خانه بنکدار،میراث دو قرن روضهخوانی در اصفهان
خانه تاریخی بنکدار، یادگاری از دوره قاجار در مرکز شهر اصفهان است، خانهای که البته از جهت تاریخ و قدمت و پیوستگی برگزاری مجلس روضهخوانی از دو قرن پیش تاکنون و در ایام محرم، بین مردم شهره است. معنویت ویژه این خانه را چندین نسل از اصفهانیهای اصیل درک کردهاند و همچنان به شرکت در مجالس عزاداری این خانه مقیدند.
شیما خزدوز: تا به امروز نزدیک دو قرن است که خانه قجری بنکدار را مردم میشناسند. روایتهای پررمزوراز و اعجازهایی که با باورهای مردم این شهر گرهخورده است. خانه تاریخی بنکدار در قلب شهر اصفهان و در قلب باورهای معنوی و مذهبی اصفهانیهای اصیل جای دارد. این خانه از ضلع شرقی به کوچه گرک یراق خیابان حکیم و از ضلع غربی به کوچه رشتیها در چهارباغ پایین منتهی میشود.
معماری اصیل خانه بنکدار از پنجدریها و شیشههای رنگی و گچبری زیبا و اتاقهای تودرتو، همراه با چهاردر ورودی و معنویت و اصالتی که آن را زبانزد کرده درآمیخته است.
«سنه 1228، آقا سید حسن بنکدار که از تجار بازار بزرگ اصفهان بود و بیشتر بنا بر رسوم قدیمی جلسات هفتگی روضهخوانی در منزل و البته در سرای گلشن بازار را برگزار میکرد، قصد میکند خانهای خریداری کند، ویژه برگزاری محافل روضهخوانی ایام محرم.»
«مشهدی میرزاعلی که پیشکار ظلالسلطان بوده خانهاش را برای این کار به وی پیشنهاد میدهد و او پیشنهاد خرید این خانه را با او در میان میگذارد؛ اما مشهدی بهشدت از این موضوع برانگیخته و ناراحت میشود و سید حسن بنکدار را با بیاحترامی و بدخلقی از خانهاش میراند.»
«گویا همان شب بانویی نورانی به خواب مشهدی علی میرزا میآید و خطاب به او میگوید؛ وای بر تو، کسی که قصد برپایی مجلس روضهخوانی ما را داشت را دلشکسته از این خانه راندی! مشهدی علی میرزا، از خواب بیدار میشود و شبانه نزد آقا سید حسن بنکدار میرود، حلالیت میطلبد و خانه را به او میبخشد و در عوض بخشیدن خانه از او قول میگیرد که هرسال خود سید حسن و نسل در نسل فرزندانش محفل روضهخوانی را در این خانه برپا کنند.»
اینها گفتههای سید فرهاد بنکدار از نوادگان خاندان بنکدار است که از اواخر دهه 70 تاکنون تولیت این موقوفه را به عهده دارد. وی ادامه میدهد: «172 سال است که در این خانه، مجلس عزاداری امام حسین(ع) برپاست. بارزترین اعجاز آن، قدمت این محفل است. از دوره قاجار که جد ما، آقا سیدحسن، چراغ این موقوفه را روشن کرده تا به امروز پنج نسل خادم آن بودهایم.»
فرهاد بنکدار ادامه میدهد: «آقا سیدحسن حدود شصتساله که بوده در این مجلس و در روز عاشورا فوت میکند و بعد از وی، خادمی این خانه به ترتیب به سیدمرتضی بنکدار، سیدمهدی بنکدار، سیدجواد بنکدار و بنده محول شده است.»
بنکدار میافزاید: «در طول سالیان، بسیاری از روحانیون قدیم اصفهان ازجمله آیت ا... معزی، آیت ا... یوسفزاده، حاجآقا ابطحی و حاجآقا رحیم ارباب در مجالس این خانه واعظ و پیشنماز بودند و آرشیو صوتی کاملی بهعنوان اسناد تاریخی از روضهخوانیها و سخنرانیهای روحانیون در دهههای مختلف این خانه ضبط و نگهداری شده است.»
آنچه اما در نگاه نخست در حوالی این خانه به چشم میآید، صفهای طولانی مردم برای ورود به خانه از چهاردر ورودی آن است. چندین خادم بالباسهای همشکل در حال هدایت زنان و مردان به داخل خانه هستند.
ده روز نخست ماه محرم، صبحها هنوز آفتابپهن نشده، هیاهو و ولولهای در کوچههای اطراف خانه بنکدار برپاست. حدود 100 نفر در صف یکی از ورودیهای خانه ایستادهاند تا بلکه چندنفری از خانه بیرون بیایند و آنها بتوانند وارد شوند.
ازدحام جمعیت اما باعث شده که عدهای هم به نشستن در کوچه اکتفا کنند و مشغول گفتن صلوات و ذکر و خواندن دعا و باشند. بانوی سالخوردهای که توان ایستادن در صف را ندارد از خادمین درخواست میکند که اجازه دهند خارج از صف وارد خانه شود. او میگوید: «از کودکی، هرساله به این مجلس آمدهام. حتماً هم باید چند قدم هم که شده وارد خانه شوم تا این عزاداری به دلم بنشیند، این خانه متبرک است.»
بتول که زن میانسالی است هم میگوید: «از قدیم با مادر و مادربزرگ به این مجلس عزاداری میآمدیم و بسیاری از حاجاتمان را هم در این خانه گرفتهایم.»
او ادامه میدهد: «اینجا، حین صرف هر خوراکی مثل چای و پولکی و نان قندی، حاجتمان را در دل زمزمه میکنیم و سال بعد که حاجتروا شدیم از همان خوراکی، مقداری تهیه و در همین مجلس بین مردم تقسیم میکنیم!»
«قدیمترها تنها رسم بود که استکان و نعلبکی چای که اینجا صرف میکردیم را بهعنوان گرو با خودمان به منزل میبردیم و بعد از حاجتروا شدن یک دست استکان و نعلبکی به این خانه اهدا میکردیم.»
طاهره خانم هم که از قدیمیهای این محله است درباره این خانه میگوید: «شنیدیم که یک سال یکی از بانیان تصمیم میگیرد مجلس را برگزار نکند اما صبح اول محرم وقتی به خانه سر میزند، متوجه میشود که تدارکات مجلس مثل سالهای قبل فراهمشده، وسایل آماده برگزاری روضه است و حتی چای هم دم شده است!»
روایت و حکایتهای عجیب پیرامون این خانه قجری ممکن است در عامه مردم تا حدودی نیز جنبه مبالغه به خود گرفته باشد اما اینکه پاکی و نیت و خلوصی که دهههاست در این خانه زیبا جریان دارد، آن را به مکانی با قداست در این شهر بدل کرده است.