در ستایش محله جهانی جلفا

جلفای اصفهان برای ارمنیان سراسر جهان قابل‌احترام و یگانه است. تعاملات جهانی ارامنه در این کانون برای قرن‌ها تداوم داشته و البته جلفا قرن‏ها بزرگترین کلونی غربی‏ها از ملیت‏هایی چون بریتانیایی و فرانسوی در این‌سوی جهان بوده است. تمامی تجارب انباشته سالیان و شکوه تاریخی جلفا همراه است با نگاه شهروندان اصفهان بدان به عنوان محله‏ای دوست‌داشتنی مملو از نخستین‏ها. از نخستین چاپخانه گرفته تا نخستین تئاتر و نخستین مدرسه شهر.

در ستایش محله جهانی جلفا

جلفا زمانی قلب تپنده تجارت جهانی ابریشم بود، نیمه نخست قرن هفدهم میلادی. همزمان با آغازین دهه‌های شکل‏گیری‏اش که ظاهراً با چنین مأموریت و یا رسالتی به‌هرروی شکل گرفت تا نقشه بزرگتر شاه‌عباس در دنیای تجارت و دیپلماسی را تحقق بخشد. جلفایی پررونق از رفت‌وآمد تجار و بازرگانان و دیپلمات‏های انگلیسی، روسی، فرانسوی و دیگر اروپایی‏ها.

شبکه تجاری‏ای که تجار میدان جلفا هدایت می‏کردند از جاوه و سوماترا و هند گرفته تا اروپای غربی را در برداشت و شبه تمدنی که در این محله پررونق شکل گرفت بازتابش تا قرن‏ها پس از افول همچنان درخشنده می‏نمود.

از نسل خاندان‏هایی که در آغازین دهه‏های قرن هفدهم جلفای نو را شکل دادند، کمتر خاندانی است که همچنان در اصفهان باقی‌مانده باشد، بسیاری پس از افول صفویه به اروپا نقل‌مکان کردند و چه‌بسا با خاندان‌های سلطنتی روس و اتریش وصلت داشته و ادغام شدند، اما تا همین چند دهه پیش همچنان توجه و اعانات و کمک‏های مالی آنان به این محله گسیل می‏شد، به جلفایی که به گفته زنده‏یاد، لئون میناسیان، همواره از سوی ارامنه به‌عنوان وطن دوم این قوم و نژادی استخوان‏دار در سراسر جهان مطرح بوده است. او می‏گفت: «جلفای اصفهان نه‌تنها برای ساکنان ارامنی‏اش و نیز ارامنه ارمنستان که برای ارامنه سایر نقاط جهان نیز به‌عنوان وطن دوم مهم است و مورداحترام و علاقه.»





اینگونه است که ارامنه جلفا با پشتوانه در بسیاری از موارد فرهنگی و هنری، در ایران و چه‌بسا خاورمیانه از نخستین‌ها به شمار می‏روند. نخستین چاپخانه خاورمیانه را خاچاطور کساراتسی در کلیسای وانک جلفا در 1638 پایه گذاشت، حتی دو سال پیش از آنکه دولت فرانسه چاپخانه‏اش را در امپریال رویال دو لوور توسط کاردینال ریشیلوی معروف شکل دهد.

نخستین مدارس جدید اصفهان نیز در جلفا پاگرفتند. گذشته از تلاش نافرجام اوژن بور فرانسوی برای تأسیس مدرسه در این محله، در نیمه نخست قرن هجدهم، مدارس و دبستان‏های ارمنی از میانه سده نوزدهم تا به امروز به‌عنوان نخستین مدارس نوین شهر تداوم داشته‏اند.

بسیاری از این مدارس را ارمنیانی از نسل مهاجران جلفای نو که بعداً در سایر نقاط جهان مهاجرت کردند، بنیان گذاشتند. ازجمله مدرسه کانانیان که داستانی شنیدنی دارد. در اواخر قرن نوزدهم «گئورگ کانانيان» که مدير ارشد مدرسه لازاريان در مسکو بود، دانشجويان اعزامي از ايران و به‏ويژه جلفا را مورد مساعدت قرار مي‌داد و هميشه آرزوي تأسیس مدرسه‌‌‌‌اي دریکی از جوامع ارمني در سر مي‌‌‌‌پروراند؛ اما عمر او براي رسيدن به آرزويش کفاف نداد تا اينکه همسر او «واواره کانانيان» در سال 1901 ميلادي با ارسال هزینه‏های ساخت مدرسه‌‌‌‌اي در جلفا دست‌به‌کار شد و سرانجام در سال 1905 ساختمان مدرسه کانانيان را کامل کرد. این زن نیکوکار سال‏های پایانی زندگی‏اش را در جلفا گذراند و در همینجا به خاک سپرده شد.

