لباس بخت؛ اما سخت
سفیدی لباسها چشمت را میزند. به هر ویترین که نگاه میکنی، قوارههای کوتاه و بلند لباسهای سفید، شیری، شکلاتی و صورتی در رگالها جا خوش کردهاند و منتظر عروسها هستند. اینجا بورس لباس عروس در طبقه دوم یکی از پاساژهای اصفهان در میدان امام علی(ع) است. «خانوم نمیشود کنسل کنید؛ مگه ما مسخره شما هستیم. باید هزینه ضرر ما را بپردازید.» این صدای زن جوان فروشنده است که با تلفن با یکی از مشتریان صحبت میکند.سرش را با دو دست میگیرد. دسته فاکتورها را میگذارد جلوی چشمش و سرش را تکان میدهد.
اصفهان زیبا: سفیدی لباسها چشمت را میزند. به هر ویترین که نگاه میکنی، قوارههای کوتاه و بلند لباسهای سفید، شیری، شکلاتی و صورتی در رگالها جا خوش کردهاند و منتظر عروسها هستند. اینجا بورس لباس عروس در طبقه دوم یکی از پاساژهای اصفهان در میدان امام علی(ع) است. «خانوم نمیشود کنسل کنید؛ مگه ما مسخره شما هستیم. باید هزینه ضرر ما را بپردازید.» این صدای زن جوان فروشنده است که با تلفن با یکی از مشتریان صحبت میکند.سرش را با دو دست میگیرد. دسته فاکتورها را میگذارد جلوی چشمش و سرش را تکان میدهد.
بعد از لحظهای مینشیند در ورودی مغازه و شال می بافد. از او میپرسم چی شده؟ میگوید: در ماه چند گزینه داریم برای کنسلی. خانوادهها لباس را از یک هفته قبل انتخاب میکنند و برخی از آنها دو روز مانده به تحویل لباس، منصرف میشوند. خانوادهای بوده که سه بار کرایه لباس را کنسل کرده. وقتی علت را میپرسیم، میگویند: خدا به ما رحم کرد. داماد معتاد بوده و پس از تحقیق بیشتر متوجه شدیم. برخی دیگر اقوامشان فوت میکنند. برخی دیگر منصرف میشوند و قیمت ها را بهانه میکنند. اینها از دغدغههایی است که همیشه با آنها روبه رو میشویم. مرتضوی که پنج سال است در فروشگاه لباس کار میکند، ادامه میدهد: الان که فصل فروش و کرایه لباس است و باید مشتری بیشتری داشته باشیم، خبری نیست و بازار افتضاح شده است.دعوای لفظی مادر شوهر و عروس در یکی از مغازهها توجه همه را به خود جلب می کند. فروشندهها از مغازهها بیرون میآیند. «من عروسم باید لباس را انتخاب کنم. آخه شما نظرتون با من فرق داره. من اجازه نمیدم کسی برام تصمیم بگیره که چه لباسی انتخاب کنم.» «خبس شوما هنوز سر سفره عقد نشستین. بیچاره پسری من با این اخلاقتون چیکار کنه. اصلا اشتباه کردیم شوما را انتخاب کردیم. من به پسرم گفتم این بدرد تو نمیخوره؛ اما کاری خودشا کرد.» همه ایستادهاند و به حرف های این عروس و مادرشوهر گوش میدهند. مرتضوی میگوید: این داستان برای خود بساطی دارد. مادر شوهر یک نظری دارد، عروس یک نظر دیگر و گاهی دعوا و مشاجره به جایی میرسد که مراسم ازدواج کنسل میشود و از کرایه لباس عروس منصرف می شوند. به گفته این فروشنده اغلب عروسها و دامادها سن بالایی دارند. «دامادها بالای 35 سال هستند و عروس ها بالای 30 سال. گاهی هم بیشتر. ازدواج برای جوانها به حاشیه رفته. دمده شده. ما فقط در ماه 10 تا 12 لباس عروس کرایه میدهیم. از شمال شهر و شهرستانها و روستاهای اطراف اصفهان بیشتر به این پاساژ میآیند. آنهایی که در جنوب شهر زندگی میکنند ترجیح میدهند به فروشگاههای شیکتر بروند؛ در حالی که مدل لباس یکی است با قیمت بیشتر.» به گفته او «برخی از مردم قدرت کرایه کردن حتی 250 هزار تومان لباس را هم ندارند. وقتی قیمت ها را می بینند ترجیح می دهند که اصلا لباس کرایه نکنند. لباس ها از 250 هزار تومان تا 700 هزار تومان کرایه داده می شود. یک لباس عروس را فقط سه تا چهار بار میتوانی کرایه بدهی؛ چون از مد می افتد یا در مراسم از بین می رود و اصلا قابل استفاده نیست.»