با شهرگردی نابینایان
15 اکتبر روز جهانی عصای سفید نامگذاری شده است. دفتر شهرداری معلولین اصفهان، در این روز نخستین تور شهروندی معلولان را با حضور بیش از 90 نفر از نابینایان اصفهان با گردش در مترو و میدان نقشجهان برگزار کرد. نابینایان، نگرشهای ناآگاهانه جامعه نسبت به خود را بزرگترین محدودیت خود در بروز توانمندیهایشان عنوان میکنند. و درستتر آنکه نباید شهر را از توانمندی آنان محروم کرد.
شیما خزدوز - اصفهان امروز : «فرانکلین دلانو روزولت در حالی در سال 1933 رئیسجمهوری آمریکا شد که به بیماری فلج مبتلا بود، روی ویلچر مینشست، اما چهار دوره متوالی باوجود معلولیت در بالاترین مقام حکومتی کشورش قرار داشت. این موضوع متأثر از نوع نگرش آگاهانه دولت و ملت یک کشور در برابری قشر معلول جامعه با بقیه مردمش است.»
این گفتههای ارسطو نحوی، مسئول روابط عمومی شهرداری معلولین اصفهان است. یک سازمان کوچک مردمنهاد با اعضایی که خود جامعه معلولان شهر که از سال گذشته تحقیقاتی میدانی درباره وضعیت شهر در قبال معلولان را به عهده گرفته و برای بهبود معابر و کاکردهای عناصر و زیرساختهای شهری به شهرداری اصفهان مشاوره میدهد. 23 مهرماه روز جهانی عصای سفید نامگذاری شده بود و گروهی از نابینایان اصفهان، به همت این نهاد مردمی مدنی، همزمان با این روز در پویش چندساعته گردش در شهر و استفاده از مترو شرکت کردند.
پویشی که هدفش بالا بردن سطح آگاهی جامعه از حضور عادی یک نابینا در سطح شهر بود اما در نخستین دقایق ورود نابینایان اصفهانی به یکی از ایستگاههای مترو، با نگرانی مأمورین ایستگاه همراه شد.
ارسطو نحوی میگوید: «خاموش کردن پلهبرقی از جانب مأموران، زمانی که نابینایان در حال سوارشدن روی آن بودند، نخستین نشانه از عدم آگاهی و نگاه نادرست به سطحیترین توانمندی یک نابیناست.»
«گفتگوهای یواشکی مأمورین با این مضامین که مراقب باشید، بروید کنارشان و به ریل نزدیک نشوند، گرچه به جهت حفظ ایمنی بود اما درواقع نشانگر عدم اطمینان جامعه به نابینایان و نابرابریهایی است که به این قشر در برابر بقیه مردم شهر تحمیل میشود.»
نحوی ادامه میدهد: «این ضعف در آگاهی و نگاه نادرست و سطحی به یک معلول یا نابینا ازاینجا آغاز و با نسپردن مسئولیتهای اجتماعی و شغلی به او ادامه پیدا میکند. یک نابینا وقتی به یک اداره وارد میشود، قبل از آنکه به توانمندیها، تخصص و تحصیلات و سطح آگاهی و علم او توجه شود، عصای سفید یا معلولیت او دیده میشود و معلولیت او مورد ارزیابی قرار میگیرد.»
اما بیشتر نابینایانی آنکه در این گردش یکروزه شرکت کردند از مشکلات عمدهای که مترو اصفهان برای رفتوآمد این قشر داشت سخن میگفتند. محبوبه حجتی یکی از روشندلانی است که با این گروه همراه است. وی میگوید: «شاید در نخستین تجربه استفاده از مترو برای یک روشندل، سختیهایی وجود داشته باشد اما دفعه های بعدی با کسب تجربه این مشکل حل میشود.»
او ادامه میدهد: «اما مترو اصفهان بسیاری از قابلیتهای لازم را برای معلولان را ندارد. خطوط مسیریاب در ایستگاهها تعبیه نشده، سرعت باز و بسته شدن درهای مترو بالاست، در برخی از ایستگاهها هم که اصلاً آسانسور وجود ندارد و صدایی که ایستگاهها را اعلام میکرد هم ضعیف است.»
دغدغههایی ازایندست که بیشتر معلولان در سطح شهر و در استفاده از امکانات شهری با آن روبهرو هستند. مسئولین مترو اما در جواب این اطمینان را دادند که موانع مرتفع شود.
اسماعیل کیانی هم که یک روشندل است، میگوید: «استفاده از مترو با کسب تجربه از جانب نابینایان راحتتر مورداستفاده قرار میگیرد اما در کل کیفیت مترو اصفهان برای معلولان در سطح متوسطی قرار دارد.»
