صدای تو در غروب سرد پاییز خاموش نشد
ناهید! باور کنم که پرنده خوشصدای اصفهان در غروب یک روز سرد پاییزی خاموش شده است؟ نه بهیقین صدای دلنشین تو در تاریخ هنر این شهر هرگز گم نمی شود.
نفیسه نفیسی * - ناهید! باور کنم که پرنده خوشصدای اصفهان در غروب یک روز سرد پاییزی خاموش شده است؟ نه بهیقین صدای دلنشین تو در تاریخ هنر این شهر هرگز گم نمی شود. چگونه فراموش کنم که اولین بار صدای تو را در نوجوانی شنیدم و در جا میخکوب شدم. یادت می آید معلم کلاس هشتم نیامده بود و برای اینکه در کلاس شلوغ نکنیم اجازه داشتیم برویم آنطرف حیاط، ما چندنفری دور جوی آب نشسته بودیم و تو ترانه ای از یک خواننده را می خواندی، با صدایی که همچون گذر آن آب از زیر پایمان به دل های ما طراوت و تازگی میبخشید.
اما تو کنار این جوی آب و در جمع دبیرستانی ما متوقف نماندی و باشهامت در اجتماع پیش رفتی و بدون آنکه بیبندوباری دیده شود.
تو خودت بودی و در عین حفظ حرمت خودت از مرزهای اصفهان نیز گذشتی و تابوی هنرمند زن شدن را شکستی. علاوه بر آن در این سال های اخیر که به «موسسه رنگینکمان سپید» آمدی و به خانم های بالاتر 50 سال تعلیم آواز دادی، در همین مکان بود که گفتی برای همه زنان لازم است که دستگاه ها و ردیف ها و گوشه های موسیقی را بشناسند و از همان لحظه بود که برای ما صدای چرخخیاطی فقط رفتوآمد یک موتور دوزندگی نبود، بلکه صدای منظم و آهنگینی بود که بر دل می نشست و با ما حرف می زد. از همان لحظه وقتی برای نوه کوچکمان لالائی می خواندیم فقط تکرار یک ردیف کلمات نبود بلکه وزن و آهنگ خاصی پیدا می کرد که همانطور که گوش او را می نواخت و او را بخواب می برد دل ما را بیدار می کرد و نوای زندگی را در آن جاری میساخت.
تو فقط یک هنرمند نبودی، یک «انسانِ هنرمند» بودی که بهیقین صدای دلنشین تو در تاریخ هنر این شهر هرگز گم نمی شود.
* مؤسس مرکز رنگینکمان سپید
یادداشت بصورت شفاهی تهیه شده است