زوجی برای انتخاب لباس آمدهاند. داماد 37 ساله است، میگوید: «بیخود نیست ازدواج جوانان به تاخیر افتاده و زیر بار ازدواج نمیروند. شما تصور کنید این تازه اول راه ازدواج است و باید این قدر هزینه داد. بالاخره جوانها آرزو و حسرت دارند. دوست دارند یکی از مراسم عقد و عروسی را جشن بگیرند؛ اما کمترین هزینهها هم برای برخی از آنها زیاد است. خانوادهها و دولت باید کمک کنند. مقدار وام ازدواجی که به جوانها میدهند مگر چقدر است کدام گوشه از خرج ها را میگیرد!» عروس هم که 32 ساله است در ادامه حرفهای داماد میگوید: «با هزار بدبختی باید پول جور کنیم تا بتوانیم یک مراسم ساده برای ازدواج بگیریم. واقعا هزینهها زیاد است. ما حتی با هم توافق کردیم که برای عقد خرید نکنیم و هر ماه بخشی از وسایلی را که نیاز داریم، بخریم. مگر حقوق یک جوان کارگر ساده چقدر است که بتواند هزینههای هنگفت یک ازدواج را پرداخت کند؟» مادری که برای خرید به این پاساژ آمده حرف زیادی برای گفتن دارد. «پسرم 32 ساله است و هنوز ازدواج نکرده، چون دوستانش ازدواج کردهاند و طلاق گرفتهاند و الان باید هر ماه، یک سکه برای مهریه همسرشان پرداخت کنند. جوانها میترسند ازدواج کنند به خاطر اینکه هزینه های ازدواج سرسامآور است، خانوادهها تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی زیادی دارند و برخی از آنها دخالتهای بیجایی در زندگی فرزندانشان دارند. گاهی با تحقیق هم هیچ یک از این مسائل مشخص نمیشود؛ اما ازدواج سنت پیامبر است و جوانان نباید از آن سرپیچی کنند و بترسند. همه آدمها به همدم و مونس نیاز دارند. خدا خیر بدهد به این مسئولان که این مراکز ازدواجهای آسان را راه اندازی کرده اند. بالاخره هزینهها کمتر می شود و جوانها میتوانند زودتر بروند سر خونه و زندگیشان.»مرتضوی می گوید: مراکز ازدواج آسان که زیاد شد، بازار کار ما هم کساد شد. برخی از این مراکز برای برگزاری یک مراسم با همه امکانات فقط 10 میلیون تومان هزینه میگیرند. مغازه ما همه مدل مشتری دارد. لباس های من دوخت تهران است. در اصفهان، یک میلیون تومان برای لباس عروس هزینه میگیرند؛ در حالی که در تهران قیمت یک دست لباس یک میلیون تومان است. مریم حیدری هم از سال 82 تاکنون با وجود سفیدیهای لباس عروس سختیهای زندگی را فراموش کرده است. با لبخند میگوید: «سه سال فروشنده بودم و پس از سه سال شدم صاحب فروشگاه و برای خودم مغازه زدم. الان 11 سال است صاحب مغازهام و شش مزون لباس عروس دارم و در هر مزونی 18 تا لباس وجود دارد. لباس عروس در این پاساژ هم تولید میشود و هم فرستاده می شود برای شهرهای دیگر.» به گفته حیدری، «اینجا شادی و غم با هم است. گاهی خانوادهها بر اثر مسئلهای پیش پا افتاده از برگزاری مراسم منصرف میشوند و این جوانها هستند که متضرر میوند. زوجهایی که برای انتخاب لباس با خانواده میآیند بیشتر دچار سردرگمی میشوند و گاهی ساعتها در مغازه ها میچرخند و گزینهای انتخاب نمیکنند.» این فروشنده ادامه می دهد: دوخت لباسها با یکدیگر متفاوت است. ایرانی، ترک و چینی. لباسهای ترک درجه یک است و تنخور عالی دارد. لباس های چینی درجه یک، دو و سه دارد. بهترین لباسها ترک است و عروس های پولدار ترجیح میدهند این نوع دوختها را انتخاب کنند.قیمت لباسها از 200 تا یک میلیون و 200 هزار تومان است. عروسها لباسهای خارجی را بیشتر از لباسهای ایرانی میخرند. لباسهای دوخت تهران از 700 تا 800 هزار تومان کرایه داده میشود؛ اما برخی از لباسهای تهران که سری دوز است از 200 تا 300 هزار تومان کرایه داده میشود. عروس های الان، سبک لباسهای آستین دار و ساده میپسندند که بورس است. روزانه هفت تا هشت برگه فاکتور می نویسیم و بازار خوب است البته الان چون فصل تابستان است اینگونه است.به گفته حیدری، مهمترین مشکل این شغل سایز کردن لباس است. «هر لباسی که یک بار کرایه داده میشود باید دوباره بــازســازی و شست و شو شود.»او میگوید: قیمت سفرههای عقد از 200 ، 300 هزار تومان شروع می شود تا بیشتر. یک سفره با چیدمان، 400 تا 450 هزار تومان می شود. همه جور مشتری داریم، برخی از آنها اصلا پول برایشان مهم نیست و برخی دیگر قیمت ها برایشان مهم است. افرادی که وضع مالی بهتری دارند به زور پول می دهند. به بیان حیدری سن ازدواج، دوباره پایین آمده است. «چند روز پیش یک عروس داشتیم متولد 83 و داماد متولد 78 که هر دو اصفهانی بودند.»