آیا مدیری به فراموشی سپرده می شود؟!

«ساعت 5 عصر» از آن فیلم هایی بود که از سال گذشته، وقتی مهران مدیری، تازه خبر ساخت آن را داد، گمانه زنی ها درباره جابه جایی برخی رکوردهای سینما توسط این فیلم مطرح شد. تصور غالب بر این بود که این فیلم خواهد توانست هم تعداد رکورد تعداد مخاطبان یک فیلم و هم رقم فروش سینمای ایران را تا مدت ها در انحصار خود نگه دارد؛ اما امروز که یک ماه از اکران این فیلم می گذرد، شاهد هستیم که روند فروش و گیشه این فیلم، یک سیر کاملا معمولی را می پیماید.

اصفهان زیبا: «ساعت 5 عصر» از آن فیلم هایی بود که از سال گذشته، وقتی مهران مدیری، تازه خبر ساخت آن را داد، گمانه زنی ها درباره جابه جایی برخی رکوردهای سینما توسط این فیلم مطرح شد. تصور غالب بر این بود که این فیلم خواهد توانست هم تعداد رکورد تعداد مخاطبان یک فیلم و هم رقم فروش سینمای ایران را تا مدت ها در انحصار خود نگه دارد؛ اما امروز که یک ماه از اکران این فیلم می گذرد، شاهد هستیم که روند فروش و گیشه این فیلم، یک سیر کاملا معمولی را می پیماید.

به طوری که این فیلم در طول یک ماه و برخلاف تصاحب سالن های بســــیار زیـــــاد در تهـــــران و شهرستان‌ها، تنها توانسته رقم فروش خود را به هفت میلیارد و 500 میلیون تومان نزدیک کند و این رقم در ازای این همه سالن، نه تنها فروش خوبی محسوب نمی شود بلکه یک فروش کاملا عادی و درخور است که اگر هر فیلم کمدی دیگری نیز این میزان سالن در اختیار داشت به چنین میزان فروشی دست می یافت همچنان که کمدی «اکسیدان» با تعداد سالن هایی به مراتب کمتر از «ساعت 5 عصر» توانسته طی دو ماه، رقم فروش خود را به 9 میلیارد تومان نزدیک کند.این رقم در حالی به دست آمده که فیلم طی روزهای نخست که حباب ابتدایی داشت، روند یک فیلم پرفروش را در پیش گرفت و توانست به ازای هر سه روز، یک میلیارد تومان فروش داشته باشد؛ اما این روند با روشن شدن ماهیت حقیقی فیلم، روز به روز کاسته شد تا رقم فروش 10 میلیارد طی یک ماه، به هفت میلیارد و 500 میلیون تومان برسد.این شیب کاهشی قطعا طی ماه دوم اکران فیلم ادامه خواهد داشت و بنابراین حتی اگر فیلم بتواند به فروش 12 میلیارد تومان برسد نیز باید آن را به فال نیک گرفت.«مهران مدیری» هم برای فیلمش سنگ تمام گذاشت و با فضاسازی های متعدد برای فیلمش نظیر برگزاری نشست خبری آن هم چند ماه قبل از کلید خوردن فیلمش و شرکت در برنامه های متعدد و تعریف کردن داستان یک خطی فیلم و همچنین دعوت از بازیگران فیلمش به «دورهمی» (آن هم در نخستین روزهای نمایش فیلم) تا توانست برای فیلم اولش تبلیغ کرد، بماند که وی جوایز متعددی از جمله خودرو را برای خریداران بلیت فیلمش تهیه دید و توانست تیزرهای متعدد تلویزیونی و بنرهای فراوان شهری در تهران و برخی شهرها را برای فیلم دست و پا کرده و طی یک حرکت خرق عادت گونه، در سینماهای تهران و مشهد حاضر شد تا فیلم را با مردم ببیند.اما چرا فیلم «مهران مدیری» برخلاف برخورداری از آن همه هجمه و نگاه های مثبت رسانه ها از ماه‌ها قبل و همچنین بهره مندی از یکی از بهترین زمان‌های اکران و تعداد سالن های بسیار زیاد، نتوانسته به فروش درخوری دست پیدا کند؟

