به یاد پولونیا
یک همکاری مشترک فرهنگی هنری به ابتکار امین فخاری میان جمعی از هنرمندان اصفهان و لهستان در قالب نمایشگاه پولونیا این هفته در موسسه بنیان آفرینش معاصر در جریان است. نام این نمایشگاه از کافهای در اصفهان دهههای 30 تا 50 گرفتهشده که ریشه در حضور هزاران پناهنده لهستانی در اصفهان زمان جنگ دوم جهانی داشته است.
احمدرضا جلوه نژاد/اصفهان امروز: پولونیا؛ برگرفته از نام لهستان (پولند) واژهای ست تقریباً نو که از زمان جنگ دوم جهانی کاربرد بیشتری یافت و به لهستانی تبارهای دور از وطن اطلاق شد، لهستانیهایی که در میانه این جنگ فراگیر، به نقاط مختلفی از جهان، پراکنده و آواره شده بودند. از همین روی به فاصلهای اندک، شماری نهچندان پرتعداد از کافهها و رستورانها نیز در نقاط مختلفی از جهان به این نام شکل گرفت که از آنها میتوان به کافه پولونیا در چهارباغ اصفهان اشاره کرد. کافهای که در دهه 1340 به پاتوق اعضای جُنگ ادبی اصفهان و روشنفکران آن سالهای شهر هم بدل شد و ازاینرو در تاریخ مردم و فرهنگ اصفهان هم نامش برجا ماند، همچنانکه یاد انبوه لهستانیهایی که بیشتر دخترکانی در سنین نوجوانی بودند و در سالهای 1942 تا 1945 در اصفهان سکنی یافتند را نیز زنده میکرد. کودکان و نوجوانان لهستانی پس از پایان جنگ دوباره بهگونهای گروهی، از اصفهان کوچ داده شدند و بخشی به زلاندنو رفتند اما سالهای خوش و امن حضورشان در اصفهان را در قالب کتابهای خاطرات، مقالات و نقاشیهایی در سالهای بعد به تصویر کشیدند.
امسال به مناسبت هفتاد و پنجمین سال از اسکان این جمعیت حدود 2 هزار و 500 نفری در اصفهانِ آن سالها، امین فخاری که موسسه فرهنگی هنری بنیان آفرینش معاصر را در اصفهان تأسیس کرده است، با دعوت از شماری هنرمندان لهستانی نمایشگاهی را با عنوان پولونیا ترتیب داده است. نمایشگاهی که او تأکید دارد «بدون هیچ ادعایی تنها میخواهد به گفتگو پیرامون مباحث انسان دوستانه بپردازد.»
فخاری میگوید: «از حدود 1392 که بعد از شش سال تحصیل هنر در فرانسه به اصفهان بازگشتم، خواستم مکانی را برای ایجاد یک فضای توأمان کار و گفتگو با هنرمندانی از سراسر جهان در اصفهان ایجاد کنم، چراکه احساس کردم جامعه هنری اصفهان نیاز به هوایی تازه دارد، فضایی نو از جنس گفتگو که پیرامون هنر شکل بگیرد.»
او که تاکنون هنرمندانی از کشورهایی چون آلمان، سوئد و فرانسه را نیز برای کارگاههای مشترک و گپوگفتهای هنری به اصفهان آورده است، میگوید: «سه سال پیش نخستین گروه از هنرمندانی را که به اصفهان دعوت کردم از لهستان بودند. پیشینه روابط فرهنگی و هنری ایران و لهستان که به زمان پادشاهی صفویه در حدود پنج قرن پیش باز میگردد همواره برایم جذاب بوده است، اما جرقه ایجاد چنین نمایشگاهی زمانی زده شد که زمستان 94 دوستم علی سجادیه در یک پیادهروی معمول در چهارباغ به مکانی اشاره کرد که پیشتر کافهای به نام پولونیا قرار داشته است، نامی یادآور لهستانیها که توسط زوجی ارمنی با همکاری پناهجویان لهستانی اداره میشد. پس از تحقیقاتی در اینباره، ایده را با کاترژینا رُی و یوهانا سینویتز پژوهشگران هنری لهستانی در میان گذاشتم و به برپایی چنین نمایشگاهی رسیدیم.»
حال در این نمایشگاه و برنامه اقامت هنری، ماریان میسیاک، علی سجادیه، علیرضا عسکری فر، توماش هارتمن، آگنیشکا هارتمن، کریشتوف ژیل، یوهانا سینویتز و پاول کوالسکی حضور دارند و آثاری را ارائه داده اند.
