کوه صفه؛تفریح یا خطر؟

کوه صفه از زمانی که به عنوان محلی برای تفریح عموم مردم معرفی شد، مشکلات بسیاری را به‌وجود آورده است که معمول‌ترین آنها سقوط افراد از کوه است.

ختن کوفگر/ اصفهان امروز: صفه نام کوهی است در جنوب جغرافیای شهر اصفهان با قامت 590 متر از سطح زمین که تا قرن‌ها منطقه‌ای بود خارج از شهر و دارای قلعه‌هایی باستانی به سبک ساسانیان که گاه پایگاه نظامی حکومت‌ها بود و گاه پناهگاه مخالفان آن، همچون قلعه شاه دژ صفه یا قلعه دیو که در زمان سلجوقیان پناهگاه اسماعیله بود و یا تخت رستم که آن را محل نبرد دارا و اسکندر خوانده‌اند.

اما گذر زمان رفته‌رفته فاصله کوه و شهر را کمتر کرد و نهایتاً با گسترش اصفهان به سمت جنوب، کوه و شهر به یکدیگر متصل شدند. در این هم‌زیستی مشکلی نبود تا آنکه 15 سال پیش شهرداری ساخت‌وسازهای مختلفی را در کوه آغاز نمود و در نهایت فضای صفه سبز شد، رستوران و کافی‌شاپ در نقاط مختلف آن سر برآوردند و مسیر ورودی تا آبشار سنگفرش شد. سالن بولینگش افتتاح و باغ‌وحش آن نیز توسعه یافت و پارکینگ‌هایش پر از ماشین و تله‌کابینش پر شد از گردشگرانی که رهسپار ارتفاعات گردنه باد می‌شدند. تله‌کابینی که قرار بود در فاز دومش مسافران را از گردنه باد به قله برساند، ولی به دلایل مختلفی به‌ویژه بعد از زخم‌هایی که بر پیکره قلعه شاه دژ ایجاد کرد متوقف‌شده و تلاش‌های سازمان میراث فرهنگی جهت مشخص کردن حریم صفه و شاه دژ و ثبت آن در آثار ملی در جریان است.

شهرداری نام فعالیت خود را گسترش امکانات رفاهی و تفریحی جهت عموم مردم گذاشت اما آنچه که ازدست‌رفته و می‌رود تا چنین رفاهی به‌ظاهر فراهم گردد موضوع بحث و اعتراض گروه‌های مختلفی شد، به‌ویژه فعالان محیط‌زیست که این‌گونه ساخت‌وسازها را دستکاری و شهری سازی پدیده‌های طبیعی خواندند و آن را تخطی از مصوبات شهرسازی، تخلف از قوانین میراث فرهنگی و عامل تخریب منابع طبیعی و از بین رفتن شواهد تاریخی و آنچه حقوق مکتسبه عمومی و ثروت اهل شهر خوانده می‌شود دانسته و همچنین عامل برهم زننده تعادل اکولوژیک منطقه اعلام داشتند.

اینکه چه تلاش‌هایی از سوی آنانی که فرهنگ و تاریخ دیروز به‌اندازه رفاه امروز برایشان مهم است انجام‌شده بحث مفصلی است که در جای خود باید به آن پرداخت؛ اما یکی از نتایج گسترش رفاه عمومی شهرداری در این منطقه، تبدیل کوه صفه به پارک کوهستانی بود؛ پارکی که ابتدایش محلی برای گردش خانواده‌هاست و انتهایش کوهستانی برای کوهنوردان. مسلماً ورود کوهنوردان به پارک مسئله‌ای نیست اما ورود پارک نوردان به مناطق کوهستانی صفه البته که مسئله‌ای قابل‌تأمل است و باید دید چه فعالیت‌هایی برای آن انجام‌شده. صفه ای پرحادثه که بنا بر گفته کوهنوردان هرچند هفته یک‌بار و بنا بر صحبت مسئولان هر 3 ماه یک‌بار سقوط منجر به مرگ دارد و برای کوه چه چیز تلخ‌تر از سقوط یک انسان، حالا بانویی 30 ساله باشد با 100 متر سقوط از مسیر پنج رمضان یا پیرمردی افتاده از مسیر ماری یا جوانی در حوالی مسیر کسری. مهم یافتن علت‌های حوادث است و دانستن آنکه حوادث بیشتر در کدام مسیرها رخ می‌دهد و برای چه کسانی؟ افراد مبتدی یا حرفه‌ای؟ و نیز بررسی مسئله ایمن‌سازی‌ها که در چند سال اخیر در قسمت‌هایی از صفه شاهد آن بوده‌ایم و بنا بر توضیح پیام ستایش، مسئول ارشد نجات در ارتفاع و کوهستان، مسیرهای پرتردد صفه با نصب تابلو، نرده، بکسل و طناب ایمن‌سازی شده و در مسیرهای پرخطر کارگاه عملیاتی و تابلو اطلاعات منطقه احداث‌شده که این کارگاه تنها برای سرعت و سهولت عملیات گروه امداد و نجات است و قابل‌استفاده برای افراد مبتدی و بدون تجهیزات فنی نیست. به‌هرروی در پاسخ به دلایل حوادث صفه صحبت‌های بسیاری مطرح‌شده که از آن جمله عبدالله خلیفه سلطانی، سرپرست گروه کرکس و هادی فوقانی سرپرست گروه چکاد که هر دو از پیشکسوتان کوهنوردی هستند ناآشنایی مخاطب با خطرات صفه و عدم استفاده از تجهیزات فنی را علت سقوط می‌دانند.

