درباره گورو

«كازوئو ايشي‌گورو» که روز جمعه جایزه ادبیات نوبل امسال را دریافت کرد نخستين‌بار در ایران توسط جعفر مدرس صادقي، نویسنده و مترجم برجسته اصفهانی به ادبیات فارسی معرفی شد. وی داستان «شام خانوادگي» از ايشي‌گورو را در مجموعه داستانی از نویسندگان معاصر اروپایی ترجمه کرد؛ اما اعتبار عمده برای شناسایی گورو را باید به نجف دریابندری، مترجم چیره‌دست و صاحب سبک اهل آبادان داد. در اصفهان که مشتاقان ادبی فراوان دارد، آخرین اظهارنظرها درباره گورو نیز قابل‌تأمل است.

سعید آقایی/اصفهان امروز: نوبل ادبیات 2017 به «ایشی‌گورو» تعلق گرفت. کازوئو ایشی‌گورو نویسنده انگلیسی ژاپنی‌تبار است که ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی به دنیا آمد و در شش‌سالگی وطنش را ترک کرد. او هنگام بحث درباره میراث ژاپنی و تأثیر آن بر تربیتش می‌گوید: ‌«من کاملاً مثل انگلیسی‌ها نیستم، چون پدر و مادری ژاپنی در خانه‌ای ژاپنی‌زبان مرا بزرگ کرده‌اند. پدر و مادرم فکر نمی‌کردند که قرار است مدتی به این بلندی در این کشور زندگی کنیم. آنها احساس مسئولیت می‌کردند که ارتباط مرا باارزش‌های ژاپنی حفظ کنند. من پیشینه‌ای متمایز دارم. جور دیگری فکر می‌کنم و دیدگاه‌هایم اندکی با بقیه فرق دارد.» وی در مصاحبه‌ای به سال ۱۹۹۰ نیز می‌گوید:‌ «اگر اسم مستعاری انتخاب می‌کردم و کس دیگری پیدا می‌کردم که از عکسش به‌جای عکس خودم استفاده کنم، مطمئنم کسی به ذهنش نمی‌رسید که بگوید این آدم مرا یاد فلان نویسنده ژاپنی می‌اندازد.»

باهم نگاه چند نویسنده اصفهانی را درباره این نویسنده و جایزه نوبل 2017 دنبال می‌کنیم:

مرضیه کهرانی می‌گوید: «ماندگاری یعنی اینکه یک نفر سال‌ها در ذهن تو زندگی کند؛ یعنی اینکه طوری کسی را بشناسی که انگار با او زندگی کرده‌ای و لحظه‌به‌لحظه شناخته باشی‌اش. سال‌ها پیش، «بازمانده روز» از ایشی‌گورو را خواندم. سال‌هایی که هنوز برنده جایزه نوبل ادبیات نشده بود و در فکرم هم نبود که روزی اسمش را بخوانم به‌عنوان برنده این جایزه. بازمانده در ذهنم ماندگار شد و وقت و بی‌وقت یادش بودم و به دیگران معرفی‌اش می‌کردم. تا اینکه سریال انگلیسی دانتون آبی را کشف کردم. بازمانده آن روزهای ایشی‌گورو را دیدم که در این سریال تکرار شده و نفس می‌کشد. بازمانده ایشی‌گورو، من را که اصلاً اهل تماشا نیستم؛ مشتاق کرد این سریال را ببینم و سرکی هم بکشم به بازمانده همان روزها. با هر حرکت کارسون دانتون آبی، آفریده ایشی‌گورو در ذهنم می‌رقصید و من ذوق‌زده این تماشا می‌شدم. مگر ماندگار جز این است که حتی با همسان‌هایش ذوق کنی، آن‌هم بعد از چندین سال؟ وقتی‌که از ذوق‌زدگی‌های نوجوانی فاصله گرفته باشی؟ مگر نوبل را به ماندگارها نمی‌دهند و مگر نوبل، ماندگارها را ماندگارتر نمی‌کند؟ ایشی‌گورو با همه بازمانده‌هایش، ماندگارتر شد.»

رضوان نیلی پور که داستان «شام خانوادگی» را خوانده معتقد است که داستان چندان متفاوت نبود. هسته مرکزی داستان پدری خشن و دیکتاتور را نشان می‌داد که رفتارش باعث شده بود صفا و دوستی در کانون خانواده از بین برود. گاهی از نویسندگان ایرانی آثاری خلق می‌شود که در تأثیرگذاری و ماندگاری حیرت‌انگیز است. این نویسنده‌ها معمولاً بی‌حاشیه و بی‌هیاهو نشسته‌اند و کارشان را انجام می‌دهند، بدون آنکه جاروجنجال به پا کنند. گاهی شده که مخاطبین این‌ها سال‌ها آثارشان را بخوانند اما اگر این نویسنده را توی خیابان ببینند، نشناسندش. همین‌ها هستند که آثاری شگرف و تأثیرگذار و ماندگار خلق می‌کنند و چه‌بسا اگر این آثار ترجمه‌شده و کاندیدای جایزه نوبل ادبیات شود، حتماً برنده خواهد شد.

