گروگانگیری مخوف با سناریوی عاشقانه
طراح اصلی ماجرای آدم ربایی که به همراه دو همدست دیگرش در چنگ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی افتاد، روز گذشته درباره انگیزه خود از ربودن کودک ۱۲ ساله گفت: می خواستم با این کار خودم را به مادر کودک اثبات کنم چرا که به او گفته بودم نفوذ زیادی در سازمان های مختلف دارم و ...
روزنامه خراسان : طراح اصلی ماجرای آدم ربایی که به همراه دو همدست دیگرش در چنگ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی افتاد، روز گذشته درباره انگیزه خود از ربودن کودک ۱۲ ساله گفت: می خواستم با این کار خودم را به مادر کودک اثبات کنم چرا که به او گفته بودم نفوذ زیادی در سازمان های مختلف دارم و ...
ماجرای گروگان گیری کودک ۱۲ ساله در تاریخ بیست و نهم مهر گذشته زمانی رقم خورد که «مسیح» (کودک ۱۲ ساله) بعد از تعطیلی مدرسه به منزل نرفت.
مادر ۳۲ ساله این کودک که از نیامدن فرزندش به منزل نگران شده بود، برای یافتن او به هر جایی سر زد ولی اثری از پسرش نبود. آن ها به تازگی در بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع ساکن شده بودند و به همین خاطر هیچ یک از دانش آموزان مدرسه نیز با «مسیح» ارتباطی نداشتند. درحالی که هر لحظه بر شدت نگرانی مادر افزوده می شد، ناگهان دو ساعت بعد پیامکی هولناک بر صفحه گوشی مادر مسیح جا خوش کرد: «پسرت را در قبال بدهکاری های شوهر خواهرت ربوده ایم، اگر ۴۵۰ میلیون طلب ما را پرداخت نکنید دیگر ...!»
زن جوان با دیدن پیامک وحشت زده روانه کلانتری شد و به تشریح ماجرای گروگان گیری پرداخت. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، دقایقی بعد سردار قادر کریمی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) دستور داد این پرونده در پلیس آگاهی خراسان رضوی و با بسیج همه امکانات تخصصی و پلیسی مورد رسیدگی قرار گیرد. ساعتی بعد جلسه کارشناسی و تجزیه و تحلیل ماجرای آدم ربایی با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) تشکیل شد و همه جوانب ماجرای آدم ربایی مورد بررسی قرار گرفت. تحقیقات مقدماتی کارآگاهان نشان می داد که شوهر خواهر زن جوان، با برخی افراد دچار اختلافات مالی شده است و افرادی مدعی طلبکاری از وی هستند.
از سوی دیگر نیز زن جوان با همسرش دچار اختلافات شدید خانوادگی بود به طوری که کار آن ها به طلاق کشیده و زن جوان به همراه دختر و پسرش زندگی می کرد. با به دست آمدن این اطلاعات و سرنخ ها، برنامه ریزی عملیاتی پلیسی در چند شاخه اطلاعاتی ادامه یافت چرا که هرکدام از موضوعات مذکور می توانست انگیزه ای برای ا نتقام و آدم ربایی باشد.
بنابراین گزارش، گروه زبده ای از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت مسلحانه و آدم ربایی به فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) مامور رسیدگی به این پرونده شدند و ساعتی بعد درحالی عملیات ردیابی و تحقیقات میدانی را آغاز کردند که قاضی سید جواد حسینی (معاون دادستان مشهد) با صدور دستورات ویژه قضایی از کارآگاهان خواست دامنه عملیات را از محدوده ارتکاب جرم و بررسی های غیرمحسوس در اطراف مدرسه شروع کنند. زمان به تندی سپری می شدو کارآگاهان به شناسایی دوستان مدرسه ای «مسیح» پرداختند اما هیچ کس او را نمی شناخت تا این که درمیان دانش آموزان مدرسه، کودکی باهوش از یک پژو دلفینی رنگ نام برد که سرنشین آن در جست وجوی کودکی به نام «مسیح» بود .
او به یکی از کارآگاهان گفت: پسر جوانی که خودرو پژو دلفینی داشت از من سوال کرد که آیا کودکی به نام مسیح را می شناسم که من پاسخ منفی دادم! با همین سرنخی که این کودک با هوش در اختیار کارآگاهان گذاشت، بلافاصله عملیات اطلاعاتی وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان موفق شدند جوان ۲۰ ساله ای به نام مهدی را که ساکن بندرعباس بود با استفاده از شگردهای پلیسی شناسایی کنند.
وقتی تصویر این جوان در سامانه پلیس به دست آمد و دانش آموز خردسال او را شناخت، عملیات به جنوب کشور کشیده شد.
در همین حال قاضی سید جواد حسینی که این پرونده حساس را با دقت پیگیری می کرد، دستور نیابت قضایی را برای دستگیری مهدی صادر کرد و بدین ترتیب شاخه دیگری از عملیات درحالی شکل گرفت که گروه ورزیده ای از کارآگاهان عازم بندرعباس شدند.
