اشرف بروجردی: زنان از 88 به بعد، ترسو شدند

اشرف بروجردی در گفت‌و‌گو با «ایران» علاوه بر توضیح علت رفتار متفاوت دو رئیس جمهوری در این عرصه، تأکید می‌کند افزایش سطح حضور زنان در عرصه قدرت سیاسی و اجرایی، بیش از هر چیز به کمک‌های فکری بزرگان حوزه علمیه وابسته است.

اشرف بروجردی در گفت‌و‌گو با «ایران» علاوه بر توضیح علت رفتار متفاوت دو رئیس جمهوری در این عرصه، تأکید می‌کند افزایش سطح حضور زنان در عرصه قدرت سیاسی و اجرایی، بیش از هر چیز به کمک‌های فکری بزرگان حوزه علمیه وابسته است. خلاصه ای از گفت و گوی بروجردی را در ادامه می خوانید.

*ما امیدواریم هرگز عربستان سعودی تلقی نشویم و اذهان عمومی جامعه این طور تلقی نکند که ما نیز مانند عربستان سعودی هستیم زیرا اصلاحات عربستان بر اساس تفاهم و توافقی است که میان امریکا و این کشور صورت گرفته است و باید این تغییرات حاصل شود تا آنها در دنیا مطلوب باشند، مقبولیت پیدا کنند و مدعی دموکراسی شوند. در حالی که ما شیعه هستیم و فقه شیعه نیز پویاست، بر اساس نیازهای جامعه حرف برای گفتن دارد و می‌تواند پاسخگوی نسل امروز و نسل‌های بعدی ما باشد. دیگر اینکه در جامعه ما چند صدایی وجود دارد و دانشمندان و دگراندیشانی از تمام طیف‌ها در آن فعالیت دارند.

*در حالی که در عربستان اگر صدای متفاوتی هم باشد، به جایی نمی‌رسد. صدا، فقط از حاکمیت بلند می‌شود نه از درون جامعه. اما در کشور ما نداها از درون جامعه به گوش می‌رسد که «زنان می‌توانند در مصدر قدرت قرار بگیرند».هرچند که قبلاً هرگز به این ندا پاسخ داده نمی‌شد و این مطالبه بی‌جواب می‌ماند. با این همه با‌وجود تفاوت‌های بنیادی کشور ما و عربستان، معتقدم تغییرات در ایران برای حضور زنان در عرصه قدرت، بیش از احزاب نیازمند ارزیابی دوباره معرفت دینی و فقهی در این عرصه است.

*این تغییر است که می‌تواند زنان جامعه ما را به جایگاه مطلوب و مورد نظرشان نزدیک کند. ما معتقدیم اسلام، پاسخگوی نیازهای بشریت در همه اعصار و زمان هاست و اجتهاد پویا نیز دیر یا زود به این مطالبه پاسخ می‌دهد. صرفاً هم درباره به قدرت رسیدن زنان نیست؛ می‌تواند در حل مسائلی مثل خروج زنان از کشور باشد. امروز اگر خانمی قصد خروج از کشور را داشته باشد، حتماً باید امضا و اجازه پدر یا همسرش پای گذرنامه‌اش باشد. این‌ها مسائل امروز زنان است و باید به آن توجه شود.

*امام(ره) در موضوع شطرنج، موسیقی و... چنین تغییر رویکردی داشتند؛ زیرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس کردند باید پاسخگوی نسل امروز جامعه باشند.

*در هشت سال احمدی‌نژاد کمترین توجه به مبانی دینی شد و اصلاح‌طلبان بیشترین توجه را به مبانی دینی داشتند. آقای احمدی‌نژاد ادعاهایی داشت، اما یک زن را به‌عنوان وزیر معرفی کرد. چون برایش نظر برخی مراجع مهم نبود. کار خودش را می‌کرد. اما آقای خاتمی می‌خواست حرمت روحانیت و مرجعیت حفظ شود و اگر هم مسأله‌ای هست، آرام آرام صحبت‌هایی شود تا به مرور، دیدگاه و رویکرد تغییر کند. رفتار احمدی‌نژاد نشان دهنده بی‌توجهی به مسائل دینی است. منظورم شخص آقای احمدی‌نژاد نیست؛ منظورم دولت در زمان احمدی‌نژاد است که رویکردش حفظ مبانی دینی نبود؛ اگر چه شعارها و ادبیاتی اتخاذ می‌کرد تا خود را پایبند به این مبانی نشان دهد اما دیدیم رفتارهای آنان، چه آسیب‌هایی به حوزه، علما و مراجع زد؛ در حالی که آقای خاتمی بشدت این حریم را نگه می داشت.

