تازه نابینایان و معلولان اصفهان، برای بهسازی شهری خود دستبهکار شدهاند و در آغاز یک راه ناهموار قرارگرفتهاند.