لذت نگاه کردن به اطراف برایم اصیل و لذتبخش است
مجموعه آبرنگهای بهزاد باقری، دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه هنر تهران در نگارخانه کوثر به نمایش درآمد.
سعید آقایی - اصفهان امروز : مجموعه آبرنگهای بهزاد باقری، دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه هنر تهران در نگارخانه کوثر به نمایش درآمد. این نقاش-معمار تدریس در دانشگاههای اصفهان را از سال 1383 آغاز کرده و تا پیشازاین چندین نمایشگاه فردی و گروهی در ایران و کشورهای چین، میانمار، ژاپن، کره جنوبی و فرانسه داشته است. باقری در حوزه آبرنگ، افتخارات مختلف جهانی را نیز در کارنامه کاری خود دارد. نمایشگاه وی بهانهای برای گفتگو با او شد.
- مجموعه به نمايش درآمده در گالري کوثر از كجا كليد خورده و چه مراحلي را پشت سر گذاشته است؟ چند اثر و در چه ابعادي در اين مجموعه وجود دارد؟
این نمایشگاه گزیدهای از آثار با ابعاد به نسبت بزرگتر از کارهای من از حدود پنج سال پیش تاکنون و البته نتیجه فرایندی است که از حدود سال 78 آغاز شد. ابعاد این کارها بیشتر حدود 50 تا 70 سانتیمتر و دو کار از آنها حدود 70 تا 100 سانتیمتر است و تعداد آنها 17 عدد است.
- بهطورکلی چگونه موضوع آثارتان را انتخاب میکنید؟ در كارها ابتدا عكاسي میکنید يا در دل طبيعت به نقاشي میپردازید؟ اگر براي موضوعات از عكس استفاده میکنید چقدر بهعکس وفادار هستيد و چقدر دخل و تصرف و خيال هنرمند را جايز میدانید؟
در مورد دخل و تصرف در اصل موضوعات باید بگویم که کاملاً جایز میدانم. مگر اینکه هدف نشان دادن موضوع یا بنای خاصی باشد. به خاطر همین هم تا حد ممکن از طراحی یا نقاشی موضوعات و بناهای خاص دوری میکنم و یا زاویه و دیدی کمتر دیدهشده از آن را انتخاب میکنم. کنتراست سایه و روشن و بهطور خاص موضوعات نور و سایه در حال حاضر بسیار مرا جذب میکند و چالشهایی که برایم ایجاد میکند و برای خود ایجاد میکنم هیجانانگیز است. سعی میکنم بین کار در طبیعت یا فضای باز و کار در استودیو فاصلهای ازلحاظ ارتباط ایجاد نکنم یعنی بیشتر با موضوع در محل آن ارتباط ایجاد کرده، از آن اسکیس زغالی، مدادی یا پاستل و آبرنگ میکشم و این ارتباط با موضوع را به محیط استودیو امتداد میدهم تا بعضاً کاری بهنوعی کاملتر ایجاد کنم. البته عکسی که ترکیب رنگی محیط را برایم شاخص میکند، گاهی در این فرایند بسیار مفید است. در ارائه کارها غالباً به خطوطی مدادی زیر کار پایبند نیستم و گاه بدون این خطوط و با قلممو کار را آغاز میکنم.
- تكنيك در بيان ايده شما چه نقشي دارد؟ از چه تکنیکهای آبرنگي براي كارهايتان استفاده میکنید؟ تناسب بين ايده و تكنيك چقدر برايتان مهم است؟
تکنیک را گاهی از دیدن فیلمهای آبرنگ آموختهام. گاهی از اتفاقات خودبهخودی که بین حرکت دستم، قلم، آب و رنگها بر صفحه کاغذ به جریان میافتد میآموزم. گاه دیدن یک آبرنگ زیبا مرا به فکر و جستجو انداخته و آن را روی کاغذ خطا و آزمون کردهام. بههرحال باید بگویم لذت نگاه کردن به اطراف، به کاغذ و فعلوانفعالات روی کاغذ و به خودم در این جریان برایم اصیل و لذتبخش است. فرایند این کار مانند خود زندگی زیبا و جذاب است. این نیازمند آن است که من همیشه آماده دریافت و آموختن باشم. حاصل کارگاهی در مرحله آخر و جانبی است. فکر کنم در این مورد باید از کودکان خیلی یاد بگیرم. فرایند خوب معمولاً حاصل بدی هم نخواهد داشت. تکنیک بدین معنا که کمک کند خصوصیات مادی و معنوی بافتها و متریال های مختلف را معرفی کنیم بسیار مفید است ولی به نظرم بهتر است از درون چنین فرایندی آموخته شود. در این حالت زنده و پویا خواهد ماند.
