هولستر؛ روایتگر اصفهانی های سرخورده دوره قاجار
ارنست هولتسر در دوران پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار به اصفهان آمد و طی 20 سال اقامت در این شهر، عکس های جالبی از زندگی روزمره اهالی آن ثبت کرد. اتفاقی که سابقه نداشت و تصویری مردم شناسانه از سرخوردگی اصفهانی های آن دوره ارائه داد.
الهام باطنی/اصفهان امروز: پیرمرد با نیم تنه برهنه پشت میزی پر از چانه های خمیر نان ایستاده و با تعجب به دوربین زل زده است. بهجز تعجب ناشی از دیدن دوربین عکاسی، برایش عجیب است که آنقدر اهمیت یافته که عکاسی که ظل السلطان و خانه و خدموحشم او را در عکس هایش ثبت کرده، حالا به سراغ او آمده است.
ارنست هولتسر، مهندس آلمانی که سال 1863 در زمان ناصرالدینشاه قاجار در استخدام شرکت تلگراف هند انگلیس به ایران آمد، برخلاف رسم رایج هنر درباری آن دوران ایران، در کنار درباریانی چون ظل السلطان قاجار، حاکم اصفهان و دیوار پر از شاخ شکارهای خانه او و فیل شخصی اش و حکام و رجال اصفهان، عکس های اجتماعی زیادی از مردم و مشاغل آن روزگار نیز بر جای گذاشت.
او که در مدرسه دارالفنون هم تدریس کرد و در همان سال ها با یک دختر تهرانی ارمنی تبار ساکن جلفای اصفهان ازدواج کرد، 20 سال در این شهر ماندگار شد و عکس هایی از پیشهورهایی چون کشاورز، برنج كوب، آسیابان، آب کش، پارچه فروش، گچ ساز، آجرپز، خشکبارفروش، بقال، شالباف، طناب فروش، منبت کار، نانوا، سقا، نمدمال، نجار، ابریشم باف، تریاکمال، آرایشگر دورهگرد، پنبه زن، دلاک حمام، آهنگر خرده پا و روغنكش ثبت کرد. ثبت این حرفهها در کنار افراد طبقات بالاتر جامعه چون بازرگانان، علما، طبیب ها، صراف ها، ارتشیان و مأموران دولتی رخ داد که در عکس هایش اغلب عبا و عمامه پوشیده اند.
هولتسر بین سال های 1873 تا 1897، سه هزار عکس از شهر اصفهان، نقاط روستایی و عشایری استان و جاهای دیگر ایران ثبت کرد. این بردن دوربین به خیابان های شهر است که به عکس های او ارزشی تاریخی، جامعه شناختی و مردم شناختی می بخشد و تصویری از فرهنگ و سنت آن دوران اصفهان به مخاطب ارائه می دهد.
او عکسهای زیادی هم از خانه و خانواده خود گرفت و مکان هایی چون کوچهها، باغها، مسجدها، پلها، کبوترخانهها، کلیساها، امامزادهها، کشتزارها، کجاوهها، بازار زرگرها، کاروانسراها و خانهها. در میان عکس های او، می توان اقلیت های ساکن اصفهان را هم یافت. از بختیاری های اسلحه به کمر، درویش های با تبرزین، موبد گبریان یزد، افغانهای کابل و یهودی ها. به دلیل نفوذ و آشنایی هولتسر با جامعه ارامنه محله جلفا، او عکس های زیادی از
ارمنی های ساکن این محله، کشیشان و راهب ها، مراسم مذهبی و عروسی و زندگی روزمره ارمنی ها گرفت و مکان هایی مثل مدرسه بروک و کلوپ بیلیارد جلفا. او البته از ثبت حضور زوج اروپایی و ژنرال انگلیسی در اصفهان هم نگذشت.
این عکاس آلمانی، عکس هایی از آدابورسوم مردم عادی محلات دیگر اصفهان آن دوران هم گرفت. مراسم عروسی، مجالس تعزیه، نمازخواندن و پهلوانها و کشتی گیران با بالاتنه برهنه و میل در زورخانه. او از زندگی روزمره مردم آن دوران و خریدوفروش آنها در بازارهای اصفهان هم عکس گرفت.
