تئاتر اصفهان؛ نگاهی به یک سال خاص

تا اواخر خردادماه سالی که گذشت، به منوال همه این سال‌ها، کم‌وبیش تئاترهایی اجرا شد که بیشتر شبیه نفس کشیدن یک‌مرده بود تا حیات واقعی‌اش اما از اوایل تابستان، جامعه هنری اصفهان با یک وارونگی کمتر دیده‌شده طی سال‌های اخیر مواجه شد.

اصفهان امروز، میثم کیان: خیلی دور از واقعیت نیست که شهرهای دور از پایتخت کشور، فواصلی از روزهای سال را بدون تئاتر بگذرانند. این امر به‌قدری در شهرهای کوچک و بزرگ ایران‌زمین، عادی است که تبدیل به یک عادت همیشگی شده و انگار قرار است همه نگاه‌ها تا ابد به تهران باقی بماند. این اتفاقی است که در حال حاضر در کشورمان رخ‌داده است. جایگاه تئاتر به‌قدری اصیل و بکر است که هیچ مرکزیتی ندارد و ممکن است حتی در یکی از شهرهای کوچک سیستان یا نقطه‌ای دورافتاده در استان کردستان هم به بهترین شکل ممکن اتفاق بیفتد. شاید بتوان سینما را محدود به یک منطقه یا جغرافیای خاص کرد، ولی تئاتر متفاوت‌تر از این حرف‌ها است. همان نقاط دورافتاده را در نظر بگیرید، مواجه‌شدن دو انسان یعنی مخاطب و هنرمند اجراکننده در حین اجرا، خیلی سخت نیست و به‌راحتی قابل‌تصور است، حتی در دورافتاده‌ترین مکان‌ها این اتفاق خواهد افتاد. تمام این‌ها را گفتم که به وضعیت متناقض تئاتر اصفهان بپردازم، ولی این بار نه از زاویه دید مشکلات همیشگی که انگار قرار است تا ابد گریبان‫گیر تئاتر و هنرمندانش باشد. شاید بتوان نام این مشکل را شهرستانی بودن گذاشت. لفظی که این روزها که در آستانه اجرای نمایشی در رشت هستم، بارها شنیده‌ام، حتی زمانی که نمایشی از تهران در اصفهان اجرا می‌شود.

این لفظ از جهت‌های مختلف بار منفی دارد. هنرمندان مختلف شهر دائماً در فکر پیشرفت کارشان یا غم نان هستند و آن‌وقت اتفاق‌های زیادی را از طریق رسانه‌ها در تهران رصد می‌کنند. در یک قیاس ساده، هنرمند خود را از قافله عقب می‌بیند و تمام تلاشش را بی‌حاصل می‌پندارد و یا به هجرت به شهر بزرگ فکر می‌کند یا درجا زدن در مکان فعلی را انتخاب می‌کند. بگذریم.

فارغ از بحث شهرستانی بودن یا نبودن هنر تئاتر در شهرمان، بهتر است اتفاقات تئاتری امسال را مرور کنیم و این سؤال را از خودمان بپرسیم که آیا چنین تفکیکی، حقیقت دارد یا نه!

تا اواخر خردادماه سالی که گذشت، به منوال همه این سال‌ها، کم‌وبیش تئاترهایی اجرا شد که بیشتر شبیه نفس کشیدن یک‌مرده بود تا حیات واقعی‌اش. از اوایل تابستان، جامعه هنری اصفهان با یک وارونگی کمتر دیده‌شده طی سال‌های اخیر مواجه شد. شهری که گاهی اوقات چند ماه هیچ تئاتری به خود نمی‌دید، ناگهان درزمینه اجرای تئاتر فعال‌تر شد، به‌طوری‌که دو مرکز اصلی تئاتر یعنی مجتمع فرشچیان و تالار هنر و گاهی اوقات سالن سوره بدون انقطاع و حتی به‌صورت سئانس‌های متوالی، رنگ تئاتر به خود گرفت. تغییر مدیریت‌ها، هوشمندی بعضی مسئولان و پا به عرصه گذاشتن هنرمندان تازه‌نفس نسل جوان، چند دلیل عمده این اتفاق بود. اتفاقی که تا همین روزهای آخر سال هم امتداد داشت و ای‌کاش سالیان متمادی ادامه‌دار باشد. تعداد نمایش‌های اجراشده در طول نه ماه اخیر به‌قدری بود که هنرمندان تئاتر شهر که اکثراً مخاطبان ثابت کارهای دوستانشان بودند، نیز نتوانستند به دیدار کارهای دوستان خود بروند. مجتمع فرشچیان در روزهای آخر تیرماه آمارهایی ارائه می‌داد که نشان از بالقوه بودن مخاطبان شهر اصفهان داشت. هزار نفر طی یک‌شب در سالن‌های مختلف مجتمع فرشچیان به تماشای تئاتر نشستند. این‌یک اتفاق خوب برای هنر شهر اصفهان است و شاید هم یک واقعیت باشد که سعی کرده‌ایم آن را فراموش کنیم، چیزی که هنر تئاتر لازم دارد، استمرار اجراها است، بدون دغدغه‌های دست و پاگیر. آن‌وقت است که هنرمندان حقیقی و مخاطبان فرهنگ‫دوست حقیقی سر برمی‌آورند. این استمرار، احتیاجی به پول‌های کلان، سالن‌های مجلل و سیاست‌های سخت‌گیرانه ندارد. تئاتر، تئاتر است، وجود دارد، در همه ما و وقتی باشد و حضورش لمس شود، مردم به‌طرف آن کشیده می‌شوند، جذبش می‌شوند و مسیر زندگی‌شان را با آن طی می‌کنند. این‌ها خیلی ساده هستند و احتیاجی به برنامه‌ریزی‌های کلان فرهنگی یا القای مفاهیم زورکی و حمایت‌های مالی ندارد. این‌ها مسئله ساده‌ای است، وقتی بدانیم شهری با عظمت فرهنگی و هنری مثل اصفهان، با این چندمیلیون نفر جمعیت و با وجود مشکلات ریزودرشت اقتصادی، جمعیتی بزرگ از مردمان هنردوست در دل خود دارد و فارغ از بحث شهرستانی و مهجور بودن می‌تواند تئاترهای بیشتری به خود ببیند و شاهد رشد بیشتری باشد. امیدوارم در سال جدید هنرمندان تئاتر، فارغ از حاشیه‌های ریزودرشت و مردمان هنردوست شهرمان، فارغ از مشکلات اقتصادی، دوباره و دوباره به این ارتباط قوت دهند تا بازهم شاهد اتفاق‌هایی ازاین‌دست باشیم. به امید آن روز.

هنرمند تئاتر


ارسال نظر