هوای شاعرانه در رمان «من حوای دیگرم»
امروز عصر در موسسه رویش دیگر و در ادامه برنامههای انجمن داستان نویسان اصفهان، جلسه نقد رمان «من حوای دیگرم» به قلم «زهره قلزم» برپاست. این دبیر ادبیات فارسی در کنار آموزش ادبیات، پژوهش و نقد ادبی را همراه با آفرینش اثر در دو حوزه شعر و داستان دنبال کرده است.
سعید آقایی - اصفهان امروز : امروز عصر در موسسه رویش دیگر و در ادامه برنامههای انجمن داستان نویسان اصفهان، جلسه نقد رمان «من حوای دیگرم» به قلم «زهره قلزم» برپاست. این دبیر ادبیات فارسی در کنار آموزش ادبیات، پژوهش و نقد ادبی را همراه با آفرینش اثر در دو حوزه شعر و داستان دنبال کرده است. امروز محمدرحیم اخوت و مسعود سیناییفر به جریان نقد این نشست، کمک خواهند کرد. این نشست و این رمان شاعرانه، بهانهای شد تا با این نویسنده به گفتگو بنشینیم.
* زهره قلزم، داستاننویسی را از کجا شروع کرده است و تاکنون چه مراحلی را پشت سر گذاشته است؟
من بهواسطه شغلم، دبیر ادبیات فارسی و علاقه وافرم به ادبیات، سالهای زیادی است که با مقولههای شعر و داستان سروکار داشته و دارم. میخوانم و میخوانم و میخوانم و به دنبال آن نقد و تحلیل میکنم بنابراین نمیتوانم زمان مشخصی را برای شروع کارم در نظر بگیرم. البته در نوجوانی نیز دستی در شعر و داستان داشتم، اما آن زمان چندان به این مقولهها توجه نمیشد. بههرحال این رمان اولین رمان من بهحساب میآید. مجموعه داستان و رمان دیگری هم آماده چاپ دارم.
* ایده «من حوای دیگرم» از کجا کلید خورد و چقدر زمان برد تا در قالب کتاب ارائه شد؟ این کتاب را در چه قالبی و با چه موضوعی ارائه کردهاید؟
قبل از داستاننویسی، شعر میسرودهام و مجموعهای هم با عنوان «انگار فراموشی قبیله من است» در سال 77 به چاپ رساندم و چون با کتابهای شعر انس بسیار داشتم طرح اولیه این رمان نیز با توجه به همین علاقه پیریزی شد. چنانچه تصمیم گرفتم شخصیتهای داستانم را از میان شاعران انتخاب کنم و دیالوگها را نیز شعر خود شاعران قرار دهم. برای این کار لازم بود اشعار شاعران زیادی را مطالعه و یادداشتبرداری کنم و شعرها را بهصورت گفتگوی شاعران با یکدیگر روبروی هم قرار دهم. البته کار آسانی نبود، بهویژه آنکه شاعران انتخابشده متعلق به زمانها و مکانهای مختلف بودند و گزینش اشعاری نزدیک به هم و تقریباً یکدست، کار مشکلی به نظر میآمد و به قول حافظ عزیز «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»، طرح این داستان مدتی در ذهنم بود، چند ماهی را نیز صرف خواندن کتابهای شعر و نتبرداری کردم و نزدیک به شش ماه نیز وقت برای پروراندن و آماده کردن آن صرف کردم البته مطالب آمادهشده تقریبا دو برابر این کتاب بود که بنا به دلایلی به این حد رسید.
*مشخصات زبانی این کتاب را در چه چیزی میدانید؟
زبان رمان، زبانی شاعرانه است و حتی شاید بتوان گفت تلفیقی از شعر و داستان است.
*من حوای دیگرم، مخاطب را به چه چیزی دعوت میکند؟
رمان، وصف حال بسیاری از انسانهایی است که در جستجوی نیمه گمشده خویشاند. رمان مخاطب را به یک سفر خیالی برای یافتن معنای هستی و به عشق و عاشقانه دیدن جهان هستی و آنچه در اوست، دعوت میکند.
*اگر قرار باشد ۴ امتیاز این کتاب را بشمارید، به چه چیزهایی اشاره میکنید؟
الف- طرح و ایده نو؛ خواستم به توصیه حافظ عزیز عمل کنم و طرحی نو دراندازم. ب- وجود بینشی فلسفی در رمان. ج-نثر شاعرانه. د- گذر از چهارچوبهای رایج داستاننویسی کلاسیک و مدرن
*اصفهان چه جایگاه و بازتابی در کار شما داشته است؟
این رمان با توجه به انتخاب شخصیتها از کشورهای مختلف، رمانی جهانشمول است و نمیتواند رمان بومی بهحساب بیاید. بااینحال، چون راوی و پدربزرگش اصفهانی هستند و سفر نیز از اصفهان شروع میشود در قسمت پدربزرگ سعی کردهام اصفهان حدود یک قرن پیش را با مادیهای پرآب (مادی نیاصرم) و درشکهها و چهارباغ و مدرسه چهارباغ را که محل تحصیل و تدریس پدربزرگ است تا حدودی نشان دهم.
