غرضی: سلیقه سیاسیمان با یزدی صلا و ابدا شبیه به هم نبود
«من مطمئن هستم که شادروان یزدی در جملهای عجیب و غریب که واقعا جای فکر دارد، انقلاب اسلامی را انقلابی دانست که نتیجهاش را جایگزینی جهل به جای ظلم دانسته بود؛ آن هم در شرایطی که خودش از نزدیک در جریان بود که برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی چه مرارتهایی کشیده شد.»
«من مطمئن هستم که شادروان یزدی در جملهای عجیب و غریب که واقعا جای فکر دارد، انقلاب اسلامی را انقلابی دانست که نتیجهاش را جایگزینی جهل به جای ظلم دانسته بود؛ آن هم در شرایطی که خودش از نزدیک در جریان بود که برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی چه مرارتهایی کشیده شد.»
ماهنامه نسیم بیداری در یادداشتی به قلم سیدمحمد غرضی نوشت: «من و آقای دکتر ابراهیم یزدی هم طولی و هم عرضی خیلی فاصله داشتیم و سلیقه سیاسیمان اصلا و ابدا شبیه به هم نبود. بنده ایشان را برای اولین بار در نوفللوشاتو دیدم که به همراه آقای سازگارا و جعفری (وزیر بازرگانی میرحسین موسوی) آمده بود خدمت امام و کمک به امور میکرد که البته هم یزدی و هم سازگارا بعدها طوری رفتار کردند که نشد خیلی با انقلاب همراهی کنند.
پس از آن ابراهیم یزدی در فاز کار سیاسی بود و من بیشتر کار اجرایی میکردم و از اول هم معلوم بود که آن مرحوم خیلی دلش با انقلاب صاف نبود و خودش و دوستانش حرفهایی میزدند و کارهایی میکردند که معلوم بود. حتی نظرشان این بود که ای کاش میشد با شاه هماهنگ شد و در سیستم قبلی برنامهها را به پیش میبردند.
البته چهرههای این چنینی از زمان مشروطه هم با حرکتهای انقلابی مخالف بودند و کلا با مردم خیلی کاری نداشتند و معتقد بودند که باید سیستم موجود را حفظ کرد و اصلاح نیازی به حرکت انقلابی ندارد. حتی من مطمئن هستم که شادروان یزدی در جملهای عجیب و غریب که واقعا جای فکر دارد انقلاب اسلامی را انقلابی دانست که نتیجهاش را جایگزینی جهل به جای ظلم دانسته بود؛ آن هم در شرایطی که خودش از نزدیک در جریان بود که برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی چه مرارتهایی کشیده شد. البته واقعیت این بود که گروهها و چهرههای سیاسی خیلی در بطن حرکت انقلابی تاثیر نداشتند و به همین دلیل به راحتی به خودشان اجازه میدادند و همچنان میدهند که قضاوتهای این چنینی داشته باشند و باز هم به راحتی زحمت و جانفشانی نیروهای انقلابی را نادیده میگیرند. آنها حتی بعد از ۲۲ بهمن و در شرایطی که همه باید همه تلاششان را برای رتق و فتق امور به کار میبستند، درگیریهایی را در شورای انقلاب به وجود آوردند؛ به طوری که قاطعانه میگویم اگر تعصب و تلاش نیروهای انقلابی نبود، چهرههای سیاسی، حرکت قطار انقلاب تازهتاسیس را مختل میکردند.
البته شخص ابراهیم یزدی که فردی خوشرو بود، به طور حتم دغدغه کشور و مردمش را داشت و موضوع این بود که نگاهش با نگاه حزباللهیها یکی نبود. ایشان در روزهای حساس و دشوار مسئولیتهای بسیار مهمی را عهدهدار بودند و حیف که با برخی از کارها و اظهارنظرهایش شرایط به گونهای شد که نتوانست به عنوان یک سرباز در خدمت ایران و نظام باشد و به همین راحتی بود که کشور دکتر یزدی و خیلیهای دیگر را از دست داد.»