کافه رستوران های مذهبی در تهران

ما اصلا و ابدا انگیزه مالی نداریم. هدف اصلی ما ترویج حجاب چادره. برای اینکه رستوران را این شکلی افتتاح کنیم به مشکلات زیادی برخورد کردیم. حتی پیش اومده که ضرر کردیم اما به کسی که چادری نبوده غذا نفروختیم.

کافه رستوران های مذهبی در تهران
روزنامه تماشاگران امروز - نیلگون جوادی: «ما اصلا و ابدا انگیزه مالی نداریم. هدف اصلی ما ترویج حجاب چادره. برای اینکه رستوران را این شکلی افتتاح کنیم به مشکلات زیادی برخورد کردیم. حتی پیش اومده که ضرر کردیم اما به کسی که چادری نبوده غذا نفروختیم.» این جملات را صاحب یک رستوران تازه تاسیس در منطقه 2 تهران می گوید که به تازگی آن را برپا کرده است. خانم هایی که به این رستوران می آیند حتما باید پوشش چادر داشته باشند.

حتی زمانی که هنوز وارد خود رستوران نشده ایم، فضای مذهبی عمیق آن کاملا احساس می شود. نرسیده به در اصلی رستوران، راهروی کوچکی وجود دارد که سربندهای سرخ «یا زهرا» از سقف آن آویزان است. دو غرفه کوچک در این راهرو قرار گرفته است؛ اولی پر است از چادر، چادرهای سیاه عربی و ایرانی و چادرهای رنگی نماز.




ساق دست و سربند هم به چشم می خورد. در غرفه بعد اما چندین سجاده بر روی زمین پهن شده اند، روی دیوار رو به روی این سجاده ها، عکس شهید آوینی به دیوار آویخته شده است. بعد از این دو غرفه، به در شیشه ای رستوران می رسیم؛ فضایی ساده و آرام که پذیرای افرادی است که ظاهری مذهبی دارند زنانی که در این رستوران مشغول سر و غذا و نوشیدنی هستند، همگی چادر پوشیده اند.

زنی با لباس کاملا پوشیده و ساده اما بدون چادر، به همراه زنی که چادر سیاه عربی به سر دارد، وارد رستوان می شود، اما اجازه ورود به فضای داخل رستوران را پیدا نمی کنند. پاسخ متصدی رستوران هم صریح و قاطع است: «اینجا خانم ها فقط با پوشش چادر می توانند وارد شوند.» زن جوانی به همراه همسر و فرزندش از رستوران خارج می شود. حتی دختر سه ساله این زوج حجاب بر سر دارد و ساق دست هم پوشیده است. مادرش می گوید: «دوست دارم دخترم از همین سن با فضاهای مذهبی آشنا شود و در همین فضاها رشد کند. حتی دوست ندارم دخترم کارتون هایی مثل سیندرلا و باربی را نگاه کند. می خواهم چشمش از همین الان به حجاب باشد.»

ضرر هم کرده ایم اما پای اعتقاداتمان مانده ایم

مدیر این رستوران می گوید: «برای گرفتن مجوز و افتتاح رستورانی به این شکل مذهبی، به مشکلات زیادی برخورد کردیم که مایل به بازگوکردنشان نیستم چون می تواند به ضررمان تمام شود اما بر سر اعتقاداتمان ماندیم و موفق شدیم اینجا را باز کنیم. هدف و انگیزه ما مالی نیست. پیش آمده است که یک جمع 50 نفره به رستوران ما آمده اند، از قبل هم غذا رزرو کرده بودند، اما چون یکی از خانم هایی که بینشان بود چادر نداشت، ما به هیچ کدامشان غذا ندادیم. حتی کیفیت غذاها و دمنوش هایمان از جاهای دیگر بهتر و متفاوت تر است تا افراد بیشتری جذب پوشش چادر بشوند.»
از او می پرسم که فضای مذهبی رستوران باعث نشده تعداد مشتری هایشان کم باشد؟ که در جواب می گوید: «نه، اتفاقا این فضا باعث شده است آدم هایی که این سبک مذهبی را می پسندند، از آن سر شهر هم به رستوران ما بیایند.»

