ماجرای تولد آوای اميد در ویرانه های زلزله

ديروز صبح عكسي در فضاي مجازي دست به دست مي‌شد كه رييس اداره بهداشت ارتش را در حال عمل جراحي خانمي ميانسال نشان مي‌داد. اينكه رييس اداره بهداشت ارتش شخصا به منطقه زلزله‌زده آمده و دست به چاقو شده تا هموطنانش را درمان كند، با واكنش فوق‌العاده‌اي در فضاي مجازي همراه شد.

روزنامه اعتماد: ديروز صبح عكسي در فضاي مجازي دست به دست مي‌شد كه رييس اداره بهداشت ارتش را در حال عمل جراحي خانمي ميانسال نشان مي‌داد. اينكه رييس اداره بهداشت ارتش شخصا به منطقه زلزله‌زده آمده و دست به چاقو شده تا هموطنانش را درمان كند، با واكنش فوق‌العاده‌اي در فضاي مجازي همراه شد.

با به ‌دنيا آمدن دومين نوزاد در بيمارستان صحرايي ارتش آواي اميد در اين شهر طنين‌انداز شد. روز يكشنبه‌نيز يك كودك ديگر در همين بيمارستان به ‌دنيا آمد. همين، بهانه‌اي شد براي گفت‌وگو با امير سرتيپ دكتر شهنام بابلي، رييس اداره بهداشت و درمان نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران كه هم اينك در منطقه سر پل ذهاب مشغول مداواي هموطنان و اداره دو بيمارستان صحرايي است. دكتر ٤٨ ساله‌اي كه متخصص مغز و اعصاب است و به گفته اطرافيانش ٤٨ ساعت است كه خواب به چشمانش نيامده است اما با اين حال، به گفته خودش، از لحظه‌لحظه خدمت به هموطنانش لذت مي‌برد.

فكر مي‌كنم شما جزو نخستين گروه‌هايي بوده‌ايد كه در منطقه زلزله حاضر شديد. درست است؟


بله. ما ٣-٢ ساعت بعد از وقوع زلزله، خودمان را به منطقه رسانديم و كارمان را آغاز كرديم. اول با يك گروه ١٥ نفره از متخصصين و پرسنل بخش اداره بهداشت ارتش آمديم و يك اتاق عمل سرپايي و دو مركز بخش اورژانسي را در پادگان ابوذر شهرستان سرپل‌ذهاب و قصرشيرين داير كرديم كه البته بعدا تعداد ديگري از همكاران هم به جمع ما پيوستند.

آن لحظه‌اي كه وارد شهر سر‌پل‌ذهاب شديد، با چه صحنه‌اي مواجه شديد؟

صحنه عجيبي بود. مثل عكس‌هايي كه از صحنه‌هاي جنگ مي‌بينيم. تقريبا چيزي از شهر نمانده بود. فكر كنم بيش از ٧٠ درصد خانه‌ها تخريب شده بود. همه‌جا پر بود از گرد و خاك و گريه و زاري. صداي گريه و مويه و فرياد لحظه‌اي قطع نمي‌شد. صحنه‌هايي كه هر انساني را شوك‌زده مي‌كرد. مردمي كه هيچ پناهي نداشتند و حيران و سرگردان، نمي‌دانستند كه چه بايد بكنند. صحنه‌هاي آن شب از آن دست صحنه‌هايي بود كه انسان تا پايان عمر فراموشش نمي‌كند.

شما نخستين گروه درماني بوديد كه به منطقه رسيديد؟

دقيقا و از همان دقايق اوليه برپايي بيمارستان صحرايي، پذيراي مصدومين زلزله بوديم.

و تاكنون چند بيمار را ويزيت و درمان كرده‌ايد؟

آماري در اين زمينه ندارم. چون از همان لحظه ورود تا الان اينقدر درگير رسيدگي به امور بيمارستان و ويزيت بيماران بوده‌ام كه فرصت نكرده‌ام از همكارانم آماري بگيرم. ولي همين قدر بگويم كه روزانه چيزي حدود ٤-٣ هزار نفر را ويزيت كرده‌ايم.

در بيمارستان صحرايي‌تان عمل جراحي هم انجام مي‌دهيد؟

همين‌طور است. ما در بيمارستان صحرايي‌مان، همه نوع عمل جراحي را انجام مي‌دهيم. از سزارين گرفته تا مغز و ارتوپدي و...

