مروری بر اقدامات نجات بخشی ارگ بم با رویکرد دانش‌اندوزی از تجارب

امروز که حدود سیزده سال از زمین‌لرزه بم می‌گذرد، فرصت مناسبی است برای تدبیر و تفکر بر آنچه خشم طبیعت به‌عنوان ویرانه بر جای گذاشته و اقداماتی که در پی باززندهسازی اثر در این سال‌ها انجام گرفت. این اقدامات از نظرهای گوناگون می‌تواند مورد واکاوی قرار گیرد.

آزاده حریری (دکترای مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی )- اصفهان امروز : امروز که حدود سیزده سال از زمین‌لرزه بم می‌گذرد، فرصت مناسبی است برای تدبیر و تفکر بر آنچه خشم طبیعت به‌عنوان ویرانه بر جای گذاشته و اقداماتی که در پی باززندهسازی اثر در این سال‌ها انجام گرفت. این اقدامات از نظرهای گوناگون می‌تواند مورد واکاوی قرار گیرد.

نخست آنکه آیا صحیح بود در منطقه‌ای که سابقه دیرینه وقوع زمین‌لرزه داشته و ساختار گسل‌ها، احتمال رخداد چنین پیامدی را محتمل می‌سازند و با توجه به پیشرفت فناوری، تمهیداتی برای پایداری بنا در برابر زمین‌لرزه پیش‌بینی‌نشده باشد؟ یکی از رسالت‌های مهم انسان‌های امروز، انتقال این میراث به آیندگان است. در شرایط کنونی، با توجه به پیشرفت علم، لازم است با اولویت قرار دادن شهرهای زلزله‌خیز کشور، مانند تهران و اصفهان، برنامه مدیریت حفاظتی مدون نسبت به وقوع زمین‌لرزه داشته باشیم. مرمتگران قبل از آنکه ویرانه را بازسازی کنند، می‌بایست به این موضوع بیندیشند که چگونه می‌توان در رخداد و بلایای طبیعی، عمر و اصالت بنای تاریخی را ماندگار کرد؟ بیشتر این تفکر، بعد از وقوع زلزله، چالش کلیه معماران و مرمتگران کشور بوده که چگونه با حفظ اصالت در ارگ، آن را باززندهسازی کنیم؟ اگر از این تجربه استفاده و برای هزاران میراث ارزشمند کشور، مدبرانه عمل شود، شاید بسیاری از تجارب تلخ بازسازی‌های ارگ بم برای جامعه مرمتگران کشور جبران شود.

با مرور تاریخ حفاظت، این مسئله عیان می‌شود که در دنیا، برای اینکه نظریه و راهکاری برای حفاظت بناهای تاریخی تبیین شود، ابتدا خطاهایی رخ‌داده است که همان خطاها، بستر تجربه‌اندوزی بسیاری از مرمتگران آینده بوده. اگر لودوک به‌واسطه تفکراتش، دخل و تصرفاتی را در بناهای زمانه‌اش ایجاد نمی‌کرد، شاید دانش حفاظت در قرن 21 به اعتلای کنونی نرسیده بود. البته یادمان باشد بنای تاریخی، فضایی برای آزمون‌وخطا نیست و شایسته است مرمتگران در رویکردهای آتی، این مسئله را همواره مدنظر قرار دهند. پس در حال حاضر، مرمتگران باید، بم را اگرچه نگین ارزشمند و منحصربه‌فردی برای میراث فرهنگی کشور بود، سمبلی قرار دهند تا در آینده، با شناخت بهتر، جدا کردن تفکرات سیاسی از عرصه حفاظت و بهره‌گیری از دانش تمامی نخبگان و صاحب‌نظران این حوزه، بناهای تاریخی را باززندهسازی کنند.

مسئولان برای بالا بردن مقاومت بناهای تاریخی در برابر زلزله، باید در برنامه زمان‌بندی‌شده منظم، اقداماتی را برای پایدارسازی بنا انجام دهند. اگر درصد کوچکی از توجهاتی که بعد از وقوع زمین‌لرزه به ارگ بم و این شهر شد، قبل از وقوع این رخداد، با برنامه‌ریزی منسجم، ارگ و شهر پایدارسازی می‌شد، شاید بعد از زلزله، حجم کمتری از این ارگ تاریخی، به‌صورت ویرانه باقی‌مانده بود و رویکرد مرمت به سمت بازسازی سوق داده نمی‌شد. همچنین کشور به دستاوردهای نوینی درزمینه تأثیر دانش پایدارسازی ابنیه تاریخی در برابر بلایای طبیعی آنی مانند زلزله دست می‌یافت که این تجربه می‌توانست حیات بسیاری دیگر از بناهای تاریخی کشور را در آینده مستدام کند. ازاین‌جهت، لازم است در مرحله نخست، بناهای تاریخی با آخرین دانش روز، مستندسازی شوند. در جریان زمین‌لرزه بم، حدود 70 درصد مستندات بنا از بین رفت.

مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی در شهرهای مختلف باید مدیریت ملی داشته باشد و کلیه اسناد این پایگاه‌ها در مراکزی دیگری نیز ذخیره شود تا هنگام وقوع چنین حوادثی، منابع اطلاعاتی که طی سال‌ها به دست می‌آید و در مدیریت بحران، سایت بسیار مؤثری خواهد بود، به فنا و نابودی نرود. اکنون‌که به تجربه‌های مرمت در ارگ بم می‌اندیشیم، آیا برای بناهای تاریخی باارزش تهران و اصفهان که وقوع زمین‌لرزه در آنها بسیار محتمل است، برنامه مدیریتی داریم؟ آیا مستندات لازم و درخور آثار باارزش تاریخی تهران و اصفهان تهیه‌شده است؟

یکی دیگر از اقدام‌های حفاظتی بعد از وقوع زلزله بم، مقاوم‌سازی سازه‌های گلی و کاربرد ملات مقاوم است. طبق نظریه براندی، در جایی که سازه و ساختار، مقاوم و استحکام‌بخشی می‌شود، ولی کالبد تغییر نمی‌کند، اصالت و تمامیت اثر تا حدود زیادی حفظ‌شده است. آیا اگر چنین استحکام‌بخشی‌هایی قبل از زمین‌لرزه رخ‌داده بود، میزان تخریب‌های ارگ کمتر نبود؟ پس شایسته است این تکنیک‌های نوین و تجارب استحکام‌بخشی که در جریان پروژه ارگ بم، برای سازه‌های خشتی به دست آمد، در سایر آثار تاریخی کشور که در شهرهای زلزله‌خیز قرار دارند، استفاده شود.

این تجربه، مصداق رویدادی بود که نشان داد در بسیاری موارد، توجه بسیار مسئولان در سطوح ملی و بین‌المللی می‌تواند نتایج منفی نیز به همراه داشته باشد. بسیاری از آثار تاریخی کشور از ضعف بی‌توجهی نابود شدند، ولی ارگ بم نمونه نادری است که به‌واسطه توجهات و سیاست‌گذاری‌های ملی و بین‌المللی، اصالت آن کمرنگ شد. شاید اگر کمتر به آن توجه می‌شد، ارگ امروز اصالت بیشتری در جنبه‌های مختلف داشت. تجربه‌ای که در این زمینه می‌توان کسب کرد، به‌این‌ترتیب است که حرکت‌های فعال در سطح ملی و بین‌المللی، پتانسیل بالایی برای حفاظت اثر ایجاد می‌کند، ولی این پتانسیل باید مدیریت و برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشد. شاید اگر دولت، بودجه‌های لازم را تأمین و بهره‌مندی از امکانات و حمایت‌های بین‌المللی را مدیریت می‌کرد، گرچه مرحله اجرا و باززندهسازی ارگ را با بهره‌گیری از نظرات نخبگان دانشگاهی، پژوهشگران، کارشناسان میراث فرهنگی کشور و کارشناسان سازمان‌های بین‌المللی با مکث و تأمل کافی و با دادن اختیارات کامل به نیروهای متخصص انجام می‌داد، امروزه ارگ بم به‌واسطه طرح باززندهسازی بی‌نظیرش مبتنی بر القای کامل اصالت و هویت اثر، یکی از موفق‌ترین تجارب باززندهسازی پس از زلزله در جهان بود.

زلزله، بخشی از حیات طبیعی ارگ بوده که رخداد آن، باعث آشکارسازی بسیاری از ارزش‌های نهفته بناشده و کشف آثار باستان‌شناسی از دوران مختلف تاریخی، منجر به تبیین ارزش‌های کالبدی و فراکالبدی بسیاری در بناشده است. قبل از وقوع زلزله، مطالعات مدونی توسط پژوهشگران پیرامون لایه‌های تاریخی بنا انجام‌نشده بود و یکی از مزایای توجه بعد از زمین‌لرزه به ارگ، انجام پژوهش‌های مدون در زمینه‌های تاریخی و فرهنگی بود.

در بین اقدامات حفاظتی که در ارگ انجام شد، به جوانب مثبتی نیز می‌توان اشاره کرد، برگزاری کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران با حضور هزار و 500 استاد دانشگاه، دانشجو و پژوهشگر، بزرگترین رویداد فرهنگی پس از زلزله در بم با محوریت همین موضوع بود.

ارسال نظر