دوران پساداعش؛ تهدید کمتر یا بیشتر؟

درحالی که پیروزی های میدانی و سریع نیروهای عراقی، شکست نهایی و پایان گروه تکفیری تروریستی داعش را رقم می‌زند، ناظران مسائل عراق از خود می‌پرسند، آیا حیات سیاسی این کشور و نیز فضای منطقه ای در دوره پساداعش با تهدیدات امنیتی سیاسی کمتری روبه‌رو خواهد بود؟

اصفهان زیبا: درحالی که پیروزی های میدانی و سریع نیروهای عراقی، شکست نهایی و پایان گروه تکفیری تروریستی داعش را رقم می‌زند، ناظران مسائل عراق از خود می‌پرسند، آیا حیات سیاسی این کشور و نیز فضای منطقه ای در دوره پساداعش با تهدیدات امنیتی سیاسی کمتری روبه‌رو خواهد بود؟ یک راه رسیدن به پاسخ این پرسش، رصد کردن رفتار بازیگران اصلی و مهم در صحنه عراق است. فارغ از مثبت یا منفی بودن نقش، تردیدی نیست که آمریکا به‌عنوان اشغالگر و سردمدار ائتلاف بین‌المللی اشغال عراق، یکی از مهم‌ترین و موثرترین این بازیگران است.

در ابتدا، بد نیست به سفر اخیر جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا به عراق و نتایج آن نگاهی بیندازیم. برخی محافل آمریکایی البته این سفر را بسیار موفقیت آمیز ارزیابی کرده اند.باید گفت دست کم در ظاهر امر، سفر متیس به عراق موفق ارزیابی می شود و این البته بدون در نظر گرفتن بازی بازیگران داخلی صحنه عراق در مقابل رویکرد راهبردی جدید آمریکای ترامپ در عراقی است که سال‌هاست از اشغال و تروریسم رنج می برد.به گزارش ایرنا، شاید مهم‌ترین موفقیت های این سفر را از دید راهبردها و منافع واشنگتن بتوان چنین برشمرد:

1. بازآفرینی اشغال آمریکا در عراق؛ جمیز متیس از جمله مخالفان تصمیم باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق آمریکا مبنی بر خروج نیروهای آمریکا از عراق بود. او اکنون و البته در کسوت وزارت دفاع به بغداد می آید تا عملا ادامه اشغالگری را اعلام کند: « ما همچنان در کنار ملت عراق و ارتش این کشور خواهیم بود و برای حفاظت از ثباتی که با هزینه فراوان ایجاد شده، کمک خواهیم کرد».

2. متیس که با استفاده از فضای ایجاد شده پس از آزادی شهرهای راهبردی موصل و تلعفر توانسته است ترامپ را به تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق قانع کند، در سفری به بغداد آشکارا راهبرد جدید آمریکا را اعلام می‌کند و این از نگاه امروزین کاخ سفید، یک پیروزی به‌شمار می آید.

3. دومین موفقیت سفر متیس به عراق را باید در احتمال راضی کردن کردها در تعویق برگزاری همه پرسی دانست. پس از این سفر به طور آشکار کفه اعلام مطالبات سیاسی رهبران اقلیم از بغداد و نیز ضمانت های لازم درصورت پذیرش این تعویق، بر کفه اصرار بر برگزاری در تاریخ مقرر، در اظهار نظرهای شخصیت های کرد چربش بیشتری پیدا کرد؛ هر چند در خصوص این امر با قاطعیت نمی توان سخن گفت و باید منتظر تحولات هفته های پیش رو ماند.4. موفقیت دیگر، اطمینان خاطر دادن به اردن است. اردن از جمله کشورهایی است که همواره نان تیرگی روابط ایران با غرب را می خورد. این کشور نیز پس از امضای توافق هسته ای میان ایران و کشورهای پنج به‌علاوه یک، نگران بود که گشایش احتمالی در روابط تهران و واشنگتن باعث هر چه ضعیف تر شدن نقش منطقه ای کشورهای عربی از جمله خود اردن شود؛ اما سیاست خصمانه ترامپ - متیس در قبال ایران می تواند تا حدی اعتماد از دست رفته پادشاه اردن را برای ادامه تلاش جهت نقش آفرینی در منطقه از طریق اجرای سیاست های آمریکا به ازای دریافت کمک و امتیازات، بازگرداند.5. رویکرد اعلامی متیس در سفر به عراق نسبت به مسئله کردهای سوریه، به ترکیه نیز اطمینان خاطر داد که کمک واشنگتن به آنها نخست آنکه محدود خواهد بود و دوم آنکه صرفا در سطح مقابله با گروه های تروریستی است و دیگر اینکه کم و کیف سلاح ها نیز محدود است و به حمایت سیاسی که اکنون کردهای عراق از آن برخوردار هستند نیز منجر نخواهد شد. اگر جلب اعتماد دوباره و «اطمینان بخشی» به همپیمانان را محور اصلی سفر اخیر متیس به عراق بدانیم، درآن صورت باید گفت این سفر از دید واشنگتن «موفقیت آمیز» به نظر می رسد و نکته اساسی همین جاست.این موفقیت دقیقا به چه معناست و آثار کوتاه مدت آن را چگونه می توان ارزیابی کرد؟

به نظــر می‌رســد آمــریکای ترامــپ از یک‌ســـو با تاکید بر تداوم حضور نظامی در عراق، رویکرد اشغالگری - مداخله گری خود را احیا می‌کند و از سوی دیگر با جلب اعتماد دوباره همپیمانان سنتی خود در منطقه، به‌دنبال احیای سیاست قطبی سازی در این بخش ملتهب جهان و تشدید تنش ها، رقابت ها و درگیری ها و تزلزل هر چه بیشتر ثبات و امنیت منطقه است. بدیهی به نظر می رسد که سیاست آمریکا برای تشدید قطبی‌گری در منطقه، محدود به رقابت کشورها با یکدیگر نخواهد بود، بلکه هر جا که شرایط مناسب باشد، به گروه بندی های داخلی نیز سرایت خواهد کرد. به‌طور مشخص، در کشور ذاتا بی ثبات و شکننده عراق، تاثیرات عمیقی خواهد نهاد و واگرایی را به جای اندک همگرایی های ایجاد شده، خواهد نشاند و یکپارچگی کشور را در معرض خطر قرار خواهد داد و اگر هوشیاری لازم در میان بازیگران محلی نباشد، حتی ممکن است شرایط به سمت تجزیه و تقسیم پیش برود. بر این اساس، به نظر می رسد مرحله پساداعش نه تنها برای عراق، که برای کل منطقه احتمالا شرایط بسیار سخت تری رقم خواهد زد؛ ضمن آنکه باید منتظر ماند تا هم ابعاد سیاست جدید آمریکا روشن ترشود و هم کم و کیف نقش آفرینی سایر بازیگران، به‌ویژه مخالفان سیاست های آمریکا در عراق و خارج آن.

ارسال نظر