در سایه سرو؛ نگاهی به میراث هنری گورستانهای تاریخی
آرامگاههای تاریخی، هویت و اسناد فرهنگی و اجتماعی خفتهای است که طی دهههای گذشته با اجرا طرحهای یکسانسازی آرامگاهها، مورد تخریب و بیمهری بسیار قرارگرفتهاند. آرامگاهها در دورههای مختلف تاریخی، بستر رشد و تجلی هنرهای تجسمی و ویژگیهای مردم شناسانه هم بودهاند. کتاب در سایه سرو، با پژوهشی میدانی، و به همت مهدی تمیزی به وجهی از اهمیت سنگ آرامگاههای اصفهان و نقش سرو بر آنها پرداخته است.
شیما خزدوز/اصفهان امروز: «در شهر اصفهان، سنگ آرامگاههایی از دورههای باستانی دیده میشود. آرامگاه نظامیه(دال بیتی)، آرامگاه شاهزادگان صفوی، آرامگاه ستی فاطمه، آرامگاه هارون ولایت، امامزادهها مثل امامزاده احمد، کلیساها مانند کلیسا حضرت مریم و بهویژه مجموعه تختفولاد و گورستان ارمنیان، پشتوانههای ارزشمند و هنرمندانهای است که پس از سالها برای ما به یادگار مانده است.»
«از سنگ آرامگاههایی که هست یا سنگ آرامگاههایی که در نوشتههای پژوهشگران پیشین از آنها بازگفته شده، چنین روشن میشود که سنگ آرامگاههای مردم اصفهان بسیار ارزشمند و توانایی هنرمندانه، طراح و سنگتراش آن در دورههای گوناگون، نمونه بوده است.»
«بماند که از میانه دوران پهلوی دوم تا به امروز، این هنر رو به نابودی رفته و اکنون میشود از آن بهعنوان هنر ازیادرفته نام برد. همچنین میتوان از رفتار ناشایست با سنگ آرامگاههای بازمانده از دورههای طلایی این هنر بسیار سخن گفت. باوجودی که اگر کارنامه نشسته بر همین سنگ آرامگاه روی هر اثر هنری دیگری بود، جای آن یا در پشت ویترینهای ویژه بود و یا داخل جعبههای سفارش شده و یا از موزههای خصوصی سر درمیآورد و یا راه خارج از کشور را پیش میگرفت.»
اینها بخشهایی از مقدمهای است که در کتاب در سایه سرو منتشرشده است. این کتاب ثمره 11 سال تحقیق میدانی و عکاسی مهدی تمیزی، عکاس و پژوهشگر، بر روی نماد و نشانهها و سرو نگارههای سنگ آرامگاههای تاریخی اصفهان است.
در کتاب در سایه سرو تلاش شده تا جایگاه سرو بهعنوان یک نماد در فرهنگهای مختلف ایران و جهان و در ادبیات اهالی اصفهان بیان شود. ضمن آنکه تاریخچه سنگتراشی اصفهان و نخستین سنگتراشان این شهر از نیمه دوم سده 10 ه.ق تا دوران متأخر، معرفی میشود.
شرح آرامگاهها و گورستانها و همچنین قدیمیترین سنگ آرامگاهها در اصفهان بخشهای دیگر این کتاب است. بررسی، توضیح و تحلیل طرحها، نمادها و نشانهها و نوع سرو نگارههای حجاریشده بر روی بیش از 40 سنگ آرامگاه تاریخی در اصفهان و ارزش و اهمیتی که این آثار سنگی بهعنوان، اسناد تاریخی، هنری و فرهنگی دارا هستند، از اهداف اصلی این پژوهش و تألیف این کتاب بوده است.
مهدی تمیزی که دانشآموخته، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان و هنرهای نمایشی دانشگاه سوره تهران است و از همان دوره درزمینه کاریکاتور فعالیت خود را آغاز کرده در رابطه با آنچه مسیر او را به سمت پژوهشهای فرهنگی و تاریخی، هدایت کرده میگوید: «ازآنجاییکه فعالیت در زمینه کاریکاتور در ایران درآمدزایی ندارد، بیشتر هنرمندان این رشته به شاخههای دیگری از هنر مثل گرافیک، انیمیشن و تزئینات وارد میشوند. من هم که از حدود دهه 80 به فعالیت درزمینه گرافیک پرداختم، همواره بر این تلاش بودم که نقشمایههایی در کار گرافیک استفاده کنم که منحصربهفرد و یگانه باشد. طرحهایی که بهدوراز تقلید و بهنوعی، خودی باشند.»
وی ادامه میدهد: «پژوهشم را از همان سالها با یافتن نقشمایههایی در بین آثار تاریخی با یک دوربین عکاسی زنیت که بسیار ابتدایی بود آغاز کردم و گورستانهای تاریخی هم بخش وسیعی از جستجو من را تشکیل میداد.»
«البته در این زمان، آشنایی من با پری زنگنه، نقاش و تصویرگر، که او هم علاقهمند نقوش گورستانها بود، به فعالیت من قوت بخشید و شاید باید گفت که کتاب در سایه سرو، ابتدا وامدار پژوهش پایاننامه دانشگاهی، پری زنگنه به روی سنگ آرامگاهها بود.»