عشق به جلفا سبب شد تا دکتر کارو میناسیان، یکی از چهره‏ های شناخته‌شده فرهنگی و از بزرگترین مجموعه‌داران نسخ خطی جهان که مجموعه‌اش در دانشگاه UCLA آمریکا نگهداری می‏شود، وصیت کند تا پس از مرگش، قلب او را در گورستان ارامنه جلفا به خاک سپارند.

تأسیس بیمارستان بغوسخانیان، پیش از پا گرفتن هر بیمارستان درخور دیگری در اصفهان هم مرهون همین نگاه نوستالژیک مهروزانه ارامنه جهان به این محله بود که در اواخر قرن نوزدهم تأسیس شد. بخش عمده هزینه‏های این بیمارستان را خیرین ارمنی از تبار نخستین مهاجران جلفای اصفهان پرداختند که دیگر دهه‌ها بود در جاوه هندوستان سکونت داشتند.

130 سال پیش ارامنه تئاتر نوین را نیز برای نخستین بار به اصفهان معرفی کردند و کلوپ ارامنه، در همان ایامی که عکس‏های هولتسر آلمانی از بازی بیلیارد در آن به ثبت رسیده میزبان تئاتر‏های پرشماری شد.

تأسیس نخستین موزه در اصفهان نیز به شکل مدرن آن، مدیون این حس نوستالژیک ارمنیان به این محله جهانی‏شان است و اینکه پیشنهاد آن را یک ارمنی روس تبار ساکن فرانسه داد. سرکیس خاچاطوریان، نقاش صاحب‏نام که شکل‏گیری موزه کلیسای وانک مرهون همت و فکر و تلاش وی بوده است.

این تعاملات جهانی جلفا منحصر و یک‌سویه نبود. نیکید میرزایانس پژوهشگر تاریخ جلفا می‏گوید: «در کتاب جلفا از یک ارمنی به اسم امیرخانیان نام‌برده شده که از تاجران بزرگ جلفا بود. بااین‌حال اشاره به او در کتاب هاردون در هوهانیان به خاطر اختلافات مذهبی بسیار مخدوش و ناقص است. او در زمان خود جزو 10 ثروتمند برتر جهان به شمار می‏رفت که حتی به پادشاه هلند کمک مالی می‏کرد و به تزار روس پیشنهاد داده بود که سرزمین قفقاز را از او بخرد.»

از همین روست که میرزایانس معتقد است باید در تاریخ‏نگاری جلفا تجدیدنظر کرد چراکه مثلاً کتاب مهم تاریخ ارامنه جلفا که توسط هاردون درهوهانیان در اواسط قرن نوزدهم نوشته‌شده و به همت آقای فریدنی به چاپ رسید، باوجودآنکه مهمترین مرجع تاریخ جلفای اصفهان تا اواسط قرن نوزدهم است، ایراداتی فاحش هم دارد.»

میرزایانس می‏افزاید: «باگذشت 400 و اندی سال از مهاجرت ارامنه به جلفای نو، تردیدهای مهمی در خصوص آنچه در تاریخ جلفای اصفهان تاکنون به رشته تحریر درآمده دیده می‏شود. حتی در اینکه شاه‏ عباس، آنگونه که مطرح‌شده «خشونت‏بار» ارامنه را به اصفهان کوچ داد نیز ابهاماتی مطرح است. امروزه دیگر بررسی تاریخی این نیست که صرفاً به نوشته‏های پیشین رجوع شود. تاریخ با تحقیقات عمیق مردم‏شناسانه و باستان‏شناسی گره‌خورده و در یک همکاری و هم‏افزایی فرامرزی شکل می‏گیرد.»

باوجودآنکه جلفای امروز همچنان مورد عشق‏ و احترام ارامنه از سراسر جهان است، اما از سوی نسل‏ های جدید خود چندان موردتوجه نیست.

سیل مهاجرت‏ها از جلفا روزبه‌روز شدت می‏گیرد و جمعیت ارامنه آن شاید به حدود 2 هزار نفر کاهش‌یافته باشد. آلفرد، از اهالی جلفا می‏گوید: مسائل اقتصادی و اجتماعی سال‌هاست به موج مهاجرت‌ها از جلفا دامن زده و به‌ویژه در دو سال گذشته شدت گرفته است.

ماطاووس یکی از ارمنیان سالخورده جلفا می‏ گوید: «پسرم در آمریکا ساکن است و دخترم در جلفا و من سال‏هاست میان این دو در رفت و آمدم. شکوه و صمیمیت و گرمای جلفای پررونق گذشته رخت بسته اما راضی نمی‏شوم آن را ترک کنم. خوشحالیم که هنوز جشن سال نو در جلفا برقرار است و این به ما انرژی می‏دهد.»

ارسال نظر