رضا عباسی را پایهگذار مکتب اصفهان، سنتشکن و تجددگرا میدانند و سادگی، وجود کمترین عناصر و توجه به کیفیت بهجای کمیت پیام از دیگر ویژگیهای آثار او است.
اصفهان امروز، اصغر جوانی*: رضا عباسی در دوره شاهعباس صفوی درزمینه نسخهنگاری و تصویرگری کتاب فعالیت کرده و دیوارنگاری کاخ چهلستون و طراحی پارچه کارخانههای نساجی اصفهان و کاشیهای کارگاههای کاشیپزی اصفهان هم به عهده او بوده است. تکبرگنگاریهای این نقاش مهم دوره صفوی هم اهمیت زیادی دارد، چراکه هنر، رسانهای است برای فلسفیدن و اندیشیدن و از آثار هنرمندان میشود شیوه اندیشیدن ویژه آنها را استخراج کرد. پرتره رضا عباسی را معینالمصور، یکی از شاگردانش کشیده و پنج سال بعدازاین اثر هم یک نمونه دیگر از پرتره او را تصویر کردند. عباسی به خاطر پختگی هنریاش در ابتدای جوانی به دربار صفویه در قزوین دعوت و بعد در دربار آنها در اصفهان ادامه فعالیت داد. شاهعباس به او ارادت داشت و لقب «عباسی» به این نقاش اعطا کرد. پس از مدتی فعالیت در دربار، عباسی طی یک دوره دهساله از دربار دوری میگزیند و پسازآن، دوباره به دربار برمیگردد. در این دوره بازگشت دوباره در نسخهنگاریهای آثار او، میتوان
نشانههای حمایت مالی دربار را دید. او در این آثار با امضای عدد 5 که جمع ارقام عدد حاصل از حروف ابجد نام او است، اعلام میکند که «من همان آقارضا هستم». امضاهای متنوع و نامهای مختلف رضا عباسی در این نشانها، باعث اختلافنظر درباره آثار او شده، بهطوریکه بعضی اعتقاددارند چند رضا عباسی نقاشی داشتهایم. این در حالی است که هفت سند وجود دارد که نشان میدهد یک رضا عباسی بیشتر نداشتهایم که نامها و رقمگذاریهای مختلف داشته است. رقمزنیها و یادداشتهای شاگردهای او در برخی تکبرگهایش هم وجود یک رضا عباسی را تأیید میکند. باوجود تنوع امضاهای رضا عباسی، میشود از لرزش قلم، نوع خط و ارزشهای سبکشناختی ویژه او به یکی بودن نقاش همه این آثار پی برد. آثار رضا عباسی در تکبرگها، سبک خاص خود را داشتهاند. خلاقیت در مضامین اجتماعی، یکی از ویژگیهای این آثار بودند، چیزی که تا قبل از رضا عباسی و مکتب اصفهان در نقاشی ایران با این جدیت مطرح نبوده است. از مؤلفههای بارز نقاشی ایرانی، دورگیریها و قلمگیریهای ویژه آن است و رضا عباسی در کمیت و کیفیت کاربرد خطوط در نقاشی و طراحی خلاقیت داشته که باعث ایجاد بافت و تندی و کندی
در آثار او شده است. رنگهای آثار او شفاف است و عباسی به ابداع نوعی پیکرهنگاری متناسب با ذائقه زیباییشناسی و جریان فکری زمان خود هم کمک کرده، شیوهای که از فلسفه الهی ملاصدرا در آن دوره اصفهان هم تأثیر گرفته و توازن صورت و معنا یکی از نتایج این تأثیر است. ایجاز و سادگی در فضای نقاشی و سبکی و سیالیت عناصر از دیگر ویژگیهای آثار او است. تغییر در محتوا از طریق موضوع دادن به لایههای عمیق نقاشی و تناسب در ابعاد محدود را هم میتوان در نقاشیهای او دید. نوعی رقمزنی جدید هم در آثار رضا عباسی و شاگردان او ظهور میکند که در آن، هنرمند در کنار اشاره به زمان پایان خلق اثر، بهنوعی تاریخنگاری هم دست میزند. برای مثال معینالمصور، شاگرد رضا عباسی در رقمزنی یک نگاره به این اشاره میکند که در آن زمان در دروازه دولت اصفهان برف باریده بود و هیزم با چه قیمتی فروخته میشد و در همان زمان، شیری صورت بچهای را چنگ انداخته بوده است.
رضا عباسی را پایهگذار مکتب اصفهان، سنتشکن و تجددگرا میدانند و سادگی، وجود کمترین عناصر و توجه به کیفیت بهجای کمیت پیام از دیگر ویژگیهای آثار او است. او فردی درونگرا و عقلگرا است، آثار هنری واضح و بدون پیچیدگی دارد و تأثیر عقل بیش از احساس در آثارش دیده میشود که غلبه خط بر رنگ در آنها، یکی از نشانههای این روحیه او است. رضا عباسی از نوجوانی زیر نظر صادقیبیگ در دربار صفوی در قزوین شروع به کار کرد و پس از پیشرفت او، نوعی رقابت بین شاگرد و استاد شکل گرفت.
تحولات فکری رضا عباسی تحت تأثیر حکمت متعالی ملاصدرا است. او در آثارش به دنبال متوازن کردن عالم معنا با عالم ماده است و حالات پیکرههای او متناسب با پیکرههای واقعی است و بیان حالات درونی را هم میتوان در آنها دید. پیکرههای آثار او، نگاهی به بیرون از محدوده کادر دارند و منتظر یک فرد غایب هستند و شاخه گل، کتاب یا ظرفی در دست گرفتهاند. آثار او باوجود واقعی بودن، فراواقعی و متناسب باسلیقه زیباشناختی عصر او است. طراحی تکپیکرههای رضا عباسی، اریب و سیال است، او چهرهنگاری ویژه خود را ازلحاظ رنگگذاری دارد و طراحی تناسبها را هم در کادر تغییر میدهد. امضاهای اولیه او، القابی مثل «مشقهرضا» بوده که ظرافت و شاعرانگی رنگ و خط را میتوان در آنها دید.