10 نکته در باب باغ ایرانی
در شش دهه اخیر محققان و پژوهشگران هر یک از دریچه نگاه خود، باغ ایرانی، این پدیده محیطی را کالبدشکافی کردهاند تا از چیستی و چرایی دلپذیری آن پرده بردارند. این نوشتار بهاختصار ۱۰ کیفیت محیطی باغ ایرانی را از دریچه علم، فلسفه و عرفان برمیشمرد.
آزاده شاهچراغی( معمار): در شش دهه اخیر محققان و پژوهشگران هر یک از دریچه نگاه خود، باغ ایرانی، این پدیده محیطی را کالبدشکافی کردهاند تا از چیستی و چرایی دلپذیری آن پرده بردارند. این نوشتار بهاختصار ۱۰ کیفیت محیطی باغ ایرانی را از دریچه علم، فلسفه و عرفان برمیشمرد.
۱ . شعف حرارتی . باغها در دل کویر، خُرد اقلیمهایی را در محیط بسته ایجاد میکنند. « لیزا هشانگ» عقیده دارد در باغ ایرانی نهفقط یک آسایش حرارتی وجود دارد بلکه نوعی « شعف حرارتی» به وجود میآید. او میگوید زمانی که از محیط کویری وارد محیط سرسبز و خنک باغ میشوید درواقع دو بینهایت حرارتی در کنار هم را تجربه میکنید و ازنظر ادراکی به شور و شعف میرسید.
۲. هوشمندی مکان: باغ شامل اجزایی شکلی از قبیل زمین، لبهها و دیوار، محصوریت، گشایشها و مسیر، کف و سقف، سیستم آبیاری، مبلمان و تزیینات است اما این عناصر و اجزای باغ مثل واژگان و کیفیات آن، مانند جمله و متن در ادبیات هستند. در بازخوانی باغ ایرانی و نحو فضای آن، ویژگیهای دیگری در باغ، همچون تأکید بر افق، جدایی درون و بیرون، اهمیت عنصر دیوار، پیوستگی فضایی، پیچیدگی تلفیق عناصر تاریخی، وابستگی باغ به منظر اطراف و پیرامونیاش و… بهعنوان کیفیات حاصل از پیوند اجزا و عناصر تشکیلدهنده به باغ مطرح میشوند. ازنظر چارلزمور، میشل وترنبل باغ به لحاظ ارزشگذاری به شعری خوب و ادبی تشبیه میشود و ماندگاری آن به ماندگاری اشعار ادبی میماند. بنابراین نحو فضای باغ نیز مانند نحو زبان و دستور زبان انجام میشود.ازاینرو، در نحو فضای باغ دو کیفیت مهم باغ یعنی هوشمندی مکان که در ترکیب زمین، آب، گیاه و نوردیده میشود و نیز آگاهی به اینکه چه امکاناتی موجوداست و چه تغییراتی برای قابل سکونت کردن مکان نیاز داریم، آن را واجد انعطافپذیری نیز میکند.
۳. پارادوکس فضایی: علیرغم آنکه هندسه باغ ایرانی بهطور مشخصی زمین را مرزبندی کرده است و بهظاهر دارای هندسهای ساده و مشهود است اما کیفیات فضایی متنوعی در باغ قابلادراک است. فضای باغ ایرانی، فضایی است: پیوسته، بدون مرز، بینابین، بیرون و درون، وسیع با حسی نامحدود که به انسان احساسی فرحبخش و روحافزا میدهد. از این احساس وسعت در باغ ایرانی بهعنوان فضای بیکران و بیکرانگی در باغ نیز یادشده است و برخلاف عرصه محدود، هندسه ساده و مرزبندی شده کالبد باغ ایرانی، محیط آن وسیع، بدون مرز و بیکران به نظر میرسد و باغ ایرانی در دل خود پارادوکس (متضادنما) دارد.
۴. پاسخدهی محیط: باغ ایرانی پاسخ به نیاز است. از نیاز اقلیمی تا نیاز فردی، حتی نیاز حیوانات اهلی و نیاز خود باغ؛ حداکثر کارآیی را دارد؛ بهغایت خودکفاست؛ مفید است و درمجموع و در تمام جزئیات عواید و فواید دارد. عرصه هوس و جولانگاه عبث نیست. دورریز ندارد. همهچیزش هدفدار، کاربردی و مصرفی است. مصارف: خوراکی، دارویی، صنعتی و دفع آفات و ازایندست. و همچنین باغ در ایران بهعنوان جایی برای ارتباطات اجتماعی معرفیشده است؛ چنانکه دیوید استروناخ در کاوش و معرفی باغ سلطنتی پاسارگاد مربوط به دوره هخامنشیان عقیده دارد: باغ مکانی نیست که یک ایرانی بخواهد در آن گردش کند بلکه جایی است که او میخواهد در آن بنشیند و دوستان خود را با گفتوگو، موسیقی، مباحث فلسفی و مشاجره سرگرم کند و چهبهتر که او در این حال بتواند بارش باران بهاری را نیز ببیند، زیرا او میداند این باران تا ماههای دیگر نخواهد بارید. بنابراین باغ بهعنوان مکان تعاملات اجتماعی ظرفی برای در برگیری رخدادهای فرهنگی نیز هست و ازاینروست که بازخوانی باغ ایرانی بهوسیله پژوهشگران گاه بهمنظور بازشناسی لایههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر دوره از تاریخ ایران صورت
گرفته است.