- نخستين درس آموزش نقاشي چيست؟
شاید جوابی تکراری باشد ولی نگاه کردن به اطراف و به درون خود یعنی حسی که در شرایط مختلف فرمها و رنگها و عطر و بوی محیط، بادی که میوزد، سردی، گرمی و نور و. در ما ایجاد میکند. این توجه همیشگی برای من هم البته در عمل مشکل است.
- طراحي و شناخت مباني هنرهاي تجسمي در نقاشي چقدر اهميت دارد؟
اگر بگویم مهم است و اهمیت زیادی دارد فکر کنم مثالهای نقض آن بسیار است. بههرحال اگر به مبانی هنرهای تجسمی بهعنوان فقط حل مسئله نگاه کنیم به نظرم کار خیلی زود برایمان کسلکننده و مرده خواهد بود. ولی مطالعه مبانی هر چیز اگر سوا لاتی را در درونمان برانگیزد، روند زیبایی شروع میشود. باید برای سنجیدن این مبانی در عمل به غرایز خدادادی رجوع کرد. فرایند طراحی نیز چنین است. باید ببینیم چه کنیم که احساس تکرار و ماشینی بودن نکنیم. بسیاری سؤالات، سؤالات جدیدی ایجاد میکند که بهتر است با آن بمانیم.
- تفاوت آموزشهای هنری از معماری تا نقاشی كه شما گذرانديد و آنچه شما به هنرجويان خود آموزش میدهید در چيست؟
در حال حاضر مطالبی که به نظرم میرسد و روش کار خود را در ورک شاپ ها عرضه کنم. کسانی که با موضوع ارتباط برقرار میکنند خود چراغ راه خود هستند و پیش میروند. گاهی طرحها و مطالبی دارند که به من هم میآموزد. آموزشهای آکادمیکی که من درزمینه مرتبط با کارهایم گرفتهام بیشتر همان مبانی هنرهای تجسمی و البته پرسپکتیو (هندسه مناظر و مرایا) بوده که آنچه خود بهصورت آزاد یاد گرفتهام به آن اضافهشده است. ترکیببندی، کنتراست، همنشینی و هارمونی رنگ و بهطور خاص هندسه پرسپکتیو را همراه تمرین، نمایش کارهای دانشجویان و هنرجویان و بحث گروهی بر روی کارها پیش ببرم. آنچه مهم است اینکه آموختهها کمکحال ما باشند تا اینکه قیدوبند ایجاد کند.
- دانشهای مربوط به هنر مانند تاريخ هنر و فلسفه هنر چقدر در اجراي بهتر هنری مؤثر است و چقدر به هنرجويان خود فراگيري آنها را سفارش میکنید؟
اگر نخواهم و نخواهیم هم اثر خود را گذاشته است. ما و کارهای ما خواهناخواه حاصل سالها اندیشهها و نگرشهای مختلف به زندگی و هنر هستیم که هماکنون به دوره ما رسیده است. از طرفی به نظرم اگر بتوانیم کمتر تحت تأثیر فرایندها و اعتباریات گذرا و ناپایدار زمان خود باشیم انتخاب ما برای زندگی و خلق هنری سادهتر و سبکتر خواهد بود.
- براي رسيدن به سبك شخصي چه مسيري بايد طي شود؟
همیشه بندهای نامرئی مختلفی ما را وادار میکند که طوری زندگی کنیم که عموم یا گروهی خاص که برای ما مهماند آن روش را بپسندند. خوب این معنیاش دیگر سبک شخصی نیست. پیشنهاد میکنم که در هر فرصتی با خود خلوت کنیم. ذهنمان و تب و تابش را زیر نظر بگیریم. اگر بهاجبار شغل و پیشهای داریم که باید مطابق عرف پیش رویم در کنارش کارهایی را هم برای دل خود تجربه کنیم.
- جايگاه ديدن در نقاشي كجاست؟ خوب ديدن را چگونه میتوان به دست آورد؟
منظور شما حتماً دیدن اطراف است. دوستی بین دیدن و نگاه کردن تفاوت میگذاشت و میگفت آیا میشود به خودتان، به خانهتان، همسر و فرزندانتان، همسایهتان، درخت درون باغچه و گلهایی که از خانه همسایه به خانه شما سر کشیده نگاه کنید، به پیرمرد داخل پارک، گدایی که از شما چیزی طلب میکند و. بدون آنکه فکرتان جای دیگر باشد یا بر موضوعات اطراف اسم بگذارید. مثلاً آب، درخت، کوه، ماه. فقط نگاه کنیم. دوستی دیگر میگفت برای کشیدن اشیا به اسم آن توجهی ندارد و فقط به فرم و شکل و رنگها نگاه میکند. فکر کنم ماندن با این سؤالات و مطالب کمک میکند به ما برای بهتر دیدن، برای نگاه کردن و تأثیر خود را خواهد گذاشت.