ثبت گرمابه های ایرانی به نام ترکیه

کشور ترکیه تصمیم دارد تا چند وقت دیگر حمام های ایرانی را به نام خودش ثبت کند و از این راه رونقی دیگر برای کسب و کار گردشگری کشورش فراهم آورد.

روزنامه آسمان آبی: شاید عجیب به نظر برسد، اما همین حمام های عمومی که مدت هاست از زندگی روزمره آدم ها حذف شده اند صنف دارند و اتفاقا برای حفظ همین تعداد حمام باقیمانده در تهران تلاش می کند؛ حمام هایی که هنوز چراغشان روشن است و سعی می کنند آب گرمی برای افراد پایین دست جامعه، مثل کارگرها و مهاجرها، فراهم کنند.

سید مهدی سجادی نیری، رییس اتحادیه گرمابه داران، از مشکلات این صنف می گوید و مهم ترین گلایه اش این است که همین کشور دوست و همسایه حمام ایرانی را به نام خودش زده است و می خواهد تا چند وقت دیگر آن را به نام خودش ثبت کند؛ اسمش را هم گذاشته حمام ترکی و با همین دلاکی و کیسه، مشتری های فراوانی برای خودش دست و پا کرده است و از این راه کسب درآمد می کند، اما در همین ایران حمام های سنتی در حال فراموشی است و کمتر کسی سراغی از آن ها می گیرد.

از گرمابه های ایرانی چه خبر؟ این روزها چقدر از حمام های عمومی استفاده می شود؟

در حال حاضر در تهران کمتر از صد گرمابه باقی مانده است که به کارگران و مسافران خدمات رسانی می کند. صاحبان این گرمابه ها به سختی امرار معاش می کنند و اکثرشان از نظر درآمدی مشکل دارند. البته بعد از لوله کشی خانه ها، این قانون که گرمابه ها نمی توانند تغییر کاربری بدهند برداشته شد، با این حال خیلی از آن ها در این شغل باقی مانده اند و حاضر نیستند کارشان را عوض کنند. البته که این امکان در شهر بزرگی مثل تهران که روزانه کارگران زیادی دارد شدنی نیست و نمی توان تصور کرد روزی در تهران هیچ حمام عمومی ای وجود نداشته باشد.

اکثر گرمابه داران از وضعیت درآمد و مشکلاتشان گله مندند. چرا این مشکلات هر روز بیشتر می شود؟

مهم ترین مشکل صنف گرمابه داران مربوط به تعرفه های آب و گاز می شود. قبل از هفدمندی یارانه ها تعرف آب به ازای هر مترمکعب 30 تومان بود، اما بعد از هدفمندی 700 تومان شد. قیمت گاز هم تقریبا 10 برابر شد و همین تیر خلاصی برای این صنف بود. حتی آن هایی که حمام های شان را تعطیل نکردند سعی کردند با آن راه بیایند؛ فقط به این دلیل که اقشار ضعیف جامعه از آن استفاده می کنند.
قرار بود تعرفه آب و گاز حمام ها مثل تعرفه امام زاده ها حساب شود، اما در نهایت این اتفاق نیفتاد؛ به همین دلیل هم هزینه حمام برای هر نفر از 1600 تومان به 11 هزار تومان رسید و از آن جا که قشر پایین از حمام های عمومی استفاده می کنند این مسئله باعث شد آن ها به جای هفته ای دو بار، هر 10 روز یک بار حمام کنند و از نظافت خودشان بزنند و مشتری حمام ها کم شود.

در ایران هر چیزی که به گذشته ربط داشته باشد به دلیل حس نوستالژیک اش مورد توجه قرار می گیرد. چرا از ظرفیت این حمام ها استفاده نمی شود؟

بله، دقیقا. مشکل همین جاست که حمام های سنتی توانمندی زیادی دارند، اما کسی به آن توجه نمی کند. همین کشور ترکیه حمام ایرانی را به اسم خودش ثبت کرده است و از همین راه پول در می آورد. درواقع دلاکی و مشت و مال و کیسه کشیدن جزو کارهایی بوده است که ایرانی ها از قدیم آن را انجام می دادند، اما حال ترکیه از این راه کسب درآمد می کند؛ البته در ایران هم این کار در بعضی از استخرهای لوکس انجام می شود، اما با هزینه های زیاد و در فضاهایی که کاملا از گرمابه ها و شکل و سنتی فاصله دارند.

