حسن دانشور؛ تنها هنرمند زرکش در ایران
حرفه قدیمی زرکشی که خاستگاهش اصفهان بوده را می توان تنها در مغازه کوچک حسن دانشور یافت. او این روزها جزء تنها هنرمندان زرکشی ایران است. هنری که حتی در فهرست صنایع دستی ایرانی هم غریب باقی مانده است.
شیما خزدوز/اصفهان امروز: در کوچه ها و خیابانهای دود و دم گرفته و پر ازدحام اصفهان امروز، هنوز ردپا و اثر دستان هنرمندان تنهایی را می توان یافت که روح هنرپرور این شهر در وجودشان بازتاب داشته است.
در خیابان مسجد سید، مغازه کوچک وسنتی زرکشی استاد حسن دانشور از بین صدها فروشگاه جور واجور که توانسته نسل قدیم وجدید کسبه را در کنار هم مشغول کار و فعالیت کند، کاملا شاخص است.
«دهه 30 در اصفهان استاد صفرعلی کوفیگر واستاد حسن فولادگر جزء تنها کسانی بودند که به حرفه زرکشی می پرداختند. استاد فولادگر در بازار بزرگ دروازه اشرف، تیمچه محمد صادق خان کارگاه کوچکی داشت واستاد کوفیگر که خودش شاگرد استاد ابوالقاسم بود، در خیابان مسجد سید فعالیت می کرد.»
دانشور میگوید: «7 سال داشتم که با دیدن این هنر بر روی پارچههای ترمه که به آن سرمه دوزی می گفتند و جلوه این هنر بر روی فلزات که همان طلاکوبی است، به این حرفه علاقمند شدم وبه شاگردی استاد کوفیگر که مرد بسیار درستکار ومهربان وتلاشگر بود درآمدم. استادی که روزی 18 ساعت کار میکرد. او وسایل ابتدایی کارگاه مثل کوره را هم خودش ساخته بود.»
وی ادامه میدهد: «من از آن زمان تا سال 92 که استادم به رحمت خدا رفت در کنار استاد در این حرفه فعال بودهام و هنوز هم در همان مغازه قدیمیِ یادگار صفرعلی کوفیگر زرکشی را ادامه می دهم.»
حسن دانشور، متولد 1337 این روزها تنها کسی است که هنر زرکشی را نگهداری ونگهبانی میکند. زرکشی هنر تبدیل شمش طلا یا نقره به سیم های باریک به قطر 6 میلیمتر است که از جمله اساس و پایه کار هنرهای سنتی دیگری مثل طلاکوبی وسرمه دوزی هم هست.
او می گوید: «سال های دور که در کنار استاد مشغول به کار بودم، بازار این هنر خیلی گرمتر بود، با چندین شاگرد دیگر صبح تا عصر مشغول بودیم. هنوز هم به این کار علاقمندم اما به علت بیرونقی بیشتر از سه ساعت کارنمی کنم.»
اغلب قدیمی ها ارزش وکیفیت هنر ها را بیشتر می شناختند ودر زندگی با آگاهی بهتری با هنر ارتباط برقرار می کردند. حتی جوانان در انتخاب شغل بیشتر هنرهای سنتی وقدیمی را برمی گزیدند، چرا که صبورتر بودند و باور داشتند که با رنج به گنج خواهند رسید در مقایسه با امروزیها که اکثرا میخواهند خیلی زود به پول برسند.»
یاد دارم در قدیم که ابزار وسایل این حرفه ساده وابتدایی بود، استادان برای تهیه سیم زر بعد از رد کردن آن از حدیده سیم را آنقدر دور کمر خود می پیچیدند که به ضخامت مورد نظر برسد!
