عکسهای عروسی «بهاره رهنما» و جامعه ما
تغییر چشمگیر در واکنشهای اجتماعی نسبت به عکسهای متعدّد منتشره از ازدواج مجدّد بهاره رهنما، ثابت میکند مرزهای بسیاری، تغییر طول و عرض دادهاند.
تغییر چشمگیر در واکنشهای اجتماعی نسبت به عکسهای متعدّد منتشره از ازدواج مجدّد بهاره رهنما، ثابت میکند مرزهای بسیاری، تغییر طول و عرض دادهاند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، محمدرضا یزدانپرست روزنامهنگار و مجری تلویزیون در یادداشتی نوشت: عکسهای عروسی سرکار خانم بهاره رهنما-که مبارک باد ازدواجشان- در دو، سه روز اخیر، طبق روالِ عادی(!) با وسعتِ همیشگی، منتشر شده، منتها بهرغم اشتراکاتی در نوع و جنسِ واکنشهای همیشگیِ اجتماعی نسبت به این دست اخبار -که یک سَرَش، سَرَککشیدن در حریم خصوصی چهرههاست- تفاوتهایی با نمونههای مشابهِ گذشته دارد.
جامعه تغییر کرده است؟ سلبریتیها متفاوت شدهاند؟ حریم خصوصی و عمومی قاطی شده؟ مرزهای «خودساخته» و «دیگریپرداخته» جابهجا شده؟ خطقرمزهای «غیرقطعی و خلقالساعه» تعریف جدیدی پیدا کرده؟ یا...
از اشتراکات در واکنشهای اجتماعی مثل سیل تبریکها و قربانصدقه رفتنها و ایرادها به اندازۀ توریِ دامنِ عروس و بلندی و کوتاهیِ روبانِ ماشینِ عروس و وزنِ گوشواره و نوازشِ طراح لباس محترم از طرفِ بددهانانِ اینستاگرامی و نصایحِ پیرامون ازدواج مجدد و.... که بگذریم، به تفاوتهایی معنادار برمیخوریم.
پیشتر در اتفاقات مشابه، معمولا چند حالت کلّی و عمومی اتفاق میافتاد:
- یا خانم و آقای سلبریتی، فریاد برمیآوردند که عکسهای ما خصوصی بوده و چرا منتشر شده...
- یا خانم و آقای سلبریتی، فرد یا افراد منتشرکننده را تهدید به شکایت و پیگیری قضایی میکردند...
- یا مردم به اندازۀ پایبندیهای مذهبی، به حجاب و پوششِ خانم یا آقای سلبریتی گیر میدادند و برخی رگ گردن برجسته میکردند...
- یا مقامات مسئول قضایی، از تشکیل پرونده برای خانم یا آقای سلبریتی حرف میزدند...
- یا مقامات امنیتی و ارشادی، از محرومیت و ممنوعیت و اخطار و احضارِ خانم یا آقای سلبریتی خبر میدادند...
این بار اما انگار خبری نبوده و نیست؛ به آن صورت.
- عروسخانم به انتشار عکسهایش معترض نیست؛ اصلا انگار خودخواسته و رسمی بوده.
- آقاداماد نسبت به سَرَککشیدنِ مردم در زندگی خصوصیاش، هیچ گلایهای ندارد.
- منبعِ انتشار، مخفی نیست و کاملا هویداست.
- هیچ مقام مسئولی از هیچ نوعی، هیچ تذکر و اخطار و احضاری نداده و نکرده.
- و رگ گردنی از هیچ سمتی برآمده نشده.
انگار نه انگار چند صباح پیش بود که عکسهای خصوصی سفرِ خانم مجری، جمعی را طنّاز کرده بود که با "باد" و "روسری" خوشمزگی کنند، جمعی را نمایندۀ خدا کرده بود که جلوی ریا و تزویر را بگیرند، جمعی را کاسۀ داغتر از آش کرده بود که چرا رسانۀ ملی به الگوهای بیاعتقاد میدان داده است و...
این جامعه، همان جامعۀ دو سال نه، دو ماه پیش است؟!
تغییر چشمگیر در واکنشهای اجتماعی نسبت به عکسهای متعدّد منتشره از ازدواج مجدّد خانم رهنما-که مجدّدا هم فرخباد عرض میکنم- ثابت میکند مرزهای بسیاری، تغییر طول و عرض دادهاند. حتی تا آن حد تغییر که اینبار خودِ سلبریتی محترم به جای ویدئوی توضیحی در مورد روسری یا جوابِ خبرنگار را ندادن در مورد طلاق که:"جواب نمیدهم تا یاد بگیریم کاری به زندگی خصوصی افراد نداشته باشیم." یادداشتی منتشر میکند و از فلسفۀ" تاج عشق" میگوید و عمل به سنّت پیغمبر و اهمّیت عاشقی و با حدیثی از امام صادق(ع) خاتمه میدهد مرقومهاش را.
تغییرات مفاهیم و مرزهای اجتماعی آنچنان پرشتاب شده که نه سالهای بعد، همین فردا و فرداها واکنشهای دیگرگونه چشمانتظارمان است.
اینکه در ابتدای این سطور عرض کردم "مرزهای خودساخته و دیگری پرداخته" و "خط قرمزهای غیرقطعی و خلقالساعه" به همین دلیل است.
"مرز"، شاید در جغرافیا قابل تعریف و تشخّص باشد و برایش جنگ شود تا میلیمتری از آن به چنگِ بیگانه نیفتد، اما در جامعه و میان مردم و در تعیّنات فرهنگی، قابلِ تجسّم میلیمتری و خطکشی نیست. جامعه زنده است؛ پویا، مُتحرّک، شناور و غَلتان. حتی اگر هر بار از یک سوی بام بیفتد-که میافتد- اما بالاخره درجا نمیایستد. و حتی اگر پسرفت نکند-که گاهی میکند- اما بالاخره یکجا نمیماند.
خطکش در دهۀ شصت معنی میداد؛ برای معلّمان در تنبیه و برای دانشآموزان در ریاضی. خطکش به دردِ ترسیمِ "مرز"های جامعه نمیخورد. خطوطِ قرمز و آبی و سفید و سیاه جامعه را به جای خطکش، این دو دسته ترسیم میکنند: آنها که به عقلانیتر شدناش میاندیشند و آنها که از تعقّل، مرخصی گرفته و خود را از اندیشیدن معاف کردهاند.