دوران عکاسی هولتسر در اصفهان، دوران آغاز زوال حكومت قاجار و انحطاط این شهر است. دورانی که اصفهان از زمان شکوه خود در دوره صفوی فاصله گرفته و به حیاطخلوت شاهزادگان قاجار تبدیلشده، دورانی که حكام ایالات و ولایات، حتی حق داشتند حكم قتل صادر كنند و قسمت عمده درآمد كشور صرف خوشگذرانی شاه و درباریان میشد. این انحطاط جامعه و فرهنگ سنتی ایرانی، همزمان است با نفوذ مسالمت آمیز بیگانگان. هولتسر آن دوران را چنین توصیف کرده است: «بسیاری عوامل بیگانه اغلب به سبك اروپایی دارند در این كشور نفوذ میکنند، عمارات كهنه، عادات و آداب، حتی شیوه لباس پوشیدن، رفته رفته دارد از بین میرود. بهطوریکه تا چند سال دیگر بسیاری ازآنچه را كه شاردن و تاورنیه به وصف آورده اند، پیدا نتوان كرد.»
دورانی که به گفته هولتسر دو تاجر هندی، زراعت تریاك و خشخاش را به ایران آوردند و صنایع ایرانی از جمله صنعت قالی بافی پس از ورود اجناس اروپایی روبهزوال رفت. او در یادداشت هایش، مكتب خانههای آن روزگار را توصیف می کند كه در آنها کودکان در گروههای بیست تا پنجاه نفری در اتاقهای خراب، بدون كتاب و بهزحمت درس میخواندند.
اصلی ترین بخش نوشته های هولتسر، یادداشت های قوم نگارانه او درباره اصفهان با نام «توصیف شهر اصفهان» در سال 1881 است. بخشی از اطلاعات تاریخی این یادداشت ها، از سفرنامه های شاردن و تاورنیه استخراج شده و بخشی از آنها، نتیجه تحقیقات محلی و آمارگیریهای دقیق اوست.
او عکس هایی هم از بناها، کاخ ها و عمارت هایی گرفته که دیگر وجود ندارد، از جمله قلعه باستانی تورک، عمارت نمکدان، کاخ هفت دست و کاخ آیینه خانه که قدمت آنها به دوره صفویه می رسد و چند سال پس از عکاسی هولتسر تخریب شدند.
زنان اصفهانی و ارمنی هم در عکس های هولتسر تصویر شده اند. چیزی که در دوران بسته قاجار عجیب می نماید. در واقع هولتسر به علت روابط عمومی بسیار قوی توانسته بود به خصوصی ترین بخش های زندگی اصفهانی ها راه پیدا کند و از مجالس روضه خوانی زنانه و زنان پرده نشین هم عکاسی کند. از دختران ارمنی که برخلاف دختران اصفهانی آن دوران به مدرسه ای انگلیسی در جلفا می روند و در آنجا در کنار چیزهای دیگر، ملیله دوزی هم یاد میگیرند. عکس هایی از معلمهای زن و زنان دهقان ارمنی جلفا هم نشان می دهد که زنان جلفا، آزادتر از زنان اصفهانی بوده اند. با این همه در عکس های هولتسر میتوان زنان اصفهان را در حال ریسندگی و قلیان کشیدن هم دید و حتی نواختن تنبک.
حال می توان پرسید که آیا می توان انحطاط آن روزگار اصفهان را در عکس های هولتسر دید؟ در نگاه کارگرانی با لباس های طبقه خودشان و استادکارانی با عبا و کلاه که روبروی خانه هولتسر ایستاده اند. در تصویر دور نامه رسانی که در برف جلفا رو به دوربین سر چرخانده است یا ترس فروخورده چشم های مأموران اصطبل ظل السلطان.