صنف شما هیچ وقت برای احیای این حمام ها دست به کار نشد؟

واقعیت این است که بعد از انقلاب هیچ حمامی ساخته نشده است. قدمت حمام ها به 10 سال قبل از انقلاب برمی گردد. درواقع الان عمر هر حمام در تهران بیش از 45 سال است، اما برای حفظ آن ها همکاری نمی شود. شهرداری برایش مهم نیست که برخی از این حمام ها جزو آثار تاریخی به حساب می آیند. در حال حاضر حمامی از دوره صفویه در بازار وجود دارد که از آن استفاده هم می شود یا یک حمام در باب همایون است که همچنان شکل سنتی و عمومی خودش را حفظ کرده است و خیلی از بازاری ها به دلیل حس خوبی که به آن دارند گاهی به آن جا می روند. تمام این حمام ها و حتی آن هایی که مخروبه شده اند ظرفیت احیا شدن و سرمایه گذاری را دارند.

حمام ها در زندگی اجتماعی مردم نقش داشته اند و خوب نیست این بخش از زندگی به راحتی از حافظه ها پاک شود. متاسفانه اتحادیه به دلیل کارهای زیادی که دارد نمی تواند به این موارد ورود کند، اما همیشه از هر طرحی استقبال کرده و در صورت پیدا شدن سرمایه گذار، حاضر به همکاری برای احیای گرمابه ها در تهران و دیگر شهرهاست.


محله شاپور و حمام هایی که هنوز برای خانم ها پابرجاست

سالها پیش که خبری از حمام های خانگی نبود در همه جای ایران حمام عمومی و نمره وجود داشت و زنان محل هم مانند مردان حداقل هفته ای یک بار برای نظافت و در بعضی موارد برای یافتن دختر دم بخت یا تحقیق درباره دختری که می خواستند عروس خانه شان شود به حمام می رفتند! با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می کردند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود.
یکی از گرمابه ها در محله شاپور با آن که رونق سابق را ندارد، اما ساعتی هم برای زنان در نظر می گیرد تا کسانی هم که به حمام خانگی دسترسی ندارند بتوانند نظافت کنند. صاحب این گرمابه قدیمی که بیش از 50 سال می شود در این صنف کار می کند، می گوید: «بسیاری از مسافرانی که از شهرستان ها می آیند زنانی هستند که جای خواب و ماندن ندارند. برخی از زنان هم کارتن خواب و معتاد هستند. در زمانی که ساعت حمام زنانه است سپرده ایم که زنان معتاد را راه ندهند؛ چون آن ها داخل حمام نمره مشغول مصرف موادشان می شوند و دردسر دارد.

از طرفی اما یک سری از زنان بی سرپرست و بدسرپرست هم هستند که چون محل زندگی شان حمام ندارند چند وقت یک بار سری به حمام عمومی می زنند. با وجود این، تعداد مشتری های زن از مشتری های مرد کمتر است تا جایی که گاه در طول هفته حتی یک مشتری خانم هم نداریم. البته حمام های عمومی این روزها بیشتر در پایین شهر دایر هستند. در محله شاپور و سمت بازار هم البته این گرمابه ها پابرجا هستند. آن جا مشتری های خانم بیشتری دارد؛ چرا که خانه های قدیمی در این محله ها بیشتر است و هنوز هم بعضی هایشان حمام ندارند، اما خوب سال به سال از تعداد مشتری ها کم می شود.»

چند دقیقه ای صبر می کنیم که با یکی از خانم هایی که به حمام آمده اند حرف بزنیم. از شهرستان آمده و میهمان است. با خنده می گوید: «خانه فامیل ها حمام بود ولی چون برای عروسی آمدیم و تعداد زیاد بود بعضی هایمان آمدیم حمام نمره. خوب هم برایمان تجدید خاطره شد و هم در صف طولانی حمام نماندیم و کارمان راه افتاد.»

بعد در ادامه می گوید: «بچه که بودیم حمام عمومی رفتن جزو کارهای همیشگی مان بود، اما حمام های عمومی الان با گذشته یک فرق اساسی دارد؛ آن هم جای خالی نوشابه هایی است که بعد از حمام می خریدیم. نوشابه هایی که به اصطلاح آن زمان تگری بودند و تمام گرمای حمام را از بین می بردند. کاش امروز هم که بعد از سال ها گذرمان به این جا افتاده از همان نوشابه ها بود تا خاطرات 40 سال پیش را یک جا برایمان زنده می کرد.»