او ادامه می دهد: «تجلی عام هنر زرکشی در تابلوهای ترمه وسرمه دوزی است که در فرهنگ قدیمی جهیزیه اصفهانی ها جای داشته است. و یا فرشهای زرین تبریز که هنری منسوخ شده است، یا تندیس ومدالهای طلاکوبی شده هنرمندان وقهرمانان ورزشی. حتی در قدیم نوعی پارچه بسیار زیبا وهنرمندانه به وسیله همین سیم های زر بافته می شده است وامروز بیشتر در تزئین علامتهای مذهبی به وسیله طلاکوبی وهنرسرمه دوزی وگلابتون دوزی دیده می شود.»
استاد دانشور می گوید: «سال های زیادی در این حرفه شاگردی کردم اما هنوز هم خودم را شاگرد مردم می دانم، کارم را دوست دارم چون تنها کسی هستم که این حرفه را تا این زمان حفظ کرده وهنرهای سنتی دیگری هستند که فقط با حرفه من زنده و باقی خواهند ماند.»
وی با وجود تمامی دشواریها به حرفهاش وفادار است. «با آنکه کارم رونق چندانی ندارد و از نظر اقتصادی چندان رضایتمند نیستم اما وقتی میبینم که هنرمندانی در این شهر هستند که فعالیتشان به کار من وابسته است و این هنربه من نیاز دارد به کارم ادامه می دهم.»
بازار خرید زر و سفارش هایی که به من داده می شود یکی کارگاه طلاکوبی کریم امیدی است وکارگاه های طلاکوبی افغانی ها در میدان نقش جهان واستاد شمس علی که در خانه شیخ السلام گلابتون دوزی کار می کنند. والبته تعدادی هم سفارش از کارگاه های سرمه وگلابتون
در تهران.
او در خصوص بی فروغ شدن چراغ هنر اصیل زرکشی در ایران می گوید: «چندین سال است که نمونه های مشابه زرکشی از کشور هند و پاکستان به ایران وارد شده که اغلب در ساختش از طلا و نقره استفاده نکرده اند. جنس آنها یا از پلاستیک های براق وطلایی است یا جنس طلا ونقره بدلی که نوع آلیاژش مشخص نیست که برای سرمه دوزی استفاده می کنند و اصالت هنر سنتی را زیر سوال می برد.»
او معتقد است که به این گونه هنر ها باید توجه بیشتری شود واجازه نداد تا به فراموشی سپرده شود، چرا که ظرفیت اشتغال زایی هم دارد و حتی میبینیم که در دنیای پر رقابت مد، لباسهای زربفت دیگر بار در اروپا اهمیت یافته است.
در خیابان مسجد سید، مغازه کوچک وسنتی زرکشی استاد حسن دانشور از بین صدها فروشگاه جور واجور که توانسته نسل قدیم وجدید کسبه را در کنار هم مشغول کار و فعالیت کند، کاملا شاخص است.
«دهه 30 در اصفهان استاد صفرعلی کوفیگر واستاد حسن فولادگر جزء تنها کسانی بودند که به حرفه زرکشی می پرداختند. استاد فولادگر در بازار بزرگ دروازه اشرف، تیمچه محمد صادق خان کارگاه کوچکی داشت واستاد کوفیگر که خودش شاگرد استاد ابوالقاسم بود، در خیابان مسجد سید فعالیت می کرد.»
دانشور میگوید: «7 سال داشتم که با دیدن این هنر بر روی پارچههای ترمه که به آن سرمه دوزی می گفتند و جلوه این هنر بر روی فلزات که همان طلاکوبی است، به این حرفه علاقمند شدم وبه شاگردی استاد کوفیگر که مرد بسیار درستکار ومهربان وتلاشگر بود درآمدم. استادی که روزی 18 ساعت کار میکرد. او وسایل ابتدایی کارگاه مثل کوره را هم خودش ساخته بود.»
وی ادامه میدهد: «من از آن زمان تا سال 92 که استادم به رحمت خدا رفت در کنار استاد در این حرفه فعال بودهام و هنوز هم در همان مغازه قدیمیِ یادگار صفرعلی کوفیگر زرکشی را ادامه می دهم.»