از دست بدحجاب ها آسایش داریم!

فردی در یک گروه تلگرامی با تبلیغ رستورانی که تازه افتتاح شده است نوشته است: «این یه رستورانه. فقط چادریا رو راه می دن. محیطش خیلی جالبه. خیلی آورم و معنویه. پرسنلشون هم موقع آشپزی وضو دارن. این رستوران ویژه خانواده های مذهبیه و ورود خانم ها با چادره. این رستوران رو به دوستان مذهبی و خانم های محجبه معرفی کنید تا ان شاءا... کارشون رونق پیدا کنه.»
پسر جوانی در پاسخ به این آگهی، در گروه نوشته است: «خدا خیرشان بدهد. هنوز هم کسانی هستند که اعتقاداتشان از پول مهم تر است و به فکر ایجاد مکان های مذهبی هستند.» خانم دیگری هم نوشته: «خوبی اینجور جاها این است که هیچ تصویر زننده ای از بی حجابی و بدحجابی در آن دیده نمی شود. اینجا دیگر از دست بدحجاب ها آسایش داریم.»

کافه چی حتی به صورتمان هم نگاه نمی کرد

سارا یک بار به کافه ای در نزدیکی خیابان فلسطین رفته و در مورد فضای مذهبی این کافه توضیح می دهد: «پوشیدن چادر اینجا اجباری نیست اما ظاهرا همه آدم ها اینجا مذهبیه. این کافه طوری طراحی شده که به نظر می رسه هر طیفی نمی تونن اینجا را برای دورهمی انتخاب کنن. چون طراحی کافه به دل عده خاصی می شینه... صدای موسیقی شنیده نمی شه و فضای کافه با نمادهایی از جنگ تحمیلی مثل نخل و مین و نارنجک تزیین شده. قیمت ها هم نسبتا ارزونه اما وقتی که می خواستیم سفارش هامونو به کافه چی بدیم، تمام مدت سرش پایین بود. اصلا به ما نگاه نمی کرد.»

آرامش از دست رفته مان را پیدا می کنیم

پاتوق مینا و دوستانش همیشه رستوران ها و کافه های مذهبی تهران است و تا قبل از اینکه با این فضاها آشنا شود خیلی کمتر به کافه یا رستوران می رفته. او در این باره می گوید: «زمانی که به این فضاها وارد می شوم اولین چیزی که حس می کنم، آرامش است. اولین بار چند سال قبل به رستورانی در سعادت آباد رفتم که ورود زنان بدون چادر به آنجا ممنوع بود. شرایط خاص آنجا خیلی خوشحالم کرد.
همیشه به دنبال جایی بودم که در آن آرامش داشته باشم. وقتی در یک فضای مختلط و زننده که موسیقی مبتذل در آن پخش می شد وارد می شدم، اصلا از غذایی که می خوردم لذت نمی بردم. هیچ وقت هم به کافی شاپ نمی رفتم، تا وقتی که کافه ای در انقلاب مخصوص خانواده های مذهبی و خانم های چادری افتتاح شد. از آن به بعد همیشه به این کافه می روم. محیط سالم و بسیار آرامی دارد.»

با کمی فاصله، نزدیک به همین کافه ای که مینا می گوید در آن آرامش دارد، عده ای دختر و پسر جوان ایستاده اند. سیگار به دست، با لباس های رنگارنگ، نیششان تا بناگوش باز است. در حال بحث کردن هستند که به کدام کافه بروند بهتر است. می پرسم این کافه مذهبی را می شناسید؟ یکی شان می خندد و می گوید آره، احتمالا ما بیماری واگیرداری داریم که حاضر نیستند ریختمان را ببینند، و بعد همگی با هم می خندند!
گسترش نسل نویی از رستوران ها و کافه ها در شهر که فرهنگ حجاب را به شکلی خاص و موکد ترویج می کنند، از سبک زندگی متفاوتی می گوید که دارد پا می گیرد و ملزومات خود را دارد.
ارسال نظر