گزارشی از تنها گرمابه دارای حمام عمومی دایر در تهران

ما همه لنگی هستیم!

تنها گرمابه دارای حمام عمومی دایر در تهران قطعا باید برای زمان های خیلی قدیم باشد؛ پس باید در محله های قدیم هم سراغ آن را گرفت. باب همایون تهران، کوچه قنات، درست همان جایی است که دنبالش می گردیم؛ محله ای که هنوز بافت قدیم خود را حفظ کرده و از کوچه پس کوچه های مرکز شهر که عبور می کنیم، می رسیم به گرمابه باب همایون. شکل و شمایل سنتی حمام از در کهنه و راهروی آن کاملا پیدا بود. از سطح خیابان و در ورودی باید چند پله را پایین برویم تا به فضای سربینه یا همان رختکن امروزی برسیم.

صاحب گرمابه داخل یک اتاقک بالا سر کسی بود که روی صندلی نشسته بود و داشت موهایش را بعد از استحمام خشک می کرد. به او اعلام کردیم برای تهیه گزارش و عکس برداری به آن جا آمده ایم. بار اولش نبود که با این جمله رو به رو می شد. او می گفت حتی از شبکه های جهانی هم برای تهیه گزارش به گرمابه اش آمده اند و تصویر آن را از شبکه های ماهواره ای هم دیده است. با این حال از ما هم استقبال کرد و فضای گرمابه اش را در اختیار ما قرار داد. پس از آن، با هم گپ و گفتنی درباره نکات مثبت و منفی کارش کردیم.

این گرمابه چندصد ساله چندین بار بازسازی شده، اما هیچ گاه تعطیل نشده است. انگیزه های باز نگه داشتن اینجا. حفظ سنت های زمان دور است. اینجا با این که از رونق مشتری افتاده است اما هنوز استقبال کنندگان خودش را دارد و افراد به یاد گذشته ها و بیشتر به هدف تفریح به آن جا می آیند.


حمام های خانگی گرمابه ها را از رونق انداخت

همگی از پدر و مادرانمان شنیده ایم که در زمان کودکی شان حمام های خانگی مثل امروز مرسوم نبوده است. رفتن آن ها به گرمابه جزو برنامه هفتگی شان بوده و کلی خاطرات و آداب و رسوم از آن به یادگار مانده که دیگر در زندگی امروز جایی ندارد. می گویند آنقدر حمام های عمومی شلوغ می شد که باید مدتی در نوبت می ماندند تا وارد گرمابه شوند.

معمولا هم فضای گرمابه شلوغ بوده و زیاد پیش می آمده است که در آن جا آشنا ببینند. می گویند موقع دیدن آشنا با یک لگن آب به استقبالش می رفتند و به نشانه احترام آب را به روی شانه اش می ریختند و «عافیت باشد» می گفتند. رفته رفته اما در ساخت و ساز خانه ها، حمام جای خود را باز کرد و هرچه می گذشت، خانه های حمام دار بسیار مرسوم میشود. این روند تا جایی پیش رفت که دیگر رونق گرمابه ها را از بین برد و دیگر هیچ اثری از صف و نوبت دهی و آشنا دیدن در گرمابه نیست.

این حرف ها را صاحب گرمابه باب همایون هم می گفت و معتقد بود حمام های خانگی، گرمابه ها را به کلی از رونق انداخته است.

30 سال سابقه گرمابه داری

صاحب گرمابه باب همایون، 30 سال است که به این کار مشغول است. اینجا هزینه استحمام با آب خالی 10 هزار تومان و با کیسه و صابون اضافی 20 هزار تومان است. او از نبود تبلیغات کافی در این صنف گلایه مند است و نداشتن درآمد کافی را نقطه ضعف این کار می داند. حتی افرادی که در فرهنگ و آثار باستانی این کشور، دارای مسئولیت هستند، یک بار به این گرمابه سر نمی زنند و به معنای واقعی کلمه، اینجا به حال خودش رها شده است. یک گرمابه با این قدمت، هزینه های نگهداری و بازسازی فراوانی دارد؛ با این وجود هیچ وامی به دارندگان این گرمابه ها داده نمی شود.