مهدی تمیزی میگوید: «گورستان شناسی (cemeteriology) در بسیاری از کشورهای پیشرفته بهعنوان یکرشته دانشگاهی و به شکل آکادمیک و کارگاهی در حال کار کردن است، اما در ایران نه از جانب مردم و نه سازمانها اهمیتی به این شاخه فرهنگی داده نمیشود.»
تمیزی میگوید: «ایرانیان متأسفانه نسبت به داشتههایشان، نادان هستند و بر این جهل و نادانی، پافشاری میکنند. از طرفی حس دافعهای که گورستان در ذهن مردم شکل داده است، دلیل دیگری به مهجور بودن علم گورستان شناسی است.»
وی میافزاید: «گورستانهای تاریخی اسناد گرانبهایی در زمینه علم مردمشناسی، رجالشناسی، هنرهای تجسمی و شناخت مشاغل و حرفههای قدیم هستند. اگر در سرتاسر ایران حرکت کنیم، تصاویر و نشانههای بسیاری زیادی را بر روی سنگ آرامگاههای اقوام مختلف خواهیم دید. با توجه به اینکه از دوره صفویه، ایران به یک حکومت مرکزی با نظام فکری و اعتقادی واحد اداره میشده، نشانهها هم در اینگونه آثار با توجه به تفاوتهای اقلیمی شبیه به هم هستند. اما از دید هنری، تفاوت بسیاری میان آنها وجود دارد.»
تمیزی معتقد است در سنگ آرامگاههای تاریخی اصفهان، نسبت به شهرهای دیگر، شیوههای هنری، تجلی بیشتری داشته است. «سنگتراشی ازجمله این هنرها است که از دوره صفویه به بعد بر سنگ آرامگاهها، محوطههای تاریخی مثل کلیسا و کنیسهها، ظهور پیداکرده است.»
«در دوره قاجاریه با انتقال پایتخت به تهران و نزدیکی تهران به شهر قم، در این دو شهر هم سنگ قبور باارزش را میتوانیم ببینیم. از دوره قاجاریه تا پهلوی بیشتر سنگتراشهای ایران، اصفهانی، شیرازی و قمی بودند. حجاری چهره، روی سنگقبر هم از دوره قاجار و تنها ویژه شاهزادگان و رجال البته بهغیراز روحانیون، مرسوم میشود که این شیوه در گورستان ارمنیان اصفهان از دوره صفویه نمود پیداکرده است.»
در پژوهش سرو نگارههای آرامگاههای اصفهان، سرو بهعنوان یک نماد ویژه از دوره تیموری و صفوی تا دوره پهلوی دوم بررسیشده است. سرو سنتی تا مدرن، بهطوریکه هر چه به دوران متأخر نزدیک میشویم از پیچیدگی نقوش و تزئینات کاسته شده و بیشتر به نماد و آرم توجه شده است.
تمیزی میگوید: «از دوره پهلوی دوم به بعد با ظهور گورستانهای نو و تخریب گورستانهای تاریخی در اصفهان و البته تفکر یکسانسازی آرامگاهها، هنرهای تجسمی بر سنگ قبور هم ازمیانرفته است و شهرداریها مقصر اصلی در نابودی هنرهای گورستانی بودهاند.»
تمیزی که قبل از چاپ این کتاب و در حین پژوهش از گورستان قدیمی پرلاشز پاریس هم بازدید کرده میگوید: «شهرهایی مثل سنپترزبورگ و نیویورک و پاریس بسیار با برنامهریزی به این حوزه نگاه میکنند. شهرداریهای این شهرها هیچگونه طرح تیپیکال کردن گورستانها را ندارند و هنوز هم هنرمندان این شهرها به فراخور شخصیت و وضعیت اجتماعی و اقتصادی بازماندگان به طراحی سنگ مزارهاشان میپردازند.»
«در اصفهان تنها سورن میناسیان و یکی دو نفر دیگر، هنوز به شکل سنتی این هنر را حفظ کردهاند. مهدی تمیزی بهعنوان یک پژوهشگر و یک دوستدار فرهنگ باوجودآنکه خود دستکم طراح جلدهای گرافیکی 600 کتاب بوده، اما طرح روی جلد کتاب در سایه سرو را هم با همکاری اصغر عمرانی که از هنرمندان حجاری قدیم اصفهان بوده کارکرده است و میگوید، با خود گفتم چرا طرح این کتاب، گرافیکی باشد و چرا از هنر اصیل بهره نبرم.»
«متن روی جلد را به رضا زواری سفارش دادم که روی کاغذ خطاطی کند و از اصغر عمرانی که در آن زمان دوره بیماری را میگذراند، خواستم که آن را روی تکه سنگی حجاری کند تا از روی آن برای طرح جلد عکس گرفته شود.»
«به تهران رفتم و مدتی بعد که برای تحویل کار به کارگاه استاد عمرانی سر زدم، ناباورانه با تفت و اعلامیه فوت او مواجه شدم. دلگیر شدم و به منزل ایشان رفتم. مهران عمرانی، پسر استاد گفت که پدرم، کار شما را حجاری کرده و آماده است. به کارگاه رفتیم و با کمال تعجب دیدم که استاد نهتنها جلد کتاب که مجسمه کتاب مرا با هنرمندی بسیار حجاری کرده بود. کتاب سنگی در سایه سرو، آخرین اثر دستان هنرمند اصغر عمرانی بود، که عکس آن، طرح روی جلد کتاب شد.»