مقرنسها؛ بهمثابه یک نشانه
نخست باید تعریف کنیم که مقرنسها چه جایگاهی در ساختار معماری دارند. حقیقت این است که مقرنس نقش اصلی در معماری ندارد. مقرنسها درواقع مانند استلاکتیتهایی که در غارها میبینید، به نظر میرسند، شبیه قندیلهای آویزان از سقف غارها. حتی برخی بر این عقیده هستند که ایده اصلی این هنر از زندگی غارنشینی گرفتهشده است. برخی از مقرنسها هم به نظر میرسد که از کندوی زنبورعسل الهام گرفتهشده باشد. حتی پای غزال ایرانی هم به نظر میرسد منبع الهام دیگری برای فرم مقرنسها بوده باشد؛ و برای ما نشانهشناسها بسیار مهم است که بفهمیم معمارها برای ساخت مقرنسها از چه الهام گرفتهاند.
ایوان دارو- هاریس(استاد دانشگاه لیموژ فرانسه و نظریهپرداز نشانهشناسی رفتاری)/اصفهان امروز: نخست باید تعریف کنیم که مقرنسها چه جایگاهی در ساختار معماری دارند. حقیقت این است که مقرنس نقش اصلی در معماری ندارد. مقرنسها درواقع مانند استلاکتیتهایی که در غارها میبینید، به نظر میرسند، شبیه قندیلهای آویزان از سقف غارها. حتی برخی بر این عقیده هستند که ایده اصلی این هنر از زندگی غارنشینی گرفتهشده است. برخی از مقرنسها هم به نظر میرسد که از کندوی زنبورعسل الهام گرفتهشده باشد. حتی پای غزال ایرانی هم به نظر میرسد منبع الهام دیگری برای فرم مقرنسها بوده باشد؛ و برای ما نشانهشناسها بسیار مهم است که بفهمیم معمارها برای ساخت مقرنسها از چه الهام گرفتهاند.
مقرنـــس ازنظر معماری کاملاً تزئینی است. با فضا همراه شده و برای تفسیر معنای فضا باید از این هنر هــم کــمک بگیریم. مثلاً در برخــی از فضاها به نظر میرسد مقرنسها بیانکننده آسمان پرستاره هستنــد؛ ایـــن نکــته در ســـقف کـــاخ هشتبهــشت مشخص است.
کار نشانهشناس تجزیه مقطع واحــدهاست و تفسیر ارتباط واحدها. اگر نشانهشناسها جرئــت به خرج بدهند و معماری را با زبان مقایسه کنند، قسمتهای حلقوی، مکمل جملات محسوب میشوند و هر واحد مقرنس مانند یک کلمه در کنار باقی کلمات قرار میگیرد. درست مانند جملات زبان که با کلمات ربط به هم متصل میشوند، برخی از واحدهای مقرنس هم کارکرد رابط را دارند و بافت پیوسته را به وجود میآورند.
در کنار همه اینها حرکت نور و ارتباطش با مقرنسها هم جالبتوجه است. دو حرکت در مقرنسها وجود دارند؛ حرکت رو به بالا که از رویهم قرار گرفتن جملات یا همان قسمتهای حلقوی مقرنسها، پدید آمده و حرکت نزولی که اصلاً از ورود نور به فضا ناشی میشود. میتوانیم بگوییم مقرنسها در اصل کنشگران کوچک بهعنوان شخصیتهای داستان هستند و مجموعه مقرنسها باهم بهصورت پویا و دینامیک عمل میکنند و موجب تولید معنا میشوند.