به گفته این گرمابه دار، پیدا کردن کارگر برای ورود به این کار، بسیار دشوار است و دیگر هیچ کس حاضر نیست در این شغل فعالیت کند. او با هزینه های بسیار و مشکلات فراوان گرمابه اش را اداره می کند و حتی با وجود پیشنهادهایی مانند تغییر کاربری آن از گرمابه به سفره خانه یا انباری، باز حاضر نیست این کار را بکند؛ چرا که روح این کار، حال و هوای آن، تاریخ و میراث را تا حدی دوست دارد که نمی تواند از آن بگذرد. خود او هم عین گذشته از همین گرمابه استفاده می کند و حمام منزلش بی استفاده مانده است.

تنها انگیزه گرمابه آمدن احیای سنت هاست
باب همایون به بازار خیلی نزدیک است و بازاری های قدیم که با گرمابه خاطره های زیادی دارند، یک روز در هفته را انتخاب می کنند و به همراه هم، حمام عمومی باب همایون را قرق کرده و خاطره بازی می کنند. از این دست گروه ها کم نیستند که برای احیای سنت ها، از گرمابه استفاده می کنند.

استقبال از سنت های قدیم، طرفداران خاص خودش را دارد. همان گونه که استفاده از سفره خانه ها این روزها رونق بسیاری دارد اما به هر حال احیای سنت، یک نیاز محسوب نمی شود و نمی توان استقبال آن را با گذشته مقایسه کرد. حتی دیدن فیلم های قدیم می تواند از عوامل تاثیرگذار در استفاده امروزی از گرمابه باشد اما به حدی نیست که کار گرمابه داری را یک کار پردرآمد به حساب آورد.


گرمابه باب همایون جای هر کس نیست

به گفته صاحب گرمابه، هر روز عده ای از معتادان به این گرمابه مراجعه می کنند و از او تقاضای حمام نمره می کنند. حمام نمره اتاقکی است که در آن کامل بسته می شود و عده زیادی از معتادان از این اتاقک ها برای تزریق استفاده می کنند. اما او اجازه ورود به آن ها نمی دهد. ورود افرادی که از بیماری های پوستی و واگیر رنج می برند، به این گرمابه ممنوع است.

بیشترین استقبال از این گرمابه ها روزهای جمعه است و هر کس که به اینجا مراجعه می کند، لوازم شخصی مثل حوله، لیف یا لنگ و کیسه با خودش دارد؛ در غیر این صورت یک بسته کامل شامل لیف، کیسه، سنگ پا، شامپو و حوله به آن ها داده می شود؛ پس از استفاده محتویات این بسته کامل شسته می شود و دوباره بسته بندی شده و در اختیار نفر بعدی قرار می گیرد. برای این بسته هیچ هزینه ای از مراجعه کننده دریافت نمی شود تا به نوعی ترغیب شوند.

ساعت کاری این گرمابه از ساعت 6 صبح تا هفت بعد از ظهر است. می گویند پیش ترها اعتقادات مردم بیشتر بوده و قبل از اذان برای غسل به گرمابه می آمدند، اما الان این اتفاق نمی افتد؛ البته جدای از تمام این مسائل، مهم ترین دلیل افت مشتری گرمابه ها، حمام های منزل است.

حمام های ترکی، گوی سبقت را ربوده اند

درست زمانی که ما در فکر تعطیل کردن گرمابه هایمان بودیم، افندی ها از ایده ما استفاده کرده و حالا دارند از آن بهره می برند؛ با آن که سنت استفاده از حمام های ترکی به سال ها پیش زمانی که ترک ها هنوز به آناتولیا نرسیده بودند، بر می گردد. هنگامی که آن ها به سرزمین آناتولیا رسیدند، با نحوه و سنت های حمامی رومی ها مواجه شودند. پس از کمی این دو فرهنگ در یکدیگر ادغام شده و با بهره گیری از نوع کار حمام های ایرانی، شیوه امروزی حمام های ترکی پدید آمد. خوب است بدانید که این شیوه خود ترکیبی از آموزه های اسلامی است.

حمام های ترکی همانند حمام های ایرانی بیش از آن که مکانی صرفا برای تمیز شدن جسم باشند، محلی برای معاشرت روزمره و در واقع بخشی از زندگی مردم بوده اند. جایی که مردمان از هر قشر، طبقه و سن و سال دور هم گرد آمده و با هم تعامل داشتند. در این حمام ها از پوششی به نام پشت مال استفاده کرده که شباهت زیادی به لنگ های حمامی خودمان دارد. این پارچه ها چهارخانه و قرمز رنگ بوده و به دور بدن بسته می شود. پس از آن مراحل مختلفی طی می شود که شامل ماساژ، دراز کشیدن روی سنگ های داغ، کیسه کشی و... است.