حسن دانشور، متولد 1337 این روزها تنها کسی است که هنر زرکشی را نگهداری ونگهبانی میکند. زرکشی هنر تبدیل شمش طلا یا نقره به سیم های باریک به قطر 6 میلیمتر است که از جمله اساس و پایه کار هنرهای سنتی دیگری مثل طلاکوبی وسرمه دوزی هم هست.
او می گوید: «سال های دور که در کنار استاد مشغول به کار بودم، بازار این هنر خیلی گرمتر بود، با چندین شاگرد دیگر صبح تا عصر مشغول بودیم. هنوز هم به این کار علاقمندم اما به علت بیرونقی بیشتر از سه ساعت کارنمی کنم.»
اغلب قدیمی ها ارزش وکیفیت هنر ها را بیشتر می شناختند ودر زندگی با آگاهی بهتری با هنر ارتباط برقرار می کردند. حتی جوانان در انتخاب شغل بیشتر هنرهای سنتی وقدیمی را برمی گزیدند، چرا که صبورتر بودند و باور داشتند که با رنج به گنج خواهند رسید در مقایسه با امروزیها که اکثرا میخواهند خیلی زود به پول برسند.»
یاد دارم در قدیم که ابزار وسایل این حرفه ساده وابتدایی بود، استادان برای تهیه سیم زر بعد از رد کردن آن از حدیده سیم را آنقدر دور کمر خود می پیچیدند که به ضخامت مورد نظر برسد!
او ادامه می دهد: «تجلی عام هنر زرکشی در تابلوهای ترمه وسرمه دوزی است که در فرهنگ قدیمی جهیزیه اصفهانی ها جای داشته است. و یا فرشهای زرین تبریز که هنری منسوخ شده است، یا تندیس ومدالهای طلاکوبی شده هنرمندان وقهرمانان ورزشی. حتی در قدیم نوعی پارچه بسیار زیبا وهنرمندانه به وسیله همین سیم های زر بافته می شده است وامروز بیشتر در تزئین علامتهای مذهبی به وسیله طلاکوبی وهنرسرمه دوزی وگلابتون دوزی دیده می شود.»
استاد دانشور می گوید: «سال های زیادی در این حرفه شاگردی کردم اما هنوز هم خودم را شاگرد مردم می دانم، کارم را دوست دارم چون تنها کسی هستم که این حرفه را تا این زمان حفظ کرده وهنرهای سنتی دیگری هستند که فقط با حرفه من زنده و باقی خواهند ماند.»
وی با وجود تمامی دشواریها به حرفهاش وفادار است. «با آنکه کارم رونق چندانی ندارد و از نظر اقتصادی چندان رضایتمند نیستم اما وقتی میبینم که هنرمندانی در این شهر هستند که فعالیتشان به کار من وابسته است و این هنربه من نیاز دارد به کارم ادامه می دهم.»
بازار خرید زر و سفارش هایی که به من داده می شود یکی کارگاه طلاکوبی کریم امیدی است وکارگاه های طلاکوبی افغانی ها در میدان نقش جهان واستاد شمس علی که در خانه شیخ السلام گلابتون دوزی کار می کنند. والبته تعدادی هم سفارش از کارگاه های سرمه وگلابتون
در تهران.
او در خصوص بی فروغ شدن چراغ هنر اصیل زرکشی در ایران می گوید: «چندین سال است که نمونه های مشابه زرکشی از کشور هند و پاکستان به ایران وارد شده که اغلب در ساختش از طلا و نقره استفاده نکرده اند. جنس آنها یا از پلاستیک های براق وطلایی است یا جنس طلا ونقره بدلی که نوع آلیاژش مشخص نیست که برای سرمه دوزی استفاده می کنند و اصالت هنر سنتی را زیر سوال می برد.»
او معتقد است که به این گونه هنر ها باید توجه بیشتری شود واجازه نداد تا به فراموشی سپرده شود، چرا که ظرفیت اشتغال زایی هم دارد و حتی میبینیم که در دنیای پر رقابت مد، لباسهای زربفت دیگر بار در اروپا اهمیت یافته است.