«ماهیگیری سیاسی» پایداری ها از دعوای احمدی نژاد و لاریجانی

اين روزها اعضاي جبهه پايداري در سكوت به سر مي برند. نه حرفي براي گفتن دارند و نه انگيزه‌اي براي ابراز انتقاداتشان. راز اين سكوت را در مسير شكل‌گيري و استراتژي اين تشكل از ابتداي تشكيل تا امروز بايد جستجو كرد

اين روزها اعضاي جبهه پايداري در سكوت به سر مي برند. نه حرفي براي گفتن دارند و نه انگيزه‌اي براي ابراز انتقاداتشان. راز اين سكوت را در مسير شكل‌گيري و استراتژي اين تشكل از ابتداي تشكيل تا امروز بايد جستجو كرد

زمستان سال 90 بخش مهمي از هواداران محمود احمدي‌نژاد ساز جدايي زدند. نطفه‌هاي جبهه پايداري زماني بسته شد كه كشور به انتخابات مجلس نهم نزديك مي شد. پايداري‌هاي در عمل با اصولگرايان دچار چالش اساسي بر سر ليست بستن شدند و اعلام جدايي كردند اما در مقام تئوري خودشان را مقابل «جريان اصلاح طلب» (فتنه)، «ساكتين فتنه» و «جريان انحرافي» (مشايي) تعريف كرده بودند.

حالا مدت‌هاست كه از آنها هيچ کنش سياسي ديده نمي شود. حتي پرسروصداترين آنها نيز در سكوتي عميق فرو رفته اند . چه برسد به كساني همچون صادق محصولي كه عموما تلاش مي‌كرد چندان در ظاهر ديده نشود. راز اين سكوت را در ناكامي‌هايشان بايد جستجو كرد.

جبهه پايداري در همان جريان مجلس نهم در موقعیتی که قرار گرفته بود موفق عمل كرد. آنها توانستند شكافي در اصولگرايي شكل دهند و حتي كار را تا آنجا پيش ببرند كه به تعبير آيت الله يزدي رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بی‌سابقه بود، این تشکل با سابقه را تا مرز تجزیه شدن پیش برد.

پايداري‌ها در جريان انتخابات سال 94 نتوانستند هيچ موفقيتي كسب كنند و تنها حركت سياسي آنها در انتخابات سال 96 اين بود كه كانديداي مورد علاقه شان (آقاي رئيسي) را به جريان اصولگرايي كه زير چتر جمنا جمع شده بودند، تحميل كنند.

حتي در همان مقطع هم صداي چنداني از پايداري‌ها شنيده نشد. حالا اين سئوال مطرح است: چرا كساني مانند روح‌الله حسينيان، آيت‌الله مصباح، حجت‌السلام آقا تهراني، و ديگر اعضاي پايداري در سكوت سهمگين فرو رفته اند؟

احمدي‌نژاد و پايداري

اين درست است كه جبهه پايداري در اواخر دولت احمدي‌نژاد تلاش كرد تا عليه جريان موسوم به انحرافي بايستد. اما در مجموع همچنان به استراتژي «احمدي نژاد بي مشايي» اعتقاد دارند و آن را مدلي مطلوب مي‌پندارند. مطلوب ترين شيوه براي آنها اين است كه بار ديگر احمدي نژاد را در اختيار داشته باشند. احمدي‌نژادي كه بقايي و مشايي در كنارش نباشند و به جاي آنها كساني مانند غلامحسين الهام، باقري لنكراني، صادق محصولي و فتاح در كنار او فعاليت كنند.

اما با وجود همه مخالفت هايي ابتدايي، پايداري توسط چند رابط با تيم احمدي‌نژاد ارتباطش را حفظ كرده است. رابط‌هاي اصلي در دو طرف حضور دارند. غلامحسين الهام در كنار احمدي نژاد است و صادق محصولي كه نقش اسپانسر مالي جبهه پايداري را برعهده دارد در طرف ديگر قرار دارد. اين رابط ها اجازه نمي‌دهند همچنان ارتباط ميان كسي كه درسال 84 «معجزه هزاره سوم» مي‌خواندند با جبهه پايداري به پايان برسد.