مهدی نصر اصفهانی، رئیس هیئت کوهنوردی استان اصفهان، صفه امروز با امکانات رفاهی و تفریحی فراوانش را یک جذابیت در کنار کلان‌شهر می‌داند و با اشاره به خشکی زاینده‌رود بیان می‌کند که این دو مسئله باعث افزایش ورود افراد مختلف به پارک کوهستانی صفه و درنتیجه منجر به حضور افراد مبتدی و بدون ایمنی در ارتفاعات صفه شده است. او همچنین به پررنگ نبودن نقش هیئت کوهنوردی به‌عنوان یکی از متولیان کوه صفه اشاره می‌کند و معتقد است که دامنه امکانات هیئت در صفه با محدودیت‌های زیادی از سوی شهرداری روبروست.

یکی از مسئولان شهرداری در ارتباط با صفه که پاسخ به هر پرسشی را منوط به نامه‌نگاری رسمی با سازمان شهرداری می‌دانست و حاضر به مصاحبه رسمی نشد اما به‌عنوان یک فرد آشنا به صفه معتقد بود که هیچ‌گونه تداخلی میان پارک و کوه وجود ندارد چراکه حریم هر دو مشخص و مسیرها ایمن‌سازی شده‌اند.

ابدال کریمی، سرپرست گروه دنا به آشفتگی ذهنی شخصی که وارد محیط کوه می‌شود و آن را محل تخلیه هیجانات ذهنی‌اش می‌داند اشاره می‌کند و همچنین معتقد به کمبود علائم هشداردهنده در مسیرهای خطرناک صفه است.

مسعود پورمیدانی، مدرس و محبوبه شایان، مربی کوهپیمایی نیز عدم توجه به فنی بودن کوه صفه و اینکه صفه اشتباهاً یک تفرجگاه در نظر گرفته می‌شود را از علل حوادث دانستند. مژگان حسن‌پور، مربی کوهپیمایی و داور (sky runnin) به نقش منفی افراد نابلد در هدایت افراد مبتدی در مسیرهای پرخطر اشاره می‌کند و آرش باقری، سرپرست باشگاه آرش حضور افراد غیرحرفه‌ای در قالب گروه‌های نامعلوم و ثبت‌نشده را یکی دیگر از علت حوادث می‌شمارد.

مهرداد حاج هاشمی از غارنوردان حرفه‌ای، مسیح گل بخش، مربی سنگنوردی و کوهپیمایی و علی زمانی که سال‌هاست هرروزه به صفه می‌رود معتقدند ایمن‌سازی‌های صفه از یک‌جهت مناسب است اما از سویی باعث تشویق افراد برای حضور در ارتفاعات شده و زمینه‌ساز ورود آنان به مناطق پرخطر خواهد شد. آنها می‌گویند که ایمن‌سازی در صورتی باید باشد که امکان حضور فرد در آن مسیر بدون استفاده از تجهیزات فنی غیرممکن باشد.

جاوید کاظم‌زاده، مدرس پیشرفته ناوبری و کوهپیمایی به لزوم ارائه آمار دقیق و شفاف از حادثه دیدگان صفه اشاره می‌کند و بیان می‌کند که ایمن‌سازی‌های صفه با توجه به کدام مخاطب و توسط چه گروهی از کارشناسان انجام‌شده است؟ همچنین مسعود معافی، رئیس اسبق هیئت کوهنوردی شهرستان فلاورجان و ازجمله افراد حرفه‌ای که در صفه دچار حادثه شده عامل سقوطش را عدم تمرکز و ناآگاهی از آسیب وسایل فنی‌اش می‌داند و
می‌گوید: با تکرار و دقت می‌توان به مهارت در امری دست‌یافت اما همین مهارت زمانی که به عادت تبدیل شد از دقتش کاسته شده و حادثه‌آفرین می‌شود. او ضمن اشاره به غرور کاذب برخی کوهنوردان به مسئله لزوم فرهنگ‌سازی در زمینه کوهنوردی و کم‌رنگ بودن نقش رسانه‌ها در انعکاس حوادث صفه اشاره می‌کند.

پیام ستایش، هیچ سیستم اداری را مقصر حوادث صفه نمی‌داند چراکه معتقد است هر آنچه باید انجام می‌شده صورت گرفته و حضور افراد نابلد در مسیرهای فرعی با راهنمایی افراد بی‌تجربه و بدون هیچ تجهیزاتی را عامل سقوط‌ها می‌داند.