محمدحسن سلمانی، نابینای جوانی که با این گروه همراه است، میگوید: «وقتی برای نخستین بار 15 اکتبر، بهوسیله دو مهندس آمریکایی، روز عصای سفید نامگذاری شد، جامعه آن روز آمریکا به درجهای رسیده بود که به نابینایان ارزش و برابری میداد.»
«با تمام بیمهریها و کملطفیهایی که در ایران به جامعه نابینایان میشود، اما بازهم یک نابینا با تلاش و عزتنفس خودش میتواند تمام این نگرشهای تیره و تاریک را روشن کند. یک نابینا در بسیاری از مشاغل حتی کار با رایانه، نرمافزار، تایپ و آیتی میتواند توانمندی خود را نشان دهد. ما در اصفهان کسانی مثل نصرا... رضایی داریم که خودشان نابینا هستند، اما از مؤلفان بسیار زبده کتابهای نابینایان در ایران و خارج از ایران شناخته میشوند.»
مریم حاتمی که 29 سال سابقه تدریس در مدارس نابینایان اصفهان را دارد، درباره نخستین مدرسه های نابینایان اصفهان و جریان آموزشی این گروه و موفقیتها و محدودیت آنان در این سال ها میگوید: «ارنست یاکوب کریستفل آلمانی، حدود سال 1307 نخستین مدرسه نابینایان را در اصفهان تأسیس کرد، پیش از آن هم مدرسهای در تبریز به راه انداخته بود. او روزی به اصفهان آمد و در کنار مسجد شاه میدان نقشجهان، نابینایی را در حال گدایی دید و بر آن شد که آموزشگاهی را به جهت پیشرفتهای علمی و اجتماعی این قشر در اصفهان راهاندازی کند.»
مدرسه ابابصیر از دیگر مدارس ویژه نابینایان در اصفهان از قبل از انقلاب با امکانات فرهنگی و رفاهی و خوابگاهی بود که تا سال 1386 هم فعال بوده و در مکان فعلی دانشگاه راغب قرار داشته است.
مدرسه شهید سامانی در خیابان سعادتآباد (گلستان شهدا) و شهید عابدی در خیابان کهندژ ازجمله مدارس نابینایان دوره ابتدایی و راهنمایی است که شش دهه است که ویژه این گروه فعال است.
حاتمی ادامه میدهد: «ساختمان مدرسه شهید عابدی با 39 دانشآموز و 19 نفر کادر آموزشی در بین مزارع کشاورزی منطقه کهندژ قرارگرفته و باوجودآنکه از امکانات مناسبی برخوردار نیست و متروکه محسوب میشود اما روشندلانی که در این مدرسه و مدرسه شهید سامانی تحصیل کردند در دورههای مختلف در زمینههای علمی و فرهنگی و ورزشی خوش درخشیدند. نمونه آن هاجر صفرزاده، قهرمان پارالمپیک رشته دوومیدانی با چندین مدال طلا کشوری، که دانش آموز همین مدارس بوده است.»
زهرا نادری، کارشناس دبیری ادبیات فارسی هم ازجمله روشندلانی است که در مدرسه ابابصیر اصفهان تحصیلکرده و چندین سال سابقه فعالیت اپراتوری در بیمارستانهای اصفهان را دارد. او میگوید: «روز جهانی نابینایان باید روزی باشد که نگرش جامعه ما به اقشار نابینا، اصلاح شود. نابینا احتیاجی به این روز ندارد چراکه او بهراحتی و هرروزه در شهر تردد کند. از مترو و اتوبوس و حتی هواپیما هم استفاده میکند و مشکلی با جریان عادی زندگی ندارد. اما آنچه احساس نامطلوبی در نابینایان ایجاد میکند، وقتی است که در میان مردم حضور دارد و با ناآگاهیهایی روبهرو است. احساس ترحم و دلسوزی و حتی متعجب شدن مردم و نگرانی آنها از استفاده یک نابینا از اتوبوس و مترو و دیگر امکانات شهری است.»
«روز نابینایان باید ضعفهای اطلاعرسانی رسانهها در آگاهسازی مردم اصلاح شود و فرهنگ و قوانین و نظام آموزشی ما در این رابطه تغییر کند. سیستم آموزشی کشور هیچگاه مطالبی را در جهت رفع این نگاه نادرست به معلولان اختصاص نداده است.»
نادری ادامه میدهد: «ملت و دولت ما هنوز به این درک نرسیدهاند که چگونه رفتار و واکنشی با این قشر داشته باشند. شاید نیاز است که در تمام مشاغل یک شهر و یک کشور، معلولین و نابینایان را هم سهیم کنیم و با واگذاری پستهایی، آنها را به میان مردم و در بطن جامعه هدایت کنیم. باورشان کنیم که در بروز تواناییها تفاوتی با بقیه ندارند. نگاههای نادرست و اعتماد نکردن به آنها، این روزها نابینایان ما را ناگزیر به خانهنشینی و انزوا کرده است.»