محمود احمدینژاد؛ رخبهرخ با علی لاریجانی
میخواهد در سیاست بماند؛ هر طور که شده. او اما برای این خواستهاش فقط یک راه بلد است؛ «دو قطبی سازی». بارها از این تاکتیکش نتیجه گرفته، همین هم هست که این بار هم دست به دامان تاکتیک قدیمی شده. همه نقشه او این است: «رخ به رخ لاریجانی شدن».
نامه نیوز : میخواهد در سیاست بماند؛ هر طور که شده. او اما برای این خواستهاش فقط یک راه بلد است؛ «دو قطبی سازی». بارها از این تاکتیکش نتیجه گرفته، همین هم هست که این بار هم دست به دامان تاکتیک قدیمی شده. همه نقشه او این است: «رخ به رخ لاریجانی شدن».
بازی را هم از سطح بالا آغاز کرده؛ یک نامه به برادر علی لاریجانی که رئیس قوه قضائیه است نوشته و همه آنچه تحریر کرده را هم در قالب یک مصاحبه تصویری بیان کرده است. گفته که: «اگر آقای علی لاریجانی میخواهد از اینجانب به شما شکایت کند آزاد است ولی چرا باید نام مجلس را وارد این ماجرا کند. این عمل خلاف قانون اساسی چگونه قابل توجیه است و آیا نباید مورد پیگرد قضائی قرار گیرد؟ معلوم است وقتی با بنده و همکارانم که مدیران ارشد نظام بودهایم چنین رفتار میشود، چگونه عموم مردم میتوانند به احقاق حق خود امیدوار باشند. متأسفانه این رفتاری است که توسط عدهای، بیمحابا در دستگاه قضائی جاری میشود و از موجبات اصلی نارضایتی عمومی از نظام جمهوری اسلامی شده است. شنیده میشود که اخوی حضرت عالی، جناب آقای علی لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را دارند و مهمترین مانع در این راه را بنده و همکاران بنده تلقی میکنند.»
کار اما به اینجا ختم نشده است، علیاکبر جوانفکر از معدود حواریون باقیمانده در کنار او نیز به میدان آمده است. حرف جدیدی نزده؛ همانی را گفته که محمود احمدینژاد گفته بود. او اظهار داشته «من بر این باورم که تحرکات اخیر آقای علی لاریجانی، از برنامهریزی وی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری حکایت میکند. بنابراین بهنظر من تنها کسی که قاطبه مردم و بر اساس تجربه او را شایسته چنین جایگاهی میدانند، دکتر احمدینژاد است! کاملاً واضح است که ایشان را سد راه خود تلقی میکند.»
اکنون سئوال مهم این است؛ محمود احمدینژاد دقیقاً چه چیزی در ذهن دارد؟ آیا او شانسی برای بازگشت دارد؟ آیا اگر ساختارهای قدرت رسمی هم مجالی تازه به او دهند جامعه با او همراهی خواهد کرد؟
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در همین زمینه می گوید: «فکر نمیکنم فرصتی دیگر برای ایشان در حوزه ریاست جمهوری باشد. خودشان هم این مسئله را میدانند. نه ایشان توسط مراجع ذیصلاح تأیید خواهند شد و نه مردم نسبت به ایشان اقبال دارند. به نظرم این نوع صحبتها صرفاً جنجالهای سیاسی است که قصد دارند توسط آن خود را مطرح کنند.»
وی در ادامه افزود: «بالاخره مراجعی هستند که قانوناً رد یا تأیید [صلاحیت نامزدها] میکنند. ولی من خودم به شخصه با توجه به عملکردی که از ایشان شاهد بودیم و ضربهای که به مردم زدهاند، [ایشان را] تأیید نمیکنم. اما علیالقاعده تأیید، شورایی را میخواهد که این وظیفه را برعهده دارد.»