رعایت نشدن اسلوب ساختاری یک فیلم خوب
قبلا هم طی مطالبی عنوان کرده بودیم که «ساعت 5 عصر» به لحاظ کیفی، از پایین ترین نرم های سینمایی برخوردار است.فیلم نامه ندارد و به جز فیلم برداری نسبتا خوب، فرایند خاص دیگر در شیوه های اجرایی اثر دیده نمی شود.مدیری، زمانی که پس از دو دهه و نیم، از کار در تلویزیون خسته شد و آن را روی آنتن زنده عنوان کرد تصمیم گرفت که به تولید فیلم سینمایی روی بیاورد آن هم زمانی که سرمایه گذار برای کار سینمایی وی به مانند کارهای تلویزیونی راحت گیر می آمد و وی دوندگی خاصی را در این زمینه انجام نمی داد.همین ساده شدن شرایط سبب شد تا وی به همان نگاهی که یک سریال را می ساخت، دست به کار شده و نسخه سینمایی یک کار را تولید کند.کاری که تعلیق نداشت و فقط دنبال درشت گویی بود.درشت گویی هایی که مدیری برای نخستین بار طی «در حاشیه» به شکلی ناخواسته با آن مواجه شد و زمانی که دید اثرش، ناخودآگاه نقد یک جریان اجتماعی است، در «دورهمی» به شکل جسورانه ای تا توانست نسبت به وضعیت اقتصادی و سیاسی حرف زد و هر بار، خیلی راحت، از اینکه حرفش منظور خاصی داشته، سر باز زد و آن را اتفاقی دانست!حالا مدیری با چنین روحیه به روز شده‌ای، به سراغ «ساعت 5 عصر» رفت و خیلی تلاش کرد تا در پناه درگیری های بی محل و غیرموجه شهری (که با توجه به میزانسن‌بندی خیلی بد، نقطه های خارج از شهر را نشان داد) قصد داشت تا به برخی حوادث سیاسی و اجتماعی ورود کند که متاسفانه چون پشتوانه فیلم نامه و آن تعلیق ابتدایی را هم حتی نداشت، راه به جایی نبرد و در نتیجه فیلم به اثری الکن تبدیل شده که همان طور که می بینید طی یک ماه گذشته با کمترین بازخوردهای مثبت منتقدان همراه بوده است.بنابراین مدیری، علاوه بر اشتباه استراتژیک اول (که کار در دو مدیوم سینما و تلویزیون را یکی می دانست)، اشتباه دوم خود را با بیان درشت گویی که می توانست منجر به جریان سازی سینمایی شود، مرتکب شد تا فیلم عملا نتواند به لحاظ کیفی (علی الخصوص در زمینه فیلم نامه) حرفی برای گفتن داشته باشد.

عدم برخورداری از تبلیغات مردمی
«ساعت 5 عصر» تنها در یک زمــــان از تبلیغ شخصیت‌ها بهره مند شد و آن هم زمانی بود که در مراسم افتتاحیه رسمی فیلم، تعداد معدودی از هنرمندان حاضر در مراسم، در صفحات مجازی خود، از فیلم تعریف کردند.بعد از این اتفاق، فیلم دیگر تبلیغ خاصی به خود ندید؛ نه از جانب هنرمندان و نه از جانب مردم.فیلم اگرچه فرایند تبلیغاتی خود را بسیار خوب شروع کرد؛ اما نتوانست حمایت های مردمی و تبلیغات دهان به دهان آنها را داشته باشد و به همین ترتیب، بزرگ ترین وجه حمایتی خود را از دست داد و این چنین شد که نتواند مردم بسیاری را به سالن ها بکشاند.آن هم در زمانی که فیلم مخاطبان دانش آموز و دانشجوی بسیاری دارد و آنها می توانستند نقش بسزایی در تبلیغات فیلم در فضای مجازی داشته باشند که با توجه به کیفیت پایین اثر و در حالی که رقیب قدرتمند چندانی برای این فیلم مطرح نبود، نتواند به سیلی مردمی تبدیل شود.در حالی که پیش تر از این، بارها دیدیم که فیلم‌هایی مانند «من سالوادور نیســــتم» یا «فروشنده» و حتی «گشت 2» از تبلیغات خودجوش مردمی برخوردار بودند و مردم حتی در شبکه‌های اجتماعی به صورت خودجوش یکدیگر را به تماشای این آثار دعوت می کردند چون توانسته بودند با این فیلم ها ارتباط بگیرند در حالی که زمان اکران آن فیلم‌ها و حتی تعداد سالن های هر فیلم، به مراتب کمتر از فیلم مدیری بود؛ اما می بینیم چون آن فیلم ها از حمایت های گسترده مردمی برخوردار بودند، توانستند به فروش‌هایی رویایی دست پیدا کنند.مدیری کاراکتری محبوب برای مردم است؛ اما سینما بارها طی دهه های اخیر نشان داده که عرصه ای بی رحم برای ستارگان خود است و اگر اثر با کیفیتی تولید نکنند، استعداد بی نظیری در به فراموشی سپردن ستاره های خود دارد.

ارسال نظر