به گفته فخاری، «این آغاز یکراه و نقطه شروع یک همکاری مشترک است و ادعایی نداریم که به یک لوگوی نهایی یا نتیجهای قطعی رسیدهایم.»
علی سجادیه، طراح گرافیک میگوید: «در همکاری با ماریان میسیاک ابتدا بنا داشتیم یک تایپوگرافی مشترک را با موضوع پناهجویان طراحی کنیم، ولی بعد میسیاک خواست تا تلاشی را برای طراحی یک لوگو آغاز کنیم، شاید با این شک و تردید که گرافیک تا چه اندازه خواهد توانست بار چنین مفهومی را به دوش بکشد؟»
این برخورد فروتنانه از جایگاه هنر و هنرمند در این نمایشگاه کاملاً به چشم میخورد و شاید تا حدودی سهلانگاری در چیدمانها یا ارائه آثار در این نمایشگاه را نیز توجیه کند.
لوگوهای سیاهرنگ که بر روی دیوار کارشدهاند، صندلی شکسته لهستانی، یک جفت کفش مندرس که بخوبی بیانگر خستگی راه دورودراز طی شده یک پناهجوست از آثاریاند که ذهن را بار دیگر به داستان آوارگان لهستانی زمان جنگ جهانی دوم میبرند که گرسنه و بیمار از اردوگاههای سیبری به ایران گسیل شدند. آنها خانوادههای تبعیدیان لهستان شرقی بودند که توسط شوروی اشغالشده بود. به ظن آنکه ممکن است برخی از این خانوادهها در ارتباط با آلمانهای نازی که کنترل لهستان غربی را در دست داشتند، تأثیری نامطلوب در جریان جنگ بگذارند، جدا از پدر و مادرهایی که بعضی در جنگ کشته هم شده بودند، روسها دهها هزار نفر از این خانوادهها را به اردوگاههای کار اجباری در سیبری و دیگر نقاط شوروی انتقال دادند و چون خود از سال 1942 با شدت بیشتری درگیر بلایای جنگی شدند و کمبود غذا و آذوقه، شوروی پهناور را نیز درنوردید آنها را به ایران سپردند. کشوری قحطیزده و در محاصره جنگ که البته با یک مهماننوازی تاریخی از این پناهجویان بهگونهای انسانی مراقبت و آب و غذایشان را تأمین کرد.
حال در نمایشگاه پولونیا غذا جایگاه خاصی دارد. توماش هارتمن که غذاهای لهستانی را در بخشی از این نمایشگاه به حاضران ارائه میدهد، میگوید: «غذا یک زبان بینالمللی است. مردم از سراسر جهان به این زبان با یکدیگر ارتباط میگیرند و به درک عمیقتر فرهنگی میرسند.» او که شماری از دستورهای پخت غذاهایی را که در طول سالیان از کشورهای مختلف جهان گردآوری کرده با خود به نمایشگاه آورده و بر دیوار کنار میز غذایش نصبکرده است، به انواع غذاهایی که در این نمایشگاه طبخ کرده اشاره میکند و میگوید: «لهستانیهایی که به اصفهان آمدند با موادی که در دست داشتند غذاهای سنتی کشورشان را میپختند و یاد و خاطر سرزمین مادریشان را اینگونه حفظ میکردند.»
یکی از مؤلفههای این زبان مشترک که از مهاجران لهستانی وارد فرهنگ غذایی اصفهانِ نیمقرن پیش شد پونجیک است که از کافه پولونیا به اصفهان معرفی شد و در سینماهای پرتعداد چهارباغ آن زمان از سوی تماشاچیان فیلمها مورد استقبال بسیاری قرار گرفت. توماش هارتمن که چیزی شبیه پونجیک سنتی لهستانیها را به اصفهان آورده میگوید که در لهستان یک روز در سال به نام پنجیک به ثبت رسیده است.
اینچنین در نمایشگاه پولونیا بیشتر حسی از مهماننوازی تداعی میشود، یک نمایشگاه ویژه که در کنار آثار کم تعداد هنری که نجیبانه خود را بهمثابه تماشاگری آرام و موقر به کناری کشیدهاند، دیگ خوراکیهای رنگارنگ توماش، شور و حرارت بیشتری ایجاد کرده و مخاطبان را به دورش گردآورده است. به این شکل گپوگفتهای دوستانه هم آنگونه که طراحان نمایشگاه انتظارش را داشتند بهانههای دمدستی بیشتری برای ابراز وجود یافته است.