سعیده سیاحان می‌گوید: «اگر جایزه نوبل ادبیات را به‌عنوان مهمترین اتفاق فرهنگی دنیای ادبی در جهان به‌حساب آوریم، این اتفاق مهم در سال 2017 با سپاس از ژاپن به انگلستان رسید. کازئو ایشی‌گورو تباری ژاپنی دارد، نامش نیز به‌شدت ژاپنی‌ست و اطلاعات می‌گوید به معنای سنگ و سیاه است. گورو در سال 1954 در ژاپن به دنیا آمده، اما سهم موطنش در زندگی و آثارش تنها پنج سال زندگی و دو اثر داستانی‌‌ست. ایشی‌گورو در سال 1960 همراه با خانواده به انگلستان مهاجرت می‌کند، در این سرزمین نضج می‌یابد و در این سرزمین و بافرهنگ آن به بالندگی و نویسندگی می‌رسد. بیشتر آثار او اگر نامش را در نظر نگیریم بیان فرهنگ و روابط انگلیسی‌ست. نگاه و تأمل در آثار داستانی ایشی‌گورو زمان و مجالی مفصل می‌خواهد که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست.» سیاحیان ادامه می‌دهد: «حال که یک‌صد و چهاردهمین نوبل ادبیات به نویسنده‌ای از ژاپن رسیده است آن‌هم با توجه به حضور پررنگ یک ژاپنی دیگر در صف دریافت جایزه بزرگ نوبل ادبیات یعنی هوراکی موراکامی، همینطور حضور و نقش پررنگ نویسندگان دیگری همچون کوبه‌آبه و یاسوناری کاواباتا در دنیای ادبیات داستانی جهان، می‌توان به این نتیجه رسید که پیشرفت نویسندگان فراملیتی در خاور دور، خاصه در کشور ژاپن، به نقطه‌ قابل‌تأملی رسیده است. گرچه موراکامی داستان‌نویس هموطن ایشی‌گورو امسال نیز نتوانست جایزه نوبل را از آن خود کند، اما این اتفاق نشان داد آفتاب در سرزمین آفتاب تابان تلألویی به وسعت جهان یافته است.»

مسعود سینایی فر: از روايت خود غافلگيري در آثار ایشی‌گورو سخن می‌گوید: «من كار ایشی‌گورو را تقریباً بيست سال پيش خواندم؛ و اتفاق خوبي كه براي گورو در فارسي می‌افتد اینكه دريابندري بزرگ بازمانده روز را با نهايت سلاست و رواني به فارسي ترجمه كرده که واقعاً ترجمه شاهكاري است. روايت در آثار ایشی‌گورو خود غافلگیری است. تمام خوانش‌هاي كلاسيك را به چالش می‌کشد. اين نويسنده انگلیسی‌زبان، متعلق به نحله‌ای است از نوشتن با عنوان نويسندگان پسا استعماري مثل وي. اس.نايپل پورتوريكويي كه به انگليسی مي‌نويسد. فيلم زيبايي از آن با بازی‌های حیرت‌انگیز آنتوني هاپكينز و اما تامپسون به كارگرداني كارگردان شهير انگليسي جيمز آيوري ساخته‌شده است؛ و البته نوبل بازهم كوندراي بزرگ را نديد و ديگر نوبل با انتخاب‌هاي عجيب غريبش دارد از اهميت می‌افتد. جایزه‌های صرفاً ادبي مثل بوكر اعتبارشان دارد بيشتر از نوبل می‌شود.»

*سید امید نقیبی نیز که این انتخاب را در ادامه انتخاب‌های شگفت کمیته نوبل می‌داند، می‌گوید: «از سال 1901 که جایزه نوبل کارش را شروع کرد، کمتر از 120 نویسنده توانسته‌اند به این جایزه ادبی مهم که معتبرترین جایزه ادبی دنیاست، دست پیدا کنند. هرساله نام‌های زیادی مطرح می‌شوند اما گاهی از دل این جایزه اتفاقاتی بیرون می‌زند که همه را شگفت‌زده می‌کند. مثل جایزه نوبل ادبیات پارسال که به باب دیلن خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی رسید و با واکنش‌ها و انتقادات بسیاری همراه بود. جایزه نوبل جایزه دستاورد یک‌عمر از نویسنده‌ای است و به اثر خاصی از نویسنده تعلق ندارد و در پیش‌بینی قبل از اعلام نتیجه معمولاً هاروکی موراکامی ژاپنی و میلان کوندرا اهل چک نزدیک‌ترین‌ها هستند! معروف‌ترین رمان برنده نوبل امسال یعنی «باقیمانده روز» به اعتقاد خیلی‌ها رمان خوبی است. کسی که از شش‌سالگی در کشور انگلستان زندگی کرده و به قول «نجف دریابندری» توانسته از بیرون به زبان انگلیسی راه پیدا کند و چون یک ناظر بیرونی است، ظرافت‌های زبان را به‌خوبی درک کرده و آن را به کار می‌برد، در این رمان کارکردهای مفیدی از زبان در متن کشیده است و رمان، تصویرسازی‌های خیلی خوبی دارد و در به وجود آوردن لحن، استادانه عمل شده است. طنز زیرپوستی کارش جذاب است، طنزی که در بیشتر آثار نویسنده ازجمله داستان کوتاه‌هایش نیز دیده می‌شود.»

ارسال نظر