حمام هایی که از یاد رفته اند

برخلاف حمام «باب همایون» که این روزها رونق دارد و از آن استفاده می شود، بعضی حمام ها کاملا تخریب شده اند؛ حمام هایی با قدمت بسیار که به دلیل نبود تفاهم مالک و مستاجر نه به کارشان ادامه داده و نه تغییر کاربری داده اند؛ حمام هایی که باید بخشی از میراث فرهنگی شهر باشد، اکنون پناهگاه معتادانی است که شب ها برای خواب از خرابه هایش استفاده می کنند.

زمانی هزار و 400 حمام در تهران داشتیم، اما در این سال ها تعداشان 90 درصد کاهش یافته است. آن هایی هم که مانده اند تا چند سال دیگر امیدی به کاربری شان نیست. همه چیز در دنیای مدرن تغییر کرده است. دلاک ها از استخر و سوناهای شیک سر درآورده اند و حمام ها شکل سنتی ندارند.

واژه هایی که در ادبیات امروز جایی ندارند


دگرگونی زبان های متفاوت به ویژه زبان پارسی تنها بر اثر نفوذ زبان های دیگر نیست؛ خود زبان هم تحرکی ذاتی دارد که به اقتضای تغییر نیازهای اجتماعی، آن را متحول می کند.

تحول زبان معمولا بسیار کند و تدریجی است و این موضوع درباره زبان ما هم صدق می کند؛ چرا که این زبان از حدود 1100 سال پیش تاکنون، تغییرات خیلی زیادی نکرده است و خواندن آثار آن دوره برای معاصران چندان سخت نیست. حتی آثار فارسی هزار سال پیش، نسبت به آثار سده های بعدی آن (مانند سده های هفتم و هشتم هجری) برای مردم امروزی، ساده تر و قابل فهم تر است.

درواقع در ادبیات ما، واژه هایی که از بین می روند، تحت تاثیر مهجور ماندن یک موج کلی قرار می گیرند و واژه های وارداتی نو هم متاثر از بروز یک موج تازه اند.

همان طور که اکنون با واژه های وارداتی بسیاری به طور روزمره سر و کار داریم که سال ها پیش هیچ اثری از آن ها نبود، هستند واژه هایی که در زمان های گذشته مرسوم بوده اند و امروزه برای نسل جدید کاملا ناشناخته اند.


گرمابه و واژه های مربوط به آن نمونه بارز این دگردیسی زبان است. خود واژه گرمابه مدت هاست به حمام تبدیل شده است. در زمان های دور وارد گرمابه که می شدند، برای عوض کردن لباس از جایی به نام سربینه استفاده می کردند که امروزه هیچ اثری از این واژه نیست و واژه رختکن جای آن را گرفته است. خزینه دیگر وجود ندارد و این وجود نداشتن، کاربرد آن واژه را هم به طور کلی ازبین برده است.

تون حمام که آشتخانه گرمابه بود و از آن با عنوان گلخن هم یاد می شد، دیگر از یاد همگان رفته است و این تحول زبان، تاثیرپذیری آن را از یک پدیده اجتماعی به وضوح نشان می دهد. حتی واژه های لنگ و کیسه و سفیداب هم با آمدن لیف و شامپو فراموش شده اند و استفاده از واژه لنگ بیشتر برای تمیز کردن شیشه کاربرد دارد و واژه کیسه هم برای نایلون های خرید به کار می رود.

در زمان های قدیم شخصی در گرمابه ها پشت مراجعه کنندگان را کیسه می کشید که به او دلاک می گفتند. اکنون با کم شدن مراجعه کنندگان به حمام عمومی و به تبع آن شغل دلاکی، دیگر واژه دلاک هم از زبان و ادبیات پارسی محو شده است.

حتی خود حمام نمره و حمام عمومی که چند نمونه از آن باقی مانده است، در آینده نزدیک به دست فراموشی سپرده خواهدشد. تحول زبان ارتباط مستقیمی با تحولات اجتماعی دارد و هیچ بعید نیست تا چند سال دیگر با محو شدن یکی از موج های اصلی کنونی، خیلی از واژه های پرکاربرد امروزی و مشتقات وابسته به آن ها هم کاملا از حیطه کاربردی محو شوند.

ارسال نظر