اغتشاش رنگی در شهر
رنگ در شهر؛ این مسئلهای است که شاید به آن توجه چندانی نشده و این بیتوجهی سلامت روانی شهروندان را به خطر انداخته است.
الهام باطنی/اصفهان امروز: وقتی در شهر قدم میزنیم، به ندرت میتوانیم رنگهایی که استفاده درستی از آنها شده را ببینیم. رنگهایی که باهم تناسب داشته باشند و نوعی هارمونی روانی را موجب شوند. مسئلهای که از بیتوجهی به مقوله رنگ در مباحث شهری ناشی میشود.
استفاده درست از رنگ در شهر، ميتواند زندگي شهري را زنده کند، اما به دلیل یکسانسازی حاکم بر شهرهای ما، میتوان دید که شهر کويري و شهر ساحلی، تفاوت رنگی چنداني ندارند. اين در حالی است که هر شهر بسته به اقليم، مصالح بومي، فناوري و منابع تأمين مصالح، سليقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجرهها، مبلمان شهري، کف سازي، سقف و بام بناها و به طور کل تمامي عناصر شهري، لازم است به رنگهای خاصي محدود شود که بهنوعی شناسنامه رنگي آن شهر به شمار میآید و از کنار هم قرار دادن اين نمونههای رنگي میتوان پالت رنگي شهر را تهيه کرد. پالتی که میتواند به ایجاد هماهنگي در فضا کمک میکند و استفاده درست از آن، باعث افزایش آرامش روانی شهروندان شود.
نکته اینجاست که در اصفهان قدیم، رنگهای طبيعي مصالح محلي در ساخت بناها استفاده میشد و به شهر چهرهای هماهنگ میداد که باروحیه، اقليم و فرهنگ مردم مطابقت داشت، درنتیجه رنگ شهر تثبیتشده بود و جنبهای از هويت آن محسوب میشد. بنابراين باوجود تفاوت در مقياس و عملکردها، نوعي وحدت کلي بر سراسر شهر حاکم بود. در بافت امروز اصفهان اما رنگهای متفاوت موجود در شهر، عناصری برای خودنمايي اشخاص و سرمایهها هستند. در فضاهاي شهر با اغتشاش رنگي مواجهيم و رنگهایي را میبینیم که نه مکمل يکديگرند، نه از قانون رنگي خاصي پيروي میکنند. درواقع شهر به يک بومرنگی بیهویت و مغشوش تبدیلشده که رنگهای آن، تنها موجب افزایش عصبيت شهروندان میشوند. گویی حساسيت نسبت به فضا ازمیانرفته و افراد فاقد نگرشي منسجم در مورد چگونگي نمود فضاها هستند.
عناصر تشکیلدهنده رنگ در شهر متنوعاند، عناصر طبيعي یکی از آنهاست، همان فضاي سبز شهري که شامل پوشش گياهي پارکها و فضاهاي اطراف اتوبانها و خیابانها و رنگهای مربوط به تغيير فصول است.
عناصر مصنوعي هم البته در این میان نقش مهمی دارند، عناصری که شامل بناها، فضاهاي شهري و مبلمان شهری هستند. انواع تبليغات و تابلوهاي شهري، راهنمايي و رانندگي، رنگ پوشش افراد و رنگ خودروها، هم در چهره رنگي شهر تأثيرگذار است، بهگونهای که انتخاب هدفمند رنگ وسايل نقليه حملونقل عمومي ازجمله اتوبوس و تاکسي يا دخالت در رنگآمیزی تابلوهاي مغازهها و ساير علائم شهري میتواند چهره رنگي شهر را بهکلی دگرگون کند.
همه اینها نشان میدهد که کنترل رنگ يک شهر بايد در زمان ساخت بناها و فضاهای شهري برنامهریزی و انجام شود. این کنترل رنگ در شهر معمولاً در چهار سطح موردتوجه قرار میگیرد، شهر يا منطقه، خيابان يا ميدان، بناهاي منفرد و جزئياتی چون پنجرهها، تزئينات و مبلمان شهري.
برای طراحی درست رنگ این بخشها هم باید به تهيه نقشه فرهنگ رنگي هر محل توجه کرد، نقشهای که تهیه آن، نیازمند در نظر گرفتن عواملی چون کيفيت نور، اقليم، مصالح، سنتهای رنگي و ترجيحات فرهنگي مردم است. ضمن اینکه طیف رنگي هر محل باید بسته به وسعت، نيازهاي کارکردي، زيباشناختي و فرهنگي آن تعیین شود.
پرواضح است که این عناصر در شرایط فعلی در نظر گرفته نمیشوند و در معماری تک بناها هم افراد غیرمتخصص تنها برای خودنمایی و متمایز کردن بنا از سایر بناهای مجاور، از رنگهای ناهمگون و نامتجانس با زمینه، عملکرد و شخصیت بنا و محیط اطراف استفاده میکنند که باگذشت زمان، نادرستی این انتخابها آشکار میشود.
در آییننامهها و ضوابط طراحي هم کمتر به رنگ توجه شده و انتخاب رنگ بناها و عناصر فضاهاي شهري بیشتر به سليقه پيمانکار، صاحبملک، مأمور خريد يا اجناس موجود در بازار واگذار میشود.
اين موضوع بهتازگی حتي عناصري از شهر را نيز که شناسههای رنگی ویژه و استاندارد دارند، دربرمي گيرد، مثل شيرهاي قرمز آتشنشانی که هر قطعه آنها را به رنگي درآوردهاند يا جداول خيابان و صندوقهای پُست که هرروز رنگ جديدي به خود میگیرند.
استفاده فراوان از رنگهای تند و متفاوت در پروفيل درها و پنجرهها تا شیشههای رفلکس بر سردرگمي فرد در فضا میافزایند، چراکه استفاده بیحساب از رنگ، محيط را به مکاني ناخوشايند براي فرد بدل میکند.
محلهها و بخشهاي مختلف شهر هم میتوانند حال و هواي رنگي متفاوتي داشته باشند. براي مثال هرکدام از بخشهاي حومهای شهر و بخشهای صنعتي، اداري، مرکزي و تاريخي آن، کدهاي رنگي متفاوتي داشته باشند، کدهایی که به فردي که در سطح شهر حرکت میکند، اعلام میکند وارد حوزه متفاوتي شده است.
درواقع شخص نياز دارد ضمن قدم زدن در شهر، تداوم پيوستگي را حس کند. زماني که هر بخش بدون ارتباط با بخش ديگر باشد، شخص احساس گمشدگی، سردرگمي و کلافگي میکند. این فقدان تنوع و سرزندگي، مانع حضور افراد در فضاها و مشارکت آنها در زندگي مدني میشود. اتفاقی که اکنون در اصفهان رخداده و شهرها گویی مردم را بهجای اینکه به خود بخوانند، از خود دور میکنند.