صرفنظر از اين دو فرد اعضاي جبهه يكتا كه بريده‌هاي تيم احمدي‌نژاد هستند هم نقش رابط ميان دو تيم را ايفا مي‌كنند و در وقت ضرورت مي‌توانند پيوند را ايجاد كنند اما تاكنون فرصت آن را نيافتند. سمپاتي آنها به جبهه پايداري و حضورشان در دولت احمدي‌نژاد نشان از پيوند‌هاي عميق ميان اين دو جريان داشت كه البته حالا ميانشان شكر آب است.

پايداري‌ها و لاريجاني

روي ديگر مخالفت پايداري ها از همان ابتدا با اصولگرايان بود. همچنان كه مخالفتشان با آيت‌الله مهدوي كني اظهرمن الشمس است. اما آنها از روشي استفاده كردند كه احمدي‌نژاد استفاده كرده بود. احمدي‌نژاد كل سيستم نظام را در هاشمي رفسنجاني خلاصه كرد و به بهانه مخالفت با هاشمي با كل سيستم به مخالفت برخواست. پايداري نيز همه اصوگرايي را در لاريجاني خلاصه كردند و همه گناه‌ها را به گردن او انداختند. در تيم احمدي‌نژاد دشمن فرضي هاشمي بود كه بايد به مواضعش به طور همه جانبه حمله كرد و در تيم پايداري لاريجاني.

سكوت پايداري‌ها

اين روزها پايداري‌چي ها ساكتند. حتي در مخالفت با دولت نيز صدايي از آنها شنيده نميشود. آيت‌الله مصباح كه در دور اول رياست جمهوري احمدي نژاد در مورد همه مسائل اظهارنظر مي‌كرد، اين روزها هرازگاهي حرفي مي زند و انتقادي مي‌كنند.

آخرين واكنش او به اعلام برائت از احمدي‌نژاد بر مي گردد. حجت‌الاسلام آقاتهراني به عنوان دبيركل اين تشكل آخرين بار دو هفته بعد از انتخابات رياست‌جمهوري بود كه به موضوع سكولار كردن جامعه پرداخته بود.

خود جبهه پايداري نيز مهمترینبيانيه‌اش را پس از انتخابات داد و اعلام كرد مطالبات ملت را دنبال مي‌كنند. و اخيرا تنها در بيانيه‌اي سقوط داعش را تبريك گفته بود. از روح‌الله حسينيان خبري نيست و به بهانه بيماري قلبي ديگر حضور در جامعه و سياست ندارد. رسايي و كوچك‌زاده بعد از خروج از مجلس ديگر ديده نمي شوند.

علت اينكه آنها ديگر در عرصه سياست حرفي براي گفتن ندارند آنها ديگر نمي‌توانند به سه هدفي كه تعريف كرده بودند حمله كنند.

آنها نه مي‌توانند به احمدي‌نژاد و جريان انحرافي حمله كنند و نه به اصلاح طلبان و لاريجاني. انتقادشان به اصلاح طلبان جاي خودش را به دولت داد و نتيجه انتخابات‌هاي اخير به آنها اثبات كرد كه در اين امر ناكام بودند. در انتقاد كردن به احمدي‌نژاد سكوت مي‌كنند چرا كه در دعواي ميان لاريجاني و احمدي‌نژاد همچنان دل در گرو احمدي‌نژاد دارند. ترجيحشان اين است كه در دعواي ميان لاريجاني و احمدي‌نژاد هر دو طرف تضعيف شوند تا فرصت براي حضور دوباره شان فراهم‌تر شود.

كلام آخر اينكه: پايداري‌ها در شرايط فعلي نه مي‌توانند به اندازه احمدي‌نژاد به لاريجاني‌ انتقاد كنند و نه ميلي به انتقاد از اصلاح طلبان و دولت دارند. براي همين سكوتشان نه از سر رضايت بلكه از سرناچاري و به اميد روزهاي آينده انجام مي شود.


ارسال نظر