نخستين جراحي گروه‌تان را به خاطر داريد؟

نخستين عملي كه انجام داديم، عمل زايماني بود كه ٩-٨ ساعت بعد از وقوع زلزله صورت گرفت و در نهايت در اين ساعت‌هاي تلخ، دختر زيبايي متولد شد.

گفتيد بعدا هم تيم‌هايي به شما اضافه شدند، الان چند پزشك و پرستار و نيرو در بيمارستان مستقر هستند؟

بيش از ٢١٠ نفر.

فكر مي‌كنم برخي از مصدومين را نيز به شهرهاي اطراف مي‌فرستيد؛ درست است؟

تمام تلاش‌مان را مي‌كنيم كه مراجعين را در همين بيمارستان صحرايي درمان كنيم ولي به هر حال مقدار جراحات مصدومين گاهي به حدي زياد است كه لازم است در بيمارستاني مجهز عمل يا بستري شوند. در مواردي اينچنيني، مجروح و مصدوم را با بالگرد يا هواپيما و... به شهرهاي اطراف مي‌فرستيم.

با چند هواپيما و بالگرد؟

فكر مي‌كنم حدود ١٥٠ بالگرد و هواپيماي ارتش در منطقه مشغول امداد‌رساني و انتقال مصدومان يا توزيع آذوقه بين زلزله‌زدگان هستند. اينطور كه شنيده‌ام گويا از ابتداي عمليات تاكنون اين ناوگان هوايي بيش از ٦٠٠ سورتي پرواز انجام داده‌اند.

و چند بيمار را به شهرهاي مختلف منتقل كرده‌ايد؟

خودم آمار نگرفته‌ام ولي اينطور كه امير كيومرث حيدري فرمانده نيروي زميني ارتش اعلام كردند گويا تا الان (عصر ديروز) حدود ٩١٠ مصدوم به كرمانشاه و شهرهاي ديگر منتقل شده‌اند.

مشكلي در خصوص دارو و تجهيزات نداريد؟

خوشبختانه خير. ما به اندازه كافي دارو و امكانات داريم.

يعني مي‌توانيم به مردم بگوييم از نظر دارو نگران نباشند؟

دقيقا. ما با تمام توان و تا زماني كه مصدومي به ما مراجعه كند، براي پذيرش مراجعين آمادگي كامل داريم. به دستور فرمانده ارتش، تا هر وقت كه لازم باشد به كارمان ادامه خواهيم داد.

ديروز عكسي از شما منتشر شد كه در حال عمل جراحي مغز روي سر يك زن ميانسال بوديد. چه شد كه خودتان اين عمل را انجام داديد؟

در طول اين دو روز بيشتر وقت من صرف رسيدگي به امور بيمارستان مي‌شد. ديروز صبح يك‌دفعه خانمي حدود ٥٠ ساله را به بيمارستان آوردند كه به خاطر برخورد آوار با سرش، به‌شدت از ناحيه كاسه جمجمه و مغز آسيب ديده بود و در وضعيت بسيار بدي بود و نياز به عمل فوري مغز داشت. از آنجايي كه وضعيت حساسي بود و اگر مي‌خواستيم وي را منتقل كنيم ممكن بود دچار عوارض جبران‌ناپذيري شود، خودم دست به كار شدم و عملش كردم كه خوشبختانه عمل رضايت‌بخشي بود.

اين خانم هنوز آنجا بستري هستند؟

نه؛ براي طي كردن طول درمان به بيمارستان كرمانشاه منتقل شدند.

از اينكه ٤٨ ساعت است نخوابيده‌ايد، خسته نيستيد؟


اصلا؛ شايد باورتان نشود، ولي واقعا اينجا از حضورخودم احساس رضايت مي‌كنم و خوشحالم كه توانسته‌ام با آنچه در بضاعتم بوده به مردم مظلوم زلزله‌زده كشورم كمك كنم. احساس مي‌كنم زنده‌ام. اينجا همه باعشق كار مي‌كنند. هر كس هر آنچه در توان دارد را به كار مي‌برد تا به هموطنانش خدمت كند. چون واقعا براين باورم كه ارتش فقط نبايد درجنگ خدمت كند بلكه بايد همواره در نقاط حساس و برهه‌هاي تاريخي در كنار مردم كشور باشد. اين باور من و تمامي فرماندهان ارشد ارتش است‌.
ارسال نظر