او کوه صفه را در حریم خدمات شهری شهرداری اصفهان می‌داند و معتقد به تداخل فضای کوه و پارک نیست چراکه حریم هر دو از یکدیگر مشخص‌شده است. این مسئول ارشد نجات در ارتفاع و کوهستان می‌گوید که ایمن‌سازی‌ها با استفاده از کارشناسان و بهترین ابزار انجام‌شده است. وی می‌گوید مسیرهای اصلی و پرتردد را ایمن‌سازی کرده‌ایم، مسیرهای پرخطر را کارگاه عملیاتی زده‌ایم و سقوط‌ها از مسیرهای فرعی رخ می‌دهند نه مسیرهای ایمن‌سازی شده.

اما واقعاً هیچ سقوط و حادثه‌ای در مسیرهای اصلی و ایمن شده نبوده و آیا می‌توان اطمینان پیدا کرد که همه افراد از مسیر اصلی عبور می‌کنند و هیچ فرد مبتدی از مسیر فرعی که هیچ فکری برای آنها نشده صعود نخواهد کرد؟ و به‌راستی وجود تفاوت نظرها، ابهامات، انتقادات و پرسش‌ها کمی تعجب‌آور نیست؟ آیا برای شفاف‌سازی و آگاه‌سازی و آسیب‌شناسی آنچه انجام‌شده نیاز به ارتباط بیشتر شهرداری، هیئت کوهنوردی و جامعه کوهنوردان با یکدیگر نیست؟ درهرصورت عللی چون خشکی زاینده‌رود، عدم وجود امکانات تفریحی کافی در سطح شهر و آشفتگی روحی افراد که عوامل بسیار مهمی هستند و حل آنها همت تمامی نهادهای یک جامعه را ‌می‌طلبد در گرایش مردم به صفه برای تفریح مؤثر بوده است. در میان تفاوت نظرها اما تمامی کوهنوردان و مسئولان بر سر 3 راه‌حل توافق دارند:

1- لزوم رسیدگی به مسئله رشد بی‌رویه گروه‌های کوهنوردی که در این رابطه رئیس هیئت کوهنوردی از مسئله اجباری شدن تبدیل گروه‌ها به باشگاه‌ها خبر داده؛ راهی که باعث حرفه‌ای شدن و بهبود کیفیت فنی گروه‌های کوهنوردی می‌شود و این پروژه در حال انجام است.

2- مسئله آموزش و توجه به فرهنگ‌سازی در زمینه کوهنوردی است. فعالیتی که فدراسیون کوهنوردی از طریق کلاس‌های آموزشی مختلف آن را دنبال می‌کند. کلاس‌هایی که در کنار دانش‌افزایی کوهنوردان البته موجی از مدرک‌گرایی را نیز ایجاد کرده است. همچنین مدتی است که صبح‌های جمعه در پناهگاه خاجیک صفه کلاس‌های آموزش کوهپیمایی توسط هیئت برای عموم افراد برگزار می‌شود که البته این کلاس‌ها به‌عنوان یک حرکت مقدماتی قابل‌تقدیر است اما فشردگی، مدون نبودن و همچنین عدم توانایی در پوشش همه گردشگرانی که صبح‌های جمعه مهمان صفه اند جای بررسی بسیار دارد و البته که فرهنگ‌سازی و آموزش اصلی باید از سنین کودکی و از مدارس آغاز شود.

۳. اعتقاد همه به مسئله لزوم حضور افرادی تحت عنوان کوهیار یا کوهبان در مسیرهای پرخطر صفه است. افرادی که هیئت کوهنوردی می‌تواند از میان کوهنوردان متبحر خود انتخاب کند و سازمان امداد و نجات آنها را آموزش دهد و شهرداری نیز هزینه آنها را پرداخت کند. کاری که سال‌ها پیش مدت کوتاهی انجام شد ولی متأسفانه ادامه نیافت. شاید از این طریق بتوان از ورود افراد غیرحرفه‌ای و بدون تجهیزات لازم در مسیرهای خطرناک جلوگیری کرد. البته این‌گونه فعالیت‌ها لازمه همکاری همه افراد است و از همه مهمتر آگاهی کوهنوردان و دوری از بی‌تفاوتی نسبت به آنچه که در کوهشان رخ می‌دهد.

درنهایت متولی صفه چه هیئت کوهنوردی باشد چه شهرداری یا هر دو آنچه مهم است پذیرفتن مسئولیت این سرپرستی است، مسئولیتی بسیار سنگین که تنها به افزودن کمیت گردشگران صفه ختم نمی‌شود بلکه دقت کامل در حفظ سلامتی افراد و توجه به سلامت و ظرفیت محیط کوهی است که فعلا مجبور است پذیرای خیل عظیمی از گردشگران باشد. مسلماً هر چه جامعه کوهنوردی آگاه‌تر و ارتباط شهرداری و هیئت کوهنوردی هماهنگ‌تر باشد شاهد نتایج بهتری ازجمله کاهش حوادث خواهیم بود.

ارسال نظر