اما آن ها زمانی به محل اختفای متهم رسیدند که او از حضور کارآگاهان در بندرعباس مطلع شده بود و با جمع کردن لوازم و از بین بردن آثار جرم قصد فرار به شهر دیگری را داشت. در نهایت کارآگاهان که با زیر ذره بین قراردادن اطلاعات عملیاتی ، دریافته بودند فردی، متهم را از ماجرای حضور کارآگاهان در بندرعباس مطلع کرده است، شیوه عملیات را تغییر دادند و با استفاده از ردیابی های علمی و تخصصی و در یک عملیات تعقیب و گریز نفس گیر موفق شدند مهدی را دستگیر کنند.
این جوان که ماجرای آدم ربایی را لو رفته می دید، چاره ای جز بیان حقیقت پیدا نکرد و همدستانش را به پلیس لو داد. او گفت: فردی به نام رسول با نام مستعار «حبیب» طراح اصلی این نقشه آدم ربایی است که هم اکنون برای برنامه ریزی بخش دیگر ماجرای گروگان گیری به مشهد رفته است اما «مسیح» (کودک ۱۲ ساله) در روستایی به نام مسکوتان از توابع شهر فنوج در نزدیکی ایرانشهر نگهداری می شود.
بنابراین گزارش، همزمان با اعترافات مهدی بلافاصله گروه های دیگر عملیاتی با صدور دستوری از سوی سردار قادر کریمی، به طور غافلگیرانه وارد عمل شدند و محل اختفای متهمان را به محاصره درآوردند.
پس از دستگیری «حبیب» در مشهد، منزل خالی از سکنه خواهر داوود (یکی از متهمان) با اعطای نیابت قضایی از سوی معاون دادستان مشهد، در روستای مسکوتان نیز مورد بازرسی قرار گرفت و داوود در حالی دستگیر شد که در خواب ناز به سر می برد. کارآگاهان بلافاصله کودک ۱۲ ساله را نیز در همان منزل پیدا کردند و روز گذشته به مشهد بازگرداندند.
با دستگیری سه عضو این باند، بازجویی از آن ها آغاز شد. مهدی متهمی که در بندرعباس دستگیر شده بود به کارآگاهان گفت: من و داوود با هم از قدیم دوست بودیم و در یک رستوران کار می کردیم تا این که چند روز قبل داوود و شوهر خواهرش که «حبیب» نام دارد، در بندرعباس نزد من آمدند و از من خواستند تا با آنان به مشهد سفر کنم. من هم قبول کردم و به مشهد آمدیم اما در این جا داماد داوود (حبیب) موضوعی را مطرح کرد و گفت: به فردی مواد مخدر فروخته ام اما پول مرا نداده است. به همین خاطر و برای وصول طلبم قصد دارم برادر زاده اش را به گروگان بگیرم تا پولم را بدهند چرا که آن مرد خودش فرزند ندارد و من مجبورم برادرزاده اش را با خودم ببرم! بدین ترتیب از ما خواست برای انجام این کار با او همکاری کنیم. چند بار مقابل مدرسه رفتیم اما موقعیت فراهم نمی شد تا این که عصر روز حادثه حبیب در گوشه ای ایستاد و من و داوود نزد مسیح رفتیم و به او گفتیم از طرف پدرش آمده ایم تا او را برای خرید تبلت نزد او ببریم. او هم با شنیدن این جمله سوار خودرو پژو دلفینی شد و ما به سمت یزد به راه افتادیم.
در آن جا من از آن ها جدا شدم و به بندرعباس رفتم و داوود و حبیب هم به سوی نیکشهر حرکت کردند. تا این که روز دستگیری «حبیب» با من تماس گرفت و گفت: ماموران برای دستگیری تو به بندرعباس آمده اند و باید زودتر فرار کنی اما باز هم نمی دانم چگونه دستگیر شدم!
«حبیب» طراح اصلی نقشه آدم ربایی نیز گفت: من از قبل با پدر «مسیح» دوست بودم که بعد به خاطر یک اختلاف از هم جدا شدیم ،وقتی مادر مسیح از همسرش طلاق گرفت من در این اندیشه بودم که خودم را به او نزدیک کنم و یک ارتباط عاطفی بین ما برقرار شود به همین خاطر نقشه ربودن پسرش را کشیدم و به دروغ به مهدی و داوود گفتم که از فردی طلبکارم! وی ادامه داد: من به مادر مسیح گفته بودم که نفوذ زیادی در ادارات دارم و پس از آن که نقشه آدم ربایی را اجرا کردم به او گفتم قبل از آن که پلیس بتواند پسرش را آزاد کند، من او را پیدا می کنم! به همین خاطر هم مادر مسیح، همه اطلاعاتی را که از پیگیری های پرونده به دست می آورد به من منتقل می کرد.
من هم طوری پیامک ها را ارسال می کردم که ذهن پلیس به سوی همسر سابق او یا شوهرخواهرش که طلبکاران زیادی داشت، منحرف شود و من با تحویل پسرش، خودم را به او اثبات کنم! اما چون پسر ۱۲ ساله اش مرا می شناخت هنگام رو یا رویی با او از نقاب استفاده می کردم .
بنابراین گزارش، تحقیقات کارآگاهان با صدور دستورات ویژه قضایی از سوی قاضی سیدجواد حسینی در حالی ادامه دارد که این پرونده گروگان گیری در شعبه ۴۰۷ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد رسیدگی قرار گرفته است.