به یاد جلفای قدیم و مردمانش

من ارمنی هستم و از بچگی در جلفا زندگی می‌کردم. نیم‌قرن پیش، 95 درصد اهالی این محله، ارمنی بودند، مغازه­ ها هم مثل الآن بوتیک و رستوران نبود و بیشتر خانه بود.

اصفهان امروز، زاوو طوروسیان: من ارمنی هستم و از بچگی در جلفا زندگی می‌کردم. نیم‌قرن پیش، 95 درصد اهالی این محله، ارمنی بودند، مغازه­ ها هم مثل الآن بوتیک و رستوران نبود و بیشتر خانه بود. اهالی هم اگر می­ خواستند خرید کنند و لباس بخرند، به آن‌طرف شهر و سمت چهارباغ می ­رفتند.

وقتی می­ خواستیم برویم چهارباغ، می ­گفتیم «برویم شهر». چون جلفا آن روز جدا از اصفهان بود. الآن 90درصد اهالی جلفا، غیر ارمنی هستند. مهاجرت ارمنی­ های جلفای اصفهان به‌ویژه از سه دهه پیش ‌سرعت گرفت و این موج مهاجرت همچنان به قوت خود باقی است. الآن اکثر یا دارند می ­روند ارمنستان یا اروپا. ارمنی­ های این محله به علت مشکل اقتصادی از ایران نمی­ روند، چون اغلب مغازه­ دار و کارخانه­ دار هستند و وضع مالی ­شان بد نیست.

آن سال­ ها، باشگاه ارامنه در کوچه کلیسای وانک بود که حالا رستوران شده، آن موقع اکثر ارامنه می ­آمدند باشگاه و هم بازی می­ کردند و هم رستوران می ­رفتند. تفریح دیگر ارامنه آن سال­ ها این بود که به طبیعت گردی و شکار به خارج از شهر می­ رفتند.

مدارس نوین ارامنه جلفا حدود 120 سال پیش تأسیس شد. دو مدرسه معروف کانانیان و کاتارانیان در آن روزگار بود و به مدرسه ابتدایی فعلی هم آن روزها می‏ گفتند «مدرسه مرکزی».

در دوران پهلوی دوم، نام مدارس ارامنه عوض شد و اسم ­های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان شاه­ عباس کبیر بر روی آن ­ها گذاشتند. بعد از انقلاب دوباره اسم ­های قبلی را روی مدرسه ­ها برگرداندند و فقط اسم مدرسه ابتدایی شد «آرمن».

حالا مدرسه کاتارانیان، پسرانه و مدرسه کانانیان، دخترانه است. سال­ هایی که من مدرسه می­ رفتم، در کلاس­مان دو هم ­محله ­ای مسلمان هم داشتیم که برخلاف ما، مجبور نبودند زبان ارمنی بخوانند.

ارمنی­ های جلفا در گذشته خیلی اهل هنر بودند و وسایل موسیقی می­ ساختند و تارساز، جواهرساز، طلاساز و نقره ­کار در میان آن­ ها بود و تارهای کسانی مثل یحیی تارساز، اوانس یا ملکوم در ایران معروف بود. موسیقی ارامنه زبانزد بود، ولی الآن از آن دوره اوج پیشین فاصله گرفته است.

نقاشی آبرنگ سبک جدید را هم ارامنه در ایران پایه­ گذاری کردند، کسانی چون استاد سمبات درکیورقیان، استاد یرواند نهاپطیان و استاد یساعی شاجانیان.

بافتنی و قلاب­ دوزی زنان ارمنی هم خیلی خوب بود و البته فرش ارامنه منطقه چهارمحال و بختیاری. ولی دیگر کسی فرش نمی­ بافد و آلات موسیقی نمی­ سازد. در نقاشی هم کسی چندان کار جدی نمی­ کند، به­ جز تعدادی از خانم­ ها و بچه ­های ارمنی.

تئاتر را هم در ایران ارامنه شروع کردند و 130 سالی هست که دارند تئاتر کار می­ کنند. ارمنی ­های اصفهان، تئاتر را در این شهر پایه­ گذاری کردند و اکنون دارد کتابی هم در این زمینه چاپ می­ شود.

در این سال­ ها اکثر ارامنه دارند از جلفا می ­روند و بافت جمعیتی مردم این منطقه دارد عوض می­ شود و از محلات دیگر می­ آیند در آن ساکن می‌شوند. شاید به خاطر زیادشدن جمعیت محله، ارمنی­ها فکر می­ کنند اینجا دیگر جای زندگی نیست و از آن می­ روند.

جواهرسازی، طلاسازی و نقره ­کاری در ایران را هم ارمنی ­ها شروع کردند و آن­قدر کارشان خوب بود که تخت پادشاهی درست می­ کردند، می ­فرستادند روسیه. خانه‏ های دوره صفوی و قاجاری ارامنه هم از نظر ساختاری و سیستم گرمایشی و سرمایشی خیلی معروف بود و نقاشی­ های زیبایی بر دیوارهایش داشت. سنگ­ های 200 ساله قبرستان ارامنه هم آن­ قدر دقیق سنگ ­تراشی شده که به نظر نمی­ آید با دست‌خالی و بدون دستگاه کارشده باشد، به­ ویژه ­که تراشیدن سنگ ­های ایران خیلی سخت است. پایه­ گذار عکاسی هم در ایران عمدتاً ارامنه بودند و اولین دستگاه­ های چاپ هم توسط ارامنه به اصفهان آمد و اولین نشر کتاب­ چاپی هم توسط ارامنه جلفای اصفهان انجام شد.

شهروند از اهالی جلفا

ارسال نظر