*آقای خاتمی بیشتر حرمت روحانیت را نگه می‌داشت. اگر همین امروز با آنها صحبت کنید، به همین نکته اقرار می‌کنند و می‌گویند در دوره احمدی‌نژاد حرمت‌ها حفظ نشد اما زمانی که احمدی‌نژاد در رأس کار بود، فکر می‌کردند ادبیات ایشان دینی و محترم است؛ بنابراین در برابر رفتارهای دولت‌های نهم و دهم سکوت اختیار می‌شد. احمدی‌نژاد می‌گفت چه اشکالی دارد زنان به ورزشگاه بروند اما اغلب روحانیون انتقاد نمی‌کنند؛ چرا؟ چون ایشان اول صحبتش می‌گوید اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر.

*زنان در دوره اصلاحات باب گفت‌و‌گو با علما را بازنکردند؛ البته یک علتش این بود که شاید تصور می‌کردند پذیرشی از جانب مقابل وجود ندارد. من روحانی زاده‌ام و پدرم برای آنها شناخته شده بود؛ به همین دلیل برای گفت‌و‌گو رفتم اما پذیرش صورت نگرفت. شاید به نظر آنها مطالبه ما بیش از حد بود.

* ما متهم بودیم بی‌حجابی را رایج کردیم؛ سبب شدیم اباحه گری صورت بگیرد؛ باعث شدیم زنان و دختران به مبانی دینی پایبند نباشند. در حالی که حرف ما این بود اگر در جامعه برای زنان فرصت و میدان عمل تعریف نشود، مسائل زیرزمینی می‌شود و زیرزمینی شدنش به مراتب خطرناک‌تر از وقتی است که در منظر عموم مردم است و متأسفانه همین هم شد.

*فکر می‌کنم قصور داشتیم؛ البته مجمع زنان اصلاح‌طلب ملاقات و مذاکره با علما را در برنامه خود دارند؛ اما باز هم نتوانستند راه نفوذی باز کنند. اواخر دوره خانم مولاوردی فضای مختصری ایجاد شد تا زنان بروند و صحبت کنند؛ اما میزان پذیرش بالا نبود. این در حالی بود که سهم تبلیغات و مذاکره آن طرف، بیشتر از سهم مذاکرات اصلاح‌طلبان بود.

*اصلاً وقت نمی‌دادند؛ فرصتی برای ملاقات و مذاکره ایجاد نمی‌شد. شاید اگر اصرار و گفت‌و‌گوی بیشتری می‌شد، به نتیجه می‌رسید.

*اگر برای جوانان این تلقی به وجود بیاید که همه دروغ می‌گویند، همه غیبت می‌کنند، همه علیه یکدیگر موضع‌گیری می‌کنند و کسی که داعیه دینداری و هدایت جامعه دارد به فکر تعالی او نیست، قطعاً جامعه ما 10 سال دیگر بی‌دین خواهد شد. در آن صورت مردم حکومتی را ترجیح می‌دهند که کاری به کار آنها نداشته باشد و فرقی هم نمی‌کند که دینی باشد یا نه در آن صورت ما شاهد تفکیک این دو از هم خواهیم بود. علما راه خود را می روند و فتاوای خودشان را می دهند اما کسانی که باید اجرا کنند و به آن پایبند باشند، عمل نخواهند کرد. مگر با زور‌، اجبار و اعمال تضییقات. این دردی است که من اصلاح‌طلب دارم؛ منی که دیندارم، اما تغییرات را می‌پسندم. ما معتقدیم اگر می‌خواهیم دین در جان و دل افراد رسوخ کند، راهش این است که با زبان خودشان با آنها حرف بزنیم. ح پذیرش ندارند.

*من هرگز فکر نمی‌کردم زنان خودشان از اینکه وارد عرصه قدرت سیاسی شوند، استنکاف کنند؛ اما تجربه دولت جدید آقای روحانی این را به من ثابت کرد. در خیلی از موارد خانم‌ها از پذیرش مسئولیت استنکاف کردند. البته منظورم خانم‌هایی است که در انتخابات 88 آسیب دیدند. حوادث پس از انتخابات 88 برای برخی خانم‌ها دشوار بود و ترجیح دادند دیگر وارد عرصه سیاست و قدرت نشوند.

ارسال نظر