«نفس» ؛ پرامید اما کمی بدشانس !
هیئت 9 نفره انتخاب نماینده سینمای ایران در رقابت های اسکار نودم، بهترین گزینه موجود میان 10 فیلم نامزد را انتخاب و روانه مهمترین جایزه سینمایی جهان کرد. البته همان گونه که قبلا طی گزارشی اعلام کرده بودیم، تنها گزینه شایسته در میان آن 10 فیلم، نفس بود؛ چرا که به جز اکران گسترده بین المللی که در ادامه می تواند به آن نائل آید، در باقی موارد نظیر شرکت در فستیوال های جهانی و کسب جوایز و هم چنین بهره مندی از پخش کنندهای بینالمللی، دستش پر بود. حال آنکه دیگر گزینه ها، هرگز چنین شرایطی نداشته و در صورت انتخاب و ارسال به آکادمی اسکار، مهره ای از پیش سوخته به حساب می آمدند.
اصفهان زیبا: هیئت 9 نفره انتخاب نماینده سینمای ایران در رقابت های اسکار نودم، بهترین گزینه موجود میان 10 فیلم نامزد را انتخاب و روانه مهمترین جایزه سینمایی جهان کرد. البته همان گونه که قبلا طی گزارشی اعلام کرده بودیم، تنها گزینه شایسته در میان آن 10 فیلم، نفس بود؛ چرا که به جز اکران گسترده بین المللی که در ادامه می تواند به آن نائل آید، در باقی موارد نظیر شرکت در فستیوال های جهانی و کسب جوایز و هم چنین بهره مندی از پخش کنندهای بینالمللی، دستش پر بود. حال آنکه دیگر گزینه ها، هرگز چنین شرایطی نداشته و در صورت انتخاب و ارسال به آکادمی اسکار، مهره ای از پیش سوخته به حساب می آمدند.
نفس، سومین فیلم نرگس آبیار که توانست در جشنواره و اکران، نظرهای بسیاری را به خود جلب کند؛ فیلم مانند اثر قبلی کارگردان (شیار143) آن طور افسانه ای، مورد تجلیل قرار نگرفت؛ اما افتخارآفرینی اش در جشنواره های داخلی و خارجی و همچنین تحسین حداکثری منتقدان از این فیلم، سبب شد تا سومین ساخته آبیار، برجسته تر از دو اثر دیگرش باشد.
تجسم سینمایی یک رویا
نفس را از زوایای گوناگون می توان به بحث نشست.آبیار به مانند شیار 143، زنانگی را با ظرافت خاصی، این بار در نفس تجلی داده بود و نگاه ریزبینانه وی در تجسم رویاهای دنیای کودکی، سبب نوستالژیک شدن فضای فیلم برای مخاطب شد.بی اغراق، نفس تنها فیلم ایرانی است که توانست تا این اندازه رویاپردازانه، باور کودکی همه ما را سینمایی کند و این یک حسن بزرگ برای موفقیت فیلم در رقابت های اسکار است؛ کمتر سابقه داشته که داوران آکادمی به فیلمهای کودکانه، اسکار بدهند؛ اما به همین میزان، علاقه آنها به آثار نوستالژیک، غیرقابل کتمان است. فیلم به طرز مسحور کننده ای، در پیاده کردن رویاهای ساده کودکان، زبانی بین المللی دارد؛ گرچه نمیتوان از نگاه بومی آن غافل ماند.فیلمی که در عین سادگی روایت، پروداکشن سنگینی دارد.برخی صحنه های آن نظیر سخنرانی امام در بهمن 57، به شکل مستند طعنه می زند و خیلی ها را به شک می اندازد که با چه تکنیک ظریفی این سکانس، به شکل واقعی خود نزدیک شده. تسلط کارگردان بر صحنه های بی شمار خارجی و شلوغی های درون کادر، بینظیر است؛ آن هم یک کارگردان زن که سومین تجربه سینمایی اش را جلوی دوربین برده است.بازیهای درخشانی از
قهرمان فیلمش که یک دختر خردسال است گرفته و مانند داستان سیال و آرام فیلم، هارمونی دقیق و ظریفی میان ساختار، میزانسن و ابعاد اجرایی فیلم پدید آورده است.آبیار که خود سناریست این کار است، به خوبی توانسته داستان را از هسته ابتدایی تا فرجام نهایی روایت و هدایت کند. بیرون زدگی خاصی در داستان مشاهده نمی شود.انگارههای روانشناختی اثر که به شکلی نامحسوس در هدایت خانواده نفس به ماجراهای مختلف خود را نشان میدهد، قابل تحسین است.در عین تمام این ظرافت های نوشتاری، فیلم یک توصیف دوست داشتنی و دقیق از ایران دهه 50 است که تلاش دارد ارتباط و تاثیرپذیری برخی باورهای عامیانه و رخدادهای اجتناب ناپذیر تاریخی را به تصویر بکشاند و چقدر هم در این راه موفق بوده است. دگماتیسمی رفتاری در کنار عطوفت خانوادگی که سبب تعارض با رویاهای کودکانه در قهرمان فیلم میشود، به خوبی در داستان مهندسی شده و امتیاز علمی فیلم را به لحاظ پرداخت ظریف به مباحث روانشناسی کودک، بالا می برد.همان گونه که در ابتدای مطلب نیز اشاره کردیم، این فیلم را می توان از زوایای مختلف بحث کرد؛ چون نمیتوان آن را یک اثر سینمایی صرف به شمار آورد.فارغ از داشته های تکنیکال
سینمایی، توانمندی وصفنشدنی فیلم در اشکال علمی (روانشناسی خانواده، کودک و اجتماع)، شکل اسنادی و توصیفی فیلم از رفتار تاریخی خانوادهها با کودکان و البته وجه مستند تاریخی آن به شدت قابل توجه و گل درشت است و می توان هر یک از این پیرنگ ها را به طور جداگانه ای تحلیل کرد.
