بهره‌گیری از پیرنگ دایره‌ای

به‌تازگی هفت فیلم کوتاه با موضوع «جاده» به همت دفتر تخصصی سینما شهرداری اصفهان ساخته شد. پیش‌ازاین در سه نوشته‌، برخی از این آثار بررسی‌شده بود. در این نوشته، یکی دیگر از این آثار بررسی‌شده‌اند.

اصفهان امروز- پروین میمه‌ای:

در بررسی پیرنگ فیلم‌نامه فیلم «پنج و نیم» حامد امیری با دو تعریف روبرو هستیم. در ابتدا پیرنگ دایره‌ای خودنمایی می‌کند، به این معنا که داستان از جایی آغاز می‌شود که سرانجام به همان نقطه برمی‌گردد. در نگاه دقیق‌تر، به وجود خرده پیرنگ پی می‌بریم، چراکه داستان با عناصر آشنای کلاسیک آغاز می‌شود، اما در ادامه آن‌ها را دنبال نمی‌کند و به سمت و سویی دیگر می‌رود. مردی در جاده‌ای بیابانی گیرکرده و به کمک احتیاج دارد، البته همین‌جا این سؤال پیش می‌آید که چرا مرد در شرایطی که امکان برقراری تماس تلفنی دارد، از افراد طرف مکالمه درخواست کمک نمی‌کند. در ادامه، مرد منتظر می‌شود اتومبیلی ازآنجا رد شود تا بتواند کمک بگیرد. اتومبیل‌ها رد می‌شوند، اما به او توجهی نمی‌کنند. این‌ها عناصر مربوط به خرده پیرنگ است و طبق قواعد آن، انتظار داریم درازای هدف و نیاز شخصیت که ادامه داستان آن را پیگیری نمی‌کند، چیز دیگری پیگیری شود و ذهن را به چالش بکشد. در هر یک از وسایل نقلیه عبوری از جاده، روابط و گفتگوهایی بین شخصیت‌ها که طبق پیش‌زمینه ذهنی قبلی می‌دانیم مربوط به فیلم‌های کیارستمی هستند، در حال شکل‌گیری است. در این رابطه دو نکته قابل‌ذکر است: اول این‌که طبق آگاهی که کل فیلم به دست می‌دهد، حضور این اشخاص و گفتگوهایشان تنها برای مرور است و کارکرد دیگری ندارد. نکته دوم این‌که مرور گفتگوهای این اشخاص، فقط شامل حال مخاطب می‌شود، چراکه ازلحاظ منطقی، شخصیت فیلم امکان شنیدن صدای این افراد را ندارد. درواقع داستانی که مخاطب می‌بیند، با داستانی که برای شخصیت اتفاق می‌افتد، یکی نیست، درنتیجه زاویه دید دانای کل بر فیلم حاکم است. این دانای کل، در ادامه بیننده را پس از پیگیری مسیر آخرین وسیله نقلیه، به لوکیشن ساخت یک فیلم می‌برد، فیلمی که هنوز به‌طور کامل ساخته نشده و نصفه فیلم به‌حساب می‌آید. درنتیجه پیرنگ تا این نقطه، به‌جای پیگیری تلاش شخصیت برای رسیدن به هدف و حل کردن مشکل، به‌مرور پنج و نیم فیلم اختصاص می‌یابد، اما سؤال اینجا است که نقطه مشترک این پنج و نیم فیلم، برای رسیدن به ایده ناظر چیست؟ تنها نقطه مشترک، فیلم بودن آن‌ها است. در ادامه داستان، شخصیت اصلی از گروه جدا می‌شود و تأکید می‌شود که کار این گروه تمام‌شده و حالا می‌خواهیم چند پلانی برای خودمان ضبط کنیم. این کنش بیشتر روشن می‌کند که دلیل حضور این پنج و نیم فیلم، فراتر از فیلم بودن آن‌ها نیست. ایده ناظر فیلم با جملات پایانی شخصیت اصلی تکمیل می‌شود، با این مضمون که دستاورد دیگران را مرور کردیم و حالا وقتش رسیده دستاورد خودمان را خلق کنیم. با این تفاسیر، پیرنگ دایره چه توجیهی پیدا می‌کند؟ پس از این‌که شخصیت اصلی به سراغ خلق شاهکار خود می‌رود، به نقطه آغاز فیلم برمی‌گردیم، جایی که او در شرایط بدی نیاز به کمک دارد. آیا صاحب اثر معتقد است آغازگران راه فیلم‌سازی، در شرایط سختی به سر می‌برند و نیاز به کمک دارند؟ آیا براساس روایت دایره‌ای فیلم، نیاز شخصیت اصلی به کمک با مرور شاهکارهای بزرگان تاریخ سینما تعریف می‌شود و ایده ناظر، نیاز دائمی فیلم‌سازان به بهره‌گیری از اندیشه‌های بزرگان گذشته است؟ پیرنگ دایره‌ای فیلم‌نامه اثربخش است، اما به نظر می‌رسد به پرداخت جزئیات بیشتری نیاز دارد تا هدف اصلی روشن‌تر شکل بگیرد و ایده ناظر مشخصی در فیلم‌نامه به وجود آید که به تمام پرداخت‌های فرمیِ فیلم اصالت بیشتری می‌بخشد.

فیلم‌نامه‌نویس
ارسال نظر