۵. وجه باطنی خلقت: از بین معانیای که محققان در بازخوانی باغ ایرانی با نگرش معناگرا، بیان و منتشر کردهاند و در سالهای اخیر بیشتر روی ارتباط میان شکل هندسی طرح چهارباغ ایرانی و بهشت توصیفشده درآیات قرآن تأکید شدهاند، اینچنین به نظر میرسد که محققان از میان پارادایمهای فرهنگی ایران در طول تاریخ، در بازخوانی معنایی باغ ایرانی، تنها به باغ بهعنوان تمثیلی از بهشت وصفشده در قرآن بسنده کردهاند. اما برخی از محققان معناگرا، از دیدگاه دنیای عرفان و اشراق، معنای باغ ایرانی را وجه باطنی خلقت میدانند.
۶. باغ ایرانی ازنظر فوکو، «دگرجا»یی است که هم فضایی خیالی به وجود میآورد و هم تمام فضاهای واقعی (جهانی) را منعکس میکند. باغ بهعنوان یک «هتروتوپیا» قادر است، در یک مکان واحد مجموعهای از فضاهای ناهمگن را در خود جمع کند و به نمایش گذارد. میشل فوکو در سال ۱۹۶۷ مبحثی با عنوان دگرجا یا هتروتوپیا مطرح کرد و برای بیان محتوا و مفهوم آن در میان نمونههایی که تفسیر کرد، باغ ایرانی و فرش باغ ایرانی را نمونهای بارز از دگرجا (هتروتوپیا) دانست. برخلاف اتوپیا یا مدینه فاضله که وجود خارجی ندارند و غیرواقعی هستند، هتروتوپیاها یا دگرجاها، اتوپیاهایی هستند که در دنیای واقعی و سایتهای موجود منعکس هستند و به نمایش گذاشته میشوند. بنابراین ازنظر فوکو دگرجاها، ناکجاهای تحققیافته در مکان هستند. و فوکو باغ ایرانی و باغ-فرش ایرانی را یکی از بهترین و قدیمیترین نمونههای دگرجاها میداند و عقیده دارد: کهنترین نمونه دگرجاها (هتروتوپیا) که متشکل از مکانهای باهم بیگانه است، باغ ایرانی است.
7. جهان انشایی: املا یعنی تکرار نوشتاری آنچه میشنوید و انشا یعنی با ذهن خلاق خود بنویسد. باغ ایرانی محیط اطراف خود را تکرار نکرده بلکه انشایی جدید در متن کویر نوشته است. از نظرگاه زبانشناسی و نشانهشناسی، دیوار در باغ ایرانی دارای وجهی شفاف بوده و دلالت بر تمایز بین دو دنیای کاملاً متفاوت دارد. آنچه در داخل باغ شکل میگیرد دارای وجهی انشایی بوده و به مفهومی بسیار بنیادیتر از حدود مالکیت بر زمین دلالت دارد: «حد دیوار در باغ ایرانی عبارت است از انکشاف آب برای آفرینش جهان انشایی (در مقابل جهان امضایی) در اقلیم گرم و خشک ایران.»
8. آشکارگی هستی و مکان بودگی: از دیدگاه پدیدارشناسان، انسان در برقراری ارتباط با طبیعت دوگونه برخورد میکند؛ نخست مانند آنچه در باغسازی اروپا بیشتر نمود دارد، که استراتژی بهکاررفته در این نوع باغسازی محدود کردن است؛ گزینش محدودهای میان بیکران… دوم این امکان وجود دارد که انسان از طریق گردآوری، عالم کوچکی بیافریند تا دنیای او را عینیت و انسجام بخشد. در این حالت بهویژه باغ ایرانی، پدیدهای بیش از نقطهای سرسبز در طبیعت بکر است و مثل حضوری بدیع تجربه میشود. در مقایسه با باغ اروپایی که طبیعت موجود را با محصور کردن، متمرکز میسازد و آن را نشان میدهد، باغ ایرانی، در زمین بکر، خشن و خشک، تمام معانی و استعداد محیط را که پیشازاین مخفی اما بالقوه بوده، بالفعل و آشکار میسازد و میتوان گفت باغ ایرانی، آشکارگی هستی است.