شانس نفس در اسکار
کمتر پیش آمده که داوران آکادمی به فیلمی با محوریت کودک، توجه ویژه نشان دهند؛ آن هم در بخش غیرانگلیسی زبان که تنها یک جایزه اهدا می شود.اما نباید از یاد ببریم که نفس، حس نوستالژیک دارد و توانسته به شکلی جهان شمول این احساس زلال خردسالی را در مخاطبش زنده و تداعی کند.فیلم از این لحاظ می تواند اتفاقات خوبی را در این بخش رقم بزند.ضمن اینکه نفس در بیش از 20 جشنواره کوچک و بزرگ جهانی حضور داشته و جوایز متعددی را در بخش های اصلی از آن خود کرده که از این حیث، کارنامه قابل قبولی دارد؛ ضمن اینکه پخش کننده نسبتا خوبی دارد که باید رایزنی های بسیاری را در این پنج ماه باقی مانده تا اسکار انجام دهد تا فیلم ضمن حضور پررنگ تر در جشنواره های متعدد دیگر، امکان نمایش فیلم برای اعضای داوران آکادمی را نیز فراهم آورد تا بتواند آرای خنثای آنها را که از قضا خیلی هم زیاد هستند، به خود معطوف کند؛ چون تعداد داوران بیش از هفت هزار نفر است و آنها حتی وقت نمی کنند که تمامی فیلمهای هالیوودی اسکار را تماشا کنند؛ چه برسد به فیلمهای بخش غیرانگلیسی زبان. به همین دلیل آنها بیشتر حواسشان در آن بخش به معدود فیلمهایی است که تماشا کرده اند و
البته به میزان جوایزی که هر فیلم از جشنواره ها به دست آورده است.از دیگر سو، پخش کننده باید فکری برای اکران نفس در دیگر کشورها کند. پاشنه آشیل فیلم در حال حاضر همین نکته است؛ چرا که فیلم به جز ایران، در کشور دیگری اکران نشده و این اتفاق، «حتما» باید صورت بگیرد؛ زیرا وقتی فیلمی در کشور دیگر نمایش داده شود، حتما نقدهای مثبت و منفی بسیاری درباره آن نوشته شده و با توجه به اقبال این سال های سینمای ایران در مجامع بین المللی، توجه منتقدان بسیاری به فیلم نفس خواهد بود و با نقدهایی که بر این فیلمها می نویسند، شهرت جهانی اثر را بیشتر میکنند. ضمن اینکه جمع کثیری از داوران آکادمی نیز فیلم را در همین اکران های عمومی تماشا می کنند و این اتفاق، قطعا به سود فیلم تمام خواهد شد؛ بنابراین مدت زمان پنج ماه باقی مانده تا اسکار، بهترین زمان برای معرفی بیشتر فیلم در مجامع بین المللی است.با جمع بندی تمام این شرایط به این نتیجه می رسیم که نفس به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار، به هیچ وجه، فیلم دست و پا بسته ای نیست.باید تا ارسال گزینه تمام کشورها صبر کرد تا ببینیم رقبای نفس تا چه میزان حرفه ای هستند.البته فیلم نرگس آبیار
بدشانسی بزرگی هم آورده و آن اینکه، اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان سال گذشته به نماینده ایران (فروشنده) رسید و«شاید» همین اتفاق، روی رأی تنی چند از داوران تاثیر منفی بگذارد که نخواهند برای دو سال متوالی، جایزه خود را به فیلمی از سینمای یک کشور بدهند.