*شما بهعنوان یک نویسنده چقدر با واژههای سفارشی و زنانه موافقید؟ زنانه بودن و زنانه نویسی در اثر شما چه تفاوتی دارد؟
منظور از واژههای سفارشی و زنانه چیست؟! من درکل با واژههای سفارشی مخالفم. انتخاب واژههای یک نویسنده حقیقی از عمق وجودش سرچشمه میگیرد و نویسنده زن با توجه به دانش، جهانبینی و خلاقیت خود مینویسد. طبیعی است که نویسنده زن، زنانه بنویسد و این به معنای سفارشی بودن نیست. البته مفهوم زنانه نوشتن، باید ابتدا روشن و تبیین شود. در این شکی نیست که ادبیات ما را بیشتر مردان نوشتهاند و بنابراین میتوانیم بگوییم ادبیات ما و نهتنها ادبیات ما، بلکه ادبیات جهان، ادبیاتی مردانه است؛ بنابراین زنان نویسنده رسالتی بزرگ بردوش دارند تا این ادبیات را به حالت تعادل برسانند؛ اما همانطور که گفتم، ابتدا باید درک درستی از زنان و احساسات زنان و تدبیر و اندیشه آنها داشته باشیم تا دچار مفاهیم کلیشهای نشویم. این خود نیاز به یک بحث مفصل و جداگانهای دارد. من بحث در این مورد را تا حدودی در کتاب «جنسیت در رمان فارسی» به قلم خودم، گشودهام. در این رمان نیز با توجه بهعنوان آن، مخاطب درخواهد یافت که نباید زنان، تنها به داشتن دغدغههای عام همسر و مادر خوب بودن (با تمام ارزشمندی آن) شناخته شوند، بلکه نیمی از وجود و ذهن آنها را همان دغدغههای عمیق انسانی در برگرفته که کمتر مجالی برای بروز و مطرحشدن داشته است.
*چه برنامههایی تاکنون برای معرفی این کتاب صورت گرفته است؟ چه نقدهایی درباره این اثر نوشتهشده است؟ آیا برنامه دیگری نیز وجود دارد؟
نام این رمان در روزنمای ادبیات ایران 1396 آمده است. نقدی نیز بر آن، خانم مرضیه عباسی در همین روزنامه اصفهان امروز و روزنامه پیام آشنا به چاپ رساندند. در انجمن داستان نویسان اصفهان نیز مورد نقد و بررسی اعضای محترم انجمن و منتقدین دعوتشده ازجمله آقایان محمدرحیم اخوت و سیناییفر قرار میگیرد.
*به نظر شما برای یک داستاننویس، داستان خواندن چقدر اهمیت دارد؟
به نظر من در درجه اول مطالعه در زمینههای گوناگون و افزایش آگاهی نسبت به مسائل مختلف و مطالعه در پیشینه ادبیات فارسی برای یک داستاننویس ایرانی بسیار ضروری است. به دنبال آن خواندن داستانهای خوب و شناختهشده ایرانی و جهانی و آشنایی با سبکهای مختلف داستاننویسی و خواندن نقدها و نظریهها نیز کمک شایانی به نویسنده در انتخاب راه و پروردن خلاقیت و به دست آوردن سبک خاص خود دارد. من در حال حاضر بخشی از مطالعات خود را به خواندن ادبیات کلاسیک فارسی و بخش دیگر آن را به خواندن داستان و نقد و نظریهها اختصاص دادهام.
* شما بهعنوان نویسنده چه ویژگیهایی در نثر این اثر میبینید؟
نثر این اثر نثری شاعرانه است و حتی میتوان گفت فراتر از نثر شاعرانه، بلکه خود شعر است. فکر میکنم همین ویژگی، این اثر را از دیگر آثار داستانی متمایز میکند.
* فکر میکنید این اثر شما به چه آثاری، بهویژه آثار نویسندگان معاصر ایرانی نزدیک است؟
به نظر من حضور شخصیتهای شاعر شناختهشده جهانی در این اثر بهعنوان شخصیتهای اصلی داستان و دیالوگهای آنان که شعر خودشان است، این اثر را منحصربهفرد کرده و نمیتوانم این اثر را نزدیک به اثر داستانی دیگری بدانم. یا حداقل باید بگویم من چیزی شبیه یا نزدیک به این داستان نخواندهام واگرهم وجود داشته باشد من از آن اطلاعی ندارم.
*و سخن آخر:
نوشتن داستان، زایش روح آدمی است؛ زایشی همراه با درد و ادامه آن، تلاشی است برای به ثمر رساندن این فرزند، همراه با اندوه و شادی و دغدغههای بیشمار. مخاطبانی با نویسنده همراه میشوند که اندوه و شادی و دغدغههایی همچون او داشته باشند و من مخاطبانم را به این سفر خیالی همراه با شاعران دعوت میکنم. قدم به چشم!