9. زایش دوباره جهان مینویی: ازنظر محققان، آگاهی از راه و رسم، اقلیم هشتم که جهانی بین دنیای محسوسات و نامحسوسات است، حکمت مینَوی نام دارد که ازنظر ایشان، باغ ایرانی بازسازی و تولد دوباره حکمت مینَوی است. بر این اساس آفرینندگان و طراحان آن ، در طول تاریخ، با راه یافتن به اقلیم هشتم و یافتن حضور ازدسترفته اولیه، اساس طرح خود را سامان دادهاند. باغ ایرانی در عین آنکه ما را در مکان زمینی قرار میدهند، بدون فرافکنی ذهنی و جدایی پندارگرایانه متافیزیکی، آدمی را با ساحت مینویی پیوند میدهند. اینجا [باغ] اقلیم هشتم است، عالم خیال، عالم اجسام لطیف و حضور آسمان در آینه آب.
10. میدان انرژی هوشمند: میدان مغناطیسی زمین مانند سد حفاظتی عمل کرده و ذرات باردار ناخواسته را منحرف و نیز زمین را از برخورد این ذرات حفظ میکند. هاله انسان نیز مانند سد حفاظتی عمل کرده و امواج ناخواسته را درصورتیکه در خود نقص نداشته باشد نمیپذیرد. بنابراین، انسان و زمین (بهعنوان محیط پیرامونش) هر دو، یک میدان ِالکترومغناطیس نوری هستند که نمیتوانند امواجی را در هاله خودپذیرا باشند یا نباشند. اما در زمینه باغ ایرانی و نظامهای سازمان دهنده آن و بهخصوص طرح چهارباغ که در آن دو محور اصلی باغ بهصورت متقاطع و چلیپایی شکل یکدیگر را قطع میکنند، چنین بیان میشود که زمانی که انسان وارد مسیرهای چلیپا میشود و به سمت کانون چلیپا پیش میرود و انرژیهای موجود که در مرکز بهصورت حلقههای فشرده هستند و بافاصله گرفتن ازآنجا از فشردگیشان کاسته میشود و بر روحیه انسان اثر میگذارد که اگر ما این تأثیر را در باغهای ایرانی دقیقتر بررسی کنیم مشاهده میکنیم با حرکت آب در این مسیرها و خاصیت انعکاسی آب اثر این امواج الکترومغناطیسی بر بدن انسان افزایش پیدا میکند و با قرارگیری درختها و درختچههای سبز در اطراف این مسیر (که خود این سبزیها مانع ورود امواج منفی و خروجی امواج مثبت هستند) انسان به آرامش عرفانی میرسد.
نتیجهگیری. اما نتیجه اینکه در شرح و توصیف باغهای ایرانزمین تاکنون بسیار نوشتهاند و خواندهایم؛ اما هیچ توصیفی از باغ ایرانی بهاندازه حضور در محیط باغ آنهم در دل کویر، لذتبخش و شعفانگیز نیست. زیباییشناسی باغ ایرانی نیز با زیباییشناسی کلاسیک و بیناییمحور متفاوت است. باغ ایرانی نهفقط چشمان ما که تمام حواس ما را نوازش میدهد. ما با حضور در باغ آن را مشاهده میکنیم، میبوییم، میشنویم، لمس میکنیم، حتی میچشیم. باغ ایرانی در دل کویر سوزان به استقبال همه وجود ِ آدمی میآید. تنِ خسته در کویر چنان در باغ نوازش میشود که گویی روحی تازه به کالبد آدمی میدمد. باغ حیاتبخش است. به همین دلیل هم کوچکشده آن برای خانههای ایرانی حیاتی شده است. باغ ایرانی یک پدیده شگرف در دل کویر است. خرد انسانی و همت او آنچه در دل کویر نادیدنی است را عیان و مشهود میسازد. اینجا آشکارگی هستی رخ میدهد. آبهای پنهان از لایههای زیرین کویر در دل زمین به روی زمین میآیند تا از درون، باغ را زندگی بخشند و از بیرون، سرزمینی را آباد کنند. محیط باغ ایرانی برای باشنده در آنچنان شعفانگیز است که وی این تجربه شعف محیطی را در نقش و نگارهای فرش، مینیاتورها، اسباب زندگی، اشعار ادبی و موسیقی به یادگار برده است. به کلام حافظ شیرازی: «خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست/ ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست؟»
برگرفته و تخلیص از مقاله تجربه شعف محیطی در پردیس ایرانی. معماری آنلاین