حالا هرچه هست محمود احمدینژاد بازی خود را شروع کرده، شاید خیلی زودتر از آنچه تصور میشد او دوقطبیسازی را کلید زده؛ با علی لاریجانی. هوشمندی به خرج داده و بازی را از مرحلهای جلوتر آغاز کرده است. از جایی که صحبتی از تأیید صلاحیتش نباشد. او خواسته فعلاً کسی به این فکر نکند که اساساً چراغ سبزی برای بازگشت او داده خواهد شد یا خیر. خواسته همه فکر کنند ردصلاحیت او در این انتخاباتی که گذشت یک استثناء بوده و هنوز هم جاده برای سیاست ورزی او هموار است.
بازی را هم از سطح بالا آغاز کرده؛ یک نامه به برادر علی لاریجانی که رئیس قوه قضائیه است نوشته و همه آنچه تحریر کرده را هم در قالب یک مصاحبه تصویری بیان کرده است. گفته که: «اگر آقای علی لاریجانی میخواهد از اینجانب به شما شکایت کند آزاد است ولی چرا باید نام مجلس را وارد این ماجرا کند. این عمل خلاف قانون اساسی چگونه قابل توجیه است و آیا نباید مورد پیگرد قضائی قرار گیرد؟ معلوم است وقتی با بنده و همکارانم که مدیران ارشد نظام بودهایم چنین رفتار میشود، چگونه عموم مردم میتوانند به احقاق حق خود امیدوار باشند. متأسفانه این رفتاری است که توسط عدهای، بیمحابا در دستگاه قضائی جاری میشود و از موجبات اصلی نارضایتی عمومی از نظام جمهوری اسلامی شده است. شنیده میشود که اخوی حضرت عالی، جناب آقای علی لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی قصد کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را دارند و مهمترین مانع در این راه را بنده و همکاران بنده تلقی میکنند.»
کار اما به اینجا ختم نشده است، علیاکبر جوانفکر از معدود حواریون باقیمانده در کنار او نیز به میدان آمده است. حرف جدیدی نزده؛ همانی را گفته که محمود احمدینژاد گفته بود. او اظهار داشته «من بر این باورم که تحرکات اخیر آقای علی لاریجانی، از برنامهریزی وی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری حکایت میکند. بنابراین بهنظر من تنها کسی که قاطبه مردم و بر اساس تجربه او را شایسته چنین جایگاهی میدانند، دکتر احمدینژاد است! کاملاً واضح است که ایشان را سد راه خود تلقی میکند.»
اکنون سئوال مهم این است؛ محمود احمدینژاد دقیقاً چه چیزی در ذهن دارد؟ آیا او شانسی برای بازگشت دارد؟ آیا اگر ساختارهای قدرت رسمی هم مجالی تازه به او دهند جامعه با او همراهی خواهد کرد؟
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در همین زمینه می گوید: «فکر نمیکنم فرصتی دیگر برای ایشان در حوزه ریاست جمهوری باشد. خودشان هم این مسئله را میدانند. نه ایشان توسط مراجع ذیصلاح تأیید خواهند شد و نه مردم نسبت به ایشان اقبال دارند. به نظرم این نوع صحبتها صرفاً جنجالهای سیاسی است که قصد دارند توسط آن خود را مطرح کنند.»
وی در ادامه افزود: «بالاخره مراجعی هستند که قانوناً رد یا تأیید [صلاحیت نامزدها] میکنند. ولی من خودم به شخصه با توجه به عملکردی که از ایشان شاهد بودیم و ضربهای که به مردم زدهاند، [ایشان را] تأیید نمیکنم. اما علیالقاعده تأیید، شورایی را میخواهد که این وظیفه را برعهده دارد.»
حالا هرچه هست محمود احمدینژاد بازی خود را شروع کرده، شاید خیلی زودتر از آنچه تصور میشد او دوقطبیسازی را کلید زده؛ با علی لاریجانی. هوشمندی به خرج داده و بازی را از مرحلهای جلوتر آغاز کرده است. از جایی که صحبتی از تأیید صلاحیتش نباشد. او خواسته فعلاً کسی به این فکر نکند که اساساً چراغ سبزی برای بازگشت او داده خواهد شد یا خیر. خواسته همه فکر کنند ردصلاحیت او در این انتخاباتی که گذشت یک استثناء بوده و هنوز هم جاده برای سیاست ورزی او هموار است.