در این عکس ها می شود اسنادی از خشکی زاینده رود کنار سی وسه پل در آن سال ها یافت که مربوط به ماههای کمآبی اواخر تابستان است و چَرای مال ها در بستر خشک آن را دید. در زمان پرآبی زاینده رود هم هولتسر، کتان شویان کنار رودخانه در مجاورت سی وسه پل را ثبت کرده است و کره سازی در مالگرد را. این عکس ها مربوط به همان سال هایی است که سفره پر از غذا و میوه مشیرالملک همان روزی پهن می شد که دو کارگر بر روی زمین، غذای مختصری می خوردند. شاید همین جامعیت است که عکس های هولتسر را مهم می کند و به نگاه متعجب و ترسان مردم کوچه و بازار در کنار چشم های ستیزه جوی ظل السلطان معنا میبخشد.
ارنست هولتسر، مهندس آلمانی که سال 1863 در زمان ناصرالدینشاه قاجار در استخدام شرکت تلگراف هند انگلیس به ایران آمد، برخلاف رسم رایج هنر درباری آن دوران ایران، در کنار درباریانی چون ظل السلطان قاجار، حاکم اصفهان و دیوار پر از شاخ شکارهای خانه او و فیل شخصی اش و حکام و رجال اصفهان، عکس های اجتماعی زیادی از مردم و مشاغل آن روزگار نیز بر جای گذاشت.
او که در مدرسه دارالفنون هم تدریس کرد و در همان سال ها با یک دختر تهرانی ارمنی تبار ساکن جلفای اصفهان ازدواج کرد، 20 سال در این شهر ماندگار شد و عکس هایی از پیشهورهایی چون کشاورز، برنج كوب، آسیابان، آب کش، پارچه فروش، گچ ساز، آجرپز، خشکبارفروش، بقال، شالباف، طناب فروش، منبت کار، نانوا، سقا، نمدمال، نجار، ابریشم باف، تریاکمال، آرایشگر دورهگرد، پنبه زن، دلاک حمام، آهنگر خرده پا و روغنكش ثبت کرد. ثبت این حرفهها در کنار افراد طبقات بالاتر جامعه چون بازرگانان، علما، طبیب ها، صراف ها، ارتشیان و مأموران دولتی رخ داد که در عکس هایش اغلب عبا و عمامه پوشیده اند.
هولتسر بین سال های 1873 تا 1897، سه هزار عکس از شهر اصفهان، نقاط روستایی و عشایری استان و جاهای دیگر ایران ثبت کرد. این بردن دوربین به خیابان های شهر است که به عکس های او ارزشی تاریخی، جامعه شناختی و مردم شناختی می بخشد و تصویری از فرهنگ و سنت آن دوران اصفهان به مخاطب ارائه می دهد.
او عکسهای زیادی هم از خانه و خانواده خود گرفت و مکان هایی چون کوچهها، باغها، مسجدها، پلها، کبوترخانهها، کلیساها، امامزادهها، کشتزارها، کجاوهها، بازار زرگرها، کاروانسراها و خانهها. در میان عکس های او، می توان اقلیت های ساکن اصفهان را هم یافت. از بختیاری های اسلحه به کمر، درویش های با تبرزین، موبد گبریان یزد، افغانهای کابل و یهودی ها. به دلیل نفوذ و آشنایی هولتسر با جامعه ارامنه محله جلفا، او عکس های زیادی از
ارمنی های ساکن این محله، کشیشان و راهب ها، مراسم مذهبی و عروسی و زندگی روزمره ارمنی ها گرفت و مکان هایی مثل مدرسه بروک و کلوپ بیلیارد جلفا. او البته از ثبت حضور زوج اروپایی و ژنرال انگلیسی در اصفهان هم نگذشت.
این عکاس آلمانی، عکس هایی از آدابورسوم مردم عادی محلات دیگر اصفهان آن دوران هم گرفت. مراسم عروسی، مجالس تعزیه، نمازخواندن و پهلوانها و کشتی گیران با بالاتنه برهنه و میل در زورخانه. او از زندگی روزمره مردم آن دوران و خریدوفروش آنها در بازارهای اصفهان هم عکس گرفت.
دوران عکاسی هولتسر در اصفهان، دوران آغاز زوال حكومت قاجار و انحطاط این شهر است. دورانی که اصفهان از زمان شکوه خود در دوره صفوی فاصله گرفته و به حیاطخلوت شاهزادگان قاجار تبدیلشده، دورانی که حكام ایالات و ولایات، حتی حق داشتند حكم قتل صادر كنند و قسمت عمده درآمد كشور صرف خوشگذرانی شاه و درباریان میشد. این انحطاط جامعه و فرهنگ سنتی ایرانی، همزمان است با نفوذ مسالمت آمیز بیگانگان. هولتسر آن دوران را چنین توصیف کرده است: «بسیاری عوامل بیگانه اغلب به سبك اروپایی دارند در این كشور نفوذ میکنند، عمارات كهنه، عادات و آداب، حتی شیوه لباس پوشیدن، رفته رفته دارد از بین میرود. بهطوریکه تا چند سال دیگر بسیاری ازآنچه را كه شاردن و تاورنیه به وصف آورده اند، پیدا نتوان كرد.»
دورانی که به گفته هولتسر دو تاجر هندی، زراعت تریاك و خشخاش را به ایران آوردند و صنایع ایرانی از جمله صنعت قالی بافی پس از ورود اجناس اروپایی روبهزوال رفت. او در یادداشت هایش، مكتب خانههای آن روزگار را توصیف می کند كه در آنها کودکان در گروههای بیست تا پنجاه نفری در اتاقهای خراب، بدون كتاب و بهزحمت درس میخواندند.
اصلی ترین بخش نوشته های هولتسر، یادداشت های قوم نگارانه او درباره اصفهان با نام «توصیف شهر اصفهان» در سال 1881 است. بخشی از اطلاعات تاریخی این یادداشت ها، از سفرنامه های شاردن و تاورنیه استخراج شده و بخشی از آنها، نتیجه تحقیقات محلی و آمارگیریهای دقیق اوست.
او عکس هایی هم از بناها، کاخ ها و عمارت هایی گرفته که دیگر وجود ندارد، از جمله قلعه باستانی تورک، عمارت نمکدان، کاخ هفت دست و کاخ آیینه خانه که قدمت آنها به دوره صفویه می رسد و چند سال پس از عکاسی هولتسر تخریب شدند.
زنان اصفهانی و ارمنی هم در عکس های هولتسر تصویر شده اند. چیزی که در دوران بسته قاجار عجیب می نماید. در واقع هولتسر به علت روابط عمومی بسیار قوی توانسته بود به خصوصی ترین بخش های زندگی اصفهانی ها راه پیدا کند و از مجالس روضه خوانی زنانه و زنان پرده نشین هم عکاسی کند. از دختران ارمنی که برخلاف دختران اصفهانی آن دوران به مدرسه ای انگلیسی در جلفا می روند و در آنجا در کنار چیزهای دیگر، ملیله دوزی هم یاد میگیرند. عکس هایی از معلمهای زن و زنان دهقان ارمنی جلفا هم نشان می دهد که زنان جلفا، آزادتر از زنان اصفهانی بوده اند. با این همه در عکس های هولتسر میتوان زنان اصفهان را در حال ریسندگی و قلیان کشیدن هم دید و حتی نواختن تنبک.
حال می توان پرسید که آیا می توان انحطاط آن روزگار اصفهان را در عکس های هولتسر دید؟ در نگاه کارگرانی با لباس های طبقه خودشان و استادکارانی با عبا و کلاه که روبروی خانه هولتسر ایستاده اند. در تصویر دور نامه رسانی که در برف جلفا رو به دوربین سر چرخانده است یا ترس فروخورده چشم های مأموران اصطبل ظل السلطان.
در این عکس ها می شود اسنادی از خشکی زاینده رود کنار سی وسه پل در آن سال ها یافت که مربوط به ماههای کمآبی اواخر تابستان است و چَرای مال ها در بستر خشک آن را دید. در زمان پرآبی زاینده رود هم هولتسر، کتان شویان کنار رودخانه در مجاورت سی وسه پل را ثبت کرده است و کره سازی در مالگرد را. این عکس ها مربوط به همان سال هایی است که سفره پر از غذا و میوه مشیرالملک همان روزی پهن می شد که دو کارگر بر روی زمین، غذای مختصری می خوردند. شاید همین جامعیت است که عکس های هولتسر را مهم می کند و به نگاه متعجب و ترسان مردم کوچه و بازار در کنار چشم های ستیزه جوی